او لاً اين دنيا محدود مي باشد يعني روزي به پايان مي ر سد و دوم اينكه اگر در ساختار و جودي انسان و مراحل رشد و بالندگي جسمي او دقت شود ملاحظه مي شود كه دوران زندگي جسمي تشكيل شده از مراحل كودكي –نوجواني- جواني-ميان سالي-كهولت و پيري و پس از آن مرگ.
در تمام مراحل فوق بدن انسان ضمن رشد نمودن يكسري از سلولهاي فرسوده را از دست مي دهد و يكسري ديگر از سلولهاي جديد جاي آنها را مي گيرد و اوج اين رشد تا پايان مرحله جواني شدت دارد و از آن به بعد اين حركت كمتر مي شود و حتي در بعضي از نواحي بدن، اين جايگزيني متوقف مي شود و تنها سلولها از بين مي روند با از بين رفتن سلولها سيستم دچار نارسائي شده و فعا ليتهاي سا ئر قسمتها به دليل عدم هماهنگي لازم كه در اثر فرسايش سلولها ايجاد گرديده است با بحران شديد روبه رو شده و نهايت باعث از بين رفتن و توقف سيستم داخلي بدن گرديده وسر انجام مرگ حتمي به سراغ ا نسا ن مي آيد.پس معلوم شد كه چرخه حيات براين پايه استوار است كه هر چيزي تاريخ مصرف و كارائي دارد من جمله حيات انسان كه البته با مرگ زندگي پايان نمي پذيرد بلكه مر گ وسيله انتقال ا ز اين دنياي خاكي به عالم ديگر است كه علي ا لقا عده بدن در عالم بدني متناسب با آن عالم است.
براي مطالعه بيشتر به كتاب هاي ذيل مرجعه نمائيد:
آفريدگار نوشته آيت الله مكارم شيرازي
هستي بخش نوشته آيت الله مكارم شيرازي
مجموعه پرسش ها و پاسخ ها نهاد نمايندگي رهبري