یاد داشت سوم:
فلسفه و علل غیبت:
مطلب دیگری که مرتبط با شبهه مزبور بوده و در پاسخ به آن باید مدنظر قرار داده شود و در اطراف آن مباحثی مطرح گردد، بحث از فلسفه و علل غیبت است زیرا بر طبق برخی از علل و عواملی که در روایات برای غیبت بر شمرده شده است نظیر خوف از دشمنان، با ملاقات و دیدار به ظاهر تناقض و تهافت دارند به منظور تبیین هر چه بیشتر این بحث و تبیین عدم تناقض ملاقات با فلسفة غیبت ضرورت دارد تا از فلسفة غیبت نیز مباحثی به میان آید.
برای بررسی فلسفه و علل غیبت باید به روایات و احادیثی که دراین زمینه وارد شدهاند توجه داشت و نکاتی را از آنها استخراج نمود، بیشترین روایات رسیده در ارتباط با تبیین فلسفه غیبت از دو امام باقر(ع) و صادق(ع) میباشد زیرا در زمان آن دو امام(ع) شبهات و اشکالات زیادی از سوی گروههای مختلف نظیر کیسانیه و زیدیه و غلات و اسماعیلیه و... بر مسأله غیبت وارد میشد لذا روایات این دو امام بزرگوار در مسألة غیبت از سایر ائمه(ع) بیشتر است.
قبل از تبیین روایات در این زمینه و دستهبندی آنها، باید به این نکته اعتراف کرد که غیبت در حقیقت سری از اسرار الهی بوده و بشریت راهی برای درک حکمت و فلسفه آن ندارد چنانچه بر این مطلب در روایات نیز تصریح شده است از امام صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: غیبت سری از اسرار الهی و غیبی از غیوب پروردگار است و چون دانستیم که خدای تعالی حکیم است تصدیق میکنیم که همه افعال او حکیمانه است اگر چه وجه آن آشکار نباشد. اما در عین حال مواردی از علل غیبت را میتوان از روایات استخراج کرد اینک به مواردی چند اشاره شده و عدم تعارض آنها با ملاقات مورد دقت قرار داده میشود.
در زمان امام حسن عسکری (ع) بر شیعیان و امام بزرگوار آنها، سختگیری عجیبی میشد بهگونهای که مردم در اغلب موارد از ارتباط با امام خویش محروم بودند و افرادی نظیر عثمان بن سعید عمری با حربه روغنفروشی سعی میکرد تا با امام ارتباط برقرار کرده و معارف دین را از وی اخذ کند و در اختیار دیگران قرار دهد. این جو خفقان همچنان ادامه داشته بنحوی که ولادت امام عصر (ع) و نام آن حضرت، مخفی نگه داشته میشد، مگر برای عدهای خاص از شیعیان مورد اطمینان، زیرا در صورتی که دست دشمن به آن حضرت میرسید وی را قطعا نابود میکردند و حال آنکه حضرت مهدی (ع) به عنوان آخرین ذخیره الهی برای نجات بشریت و فراهم کننده زمینههای کمال و ترقی انسانها و سعادت آنها باید محفوظ میماند بنابراین حکمت الهی اقتضاء میکند تا جان امام از گزند هرگونه خطری حفظ شود تا در روز موعودی که خداوند مقرر کرده برای اجراء عدالت و رفع انحاء مختلف ظلم از اجتماع بشری ظهور کند با عنایت به اهمیت حفظ جان امام (ع) در روایاتی چند ائمه (ع) به آن تصریح نمودهاند، چنانچه زراره میگوید: امام صادق (ع) فرمود:ای زراره چارهای از غیبت نیست گفتم برای چه؟ فرمود: بر جان خود میترسد و با دست به شکماش اشاره نمود.
باز زراره از امام صادق (ع) روایت میکند که آنحضرت فرمود: برای قائم پیش از قیامش غیبتی است. گفتم: برای چه؟ فرمود: میترسد ذبحش کنند.
ابن ابی عمیر از امام صادق(ع) نقل میکند و آنحضرت از پیامبر 9 نقل میکند. که به ناچار برای غلام (حضرت مهدی) غیبتی است، سوال شد برای چه؟ در جواب فرمود: برای ترس از قتل.
سید مرتضی (ره) در این زمینه مینویسد:
سبب غیبت میتواند بیم و ترسی باشد که بر جان امام (ع) میرود و همینطور ممانعت او از تصرف در امور جامعه، و در توضیح این بیان میگوید: وقتی از وجود امام نفع برده میشود که امام از تمکن و اقتدار برخوردار باشد و دستورهای وی اعمال گردد تا بتواند سپاهیان را تجهیز کند و با اهل بغی بجنگد و اقامه حدود کند و مرزها را پاس دارد و در حق ستمدیدگان انصاف پیشه کند و هیچ یک از این امور جز با تمکن ممکن نیست بنابراین وقتی بین او و هدفهایش چیزی حایل شد ضرورت قیام از ایشان سلب میشود و هرگاه بر جان خویش بیمناک شد غیبت برای او واجب میشود.
نقد و بررسی دلیل یاد شده:
در پاسخ گفته میشود پنهان زیستی و غیبت امام به علت خوف از دشمنان است اما در هر زمان و مکانی، معدود افرادی یافت میشوند که از شیعیان و مؤمنان ویژه و خاص بوده و مورد اطمیناناند و توانایی حفظ اسرار امام (ع) را دارند، بنابراین دیدار این افراد با امام محذور افشاء سر امام (ع) را به دنبال نخواهد داشت و در نتیجه خوف امام از آنان مصداق پیدا نمیکند، پس اگر علت غیبت را خوف از دشمنان بدانیم در این صورت امام(ع) اگر چه باید از دشمنان پنهان باشد اما پنهان شدن او از دوستان ویژه دلیل ندارد، مرحوم سید مرتضی(ره) در پاسخ این سوال که: اگر فلسفه غیبت خوف از کشته شدن است، پس چرا بر دوستان خود ظاهر نمیشود؟ میگوید: ما قطع و یقین نداریم که کسی را دسترسی به سوی امام زمان (ع) نباشد و هیچ کسی وی را نتواند زیارت وملاقات نماید، و محال و ممتنع نیست که امام برای دوستان و اولیاء خویش که از آنان خوف و ترسی ندارد ظاهر شود.
مرحوم شیخ طوسی(ره) در این زمینه میگوید:
اگر دشمنان حضرت ولی عصر4 مانع ظهور آنحضرت شدند بهطوری که ایشان از تصرف و تدبیر و اداره امور برکنارگردید. و لیکن این موجب نمیشود که بعضی از دوستان و دلدادگان آنحضرت در حالیکه معتقد به لزوم اطاعت او بوده و پیروی اوامر او را فرض و واجب شمرده و او را حاکم بر خود میدانند، بنحو اختصاصی و با خواست خود آن امام با وی ملاقات نکنند.
در جای دیگر میگوید: ما تجویز میکنیم که بسیاری از دوستان و معتقدان به امامت آنحضرت به حضورش رسیده و از او بهرههایی میبرند.
بنابراین اگر تنها فلسفه غیبت را خوف و ترس از دشمنان بدانیم در این صورت غیبت امام (ع) را نمیتوان مانع از ملاقات برشمرد، زیرا خوفِ پنهان زیستی از دشمنان، مانع ظهور آن حضرت از برای اولیاء و دوستان مورد اطمینان نیست؛ پس دیدار و ملاقات عدهای از مؤمنین ویژه، منافاتی با پنهان زیستی آنحضرت از جهت خوف از دشمنان ندارد و این در صورتی است که نظریه امکان ملاقات را بپذیریم (در ادامه این فصل به دو دیدگاه امکان یا عدم امکان ملاقات اشاره میشود)
یکی دیگر از علل و عوامل مطرح شده در ارتباط با غیبت، امتحان الهی در حق مردم است تا معتقدان واقعی از غیر آن تمییز داده شوند.
یکی از سنتهای همیشگی خداوند در حق انسانها، سنت امتحان و آزمایش است. خداوند در قرآن ازآن چنین خبر میدهد:
آیا مردم گمان بردهاند به صرف اینکه گویند ما ایمان آوردهایم ترک میشوند و امتحان نمیشوند.
در آیه دیگر میفرماید: خدایی که موت و حیات را آفرید تا بیازمایدتان که کدامیک از شما از حیث عمل بهترید.
با توجه به سنت امتحان، از جمله علل و عوامل مطرح شده در مورد غیبت که در روایات نیز به آن تصریح شده است، امتحان و آزمایش الهی است، علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر (ع) نقل میکند: بناچار برای صاحب این امر (امام عصر4) غیبتی است، به نحوی که عدهای از معتقدان به وی از اعتقاد به او دست برمیدارند و این امر برای امتحان آنان از سوی خداوند عزوجل است.
زراره از امام صادق (ع) نقل میکند: خداوند دوست میدارد که دلهای شیعیان را مورد آزمایش قرار دهد.
نقد و بررسی:
در پاسخ گفته میشود اگر چه سنت امتحان الهی از جمله سنن و قوانین غیرقابل انکار است و جزء سنتهای لایتغیر محسوب میشود و لکن اگر علت غیبت را امتحان بدانیم این منافات با ملاقات عدهای خاص از مؤمنان با حضرت مهدی 4 ندارد چنانچه از روایت زراره از امام صادق (ع) میتوان استنباط کرد که سنت امتحان در مورد غیبت امام، برای تمییز و جدا کردن معتقدان واقعی از غیر آنان است، زیرا در روایت بیان شده است که خداوند دوست دارد قلوب شیعیان را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد، پس در این صورت افراد سست ایمان و اهل باطل به شک و تردید خواهند افتاد، یعنی امتحان برای تشخیص و تمییز معتقدان واقعی از غیر آنان است، بنابراین آنهایی که ایمان واقعی به حضرت دارند، ظهور و غیبت برای آنها فرقی ندارد، ممکن است گفته شود ملاقات این افراد با امام (ع) هیچ گونه محذوری را بدنبال نداشته و با سنت امتحان نیز سر ناسازگاری ندارد، زیرا امتحان برای عموم مردم به منظور جداسازی معتقدان حقیقی از غیرآنها است، اما وقتی گروهی آنچنان ایمان به امامت حضرت مهدی (ع) در قلوبشان رسوخ کرده باشد که ظهور و غیبت به حالشان فرقی نداشته باشد طبعا سنت امتحان از جهت غیبت امام، برای این گروه تاثیری نخواهد داشت، پس اگر امتحان الهی در ارتباط با غیبت امام (ع) مانع ملاقات باشد، حداقل برای این گروه مانع نخواهد بود.
یکی دیگر از علل و عواملی که موجب غیبت گردیده و روایت نیز بر آن دلالت دارد عبارت است از «تادیب مردم» زیرا مردم براثر ارتکاب انواع کارهای بد و گناه و انجام انواع ظلم و ستم، زمینههای هدایت پذیری خویش را مورد خدشه قرار داده بنابراین خداوند برای تأدیب آنان، مدت زمانی، ممکن است هادی و راهنمای آنها را از خودشان مخفی کند تا به خود آیند، چنانچه این جریان در مورد انبیاء گذشته نیز اتفاق افتاده است. از جمله دلایل این قول روایتی است که مروان انباری از امام باقر (ع) نقل میکند که آنحضرت فرمود:
خداوند وقتی همنشینی ما را برای قومی دوست نداشته باشد، ما را از میان آنها برمیگیرد، چنانچه پیداست جمله «ما را از میان آنها برمیگیرد» عام بوده و علاوه بر رحلت، غیبت را نیز در بر میگیرد. بنابراین وقتی امام (ع) به این جهت غیبت کرده باشد طبعا ملاقات با او غیر ممکن خواهد بود، زیرا وقوع ملاقات، با چنین علت و فلسفهای منافات پیدا میکند.
نقد و بررسی:
چنانچه از سیاق روایات استفاده میشود، خداوند مردم را به علت ابتلاء به انواع گناهان و ارتکاب معاصی، مورد خشم و غضب خود قرار داده و آنها را از وجود امام و حضور وی محروم میگرداند، در حقیقت قومی که از حضور در محضر امام و دیدار با وی محروم شدهاند، قومی هستند که با آن ویژگی خداوند، همنشینی امام (ع) را با آنان اکراه دارد. بنابراین افرادی که به خداوند ایمان راسخ داشته و از ارتکاب هرگونه معصیت، خود را مصون دارند، در این صورت همنشینی امام با آنان، اکراه خداوند را به دنبال نخواهد داشت. پس روایت مذکور درصدد نفی مطلق حضور و ظهور امام نیست، بلکه درصدد نفی حضور و همنشینی امام نسبت به قومی که خداوند همنشینی امام با آنها را دوست ندارد، میباشد، و آن قومی است که حدود الهی را مورد تعدی قرار میدهند و دست به ارتکاب انواع منهیات میزنند. بنابراین از این روایت نمیتوان بر عدم امکان ملاقات بهطور مطلق در غیبت کبری استدلال نمود.
براساس آیات و روایات حضرت مهدی4 به عنوان آخرین ذخیره الهی تحقق بخش آمال و آرزوهای همه انبیاء و اولیاء الهی محسوب میگردد، در نتیجه سنت و سیرت تمام انبیاء و اولیاء الهی در وی جمع بوده و آنحضرت در حقیقت عصاره و نتیجه تمام انبیاء و اولیاء است چنانچه در روایاتی چند بر این مطلب تصریح شده است، در روایتی میگوید: سنت حضرت نوح و یوسف و موسی و عیسی و محمد4 در او وجود دارد.
یکی از این سنتها که در انبیاء گذشته نیز موجود بوده، سنت غیبت آنان از امتشان بوده است، بنابراین، این سنت در حضرت مهدی(عج) نیز موجود خواهد بود، چنانچه از امام صادق(ع) نقل شده است فرمود: برای قائم ما غیبتی است که مدت آن به طول میانجامد، گفتم: ای فرزند رسول خدا برای چه؟ فرمود: زیرا خداوند میخواهد در او سنتهای پیامبران در غیبتهایشان را جاری کند.
همانگونه که انبیاء در زمان غیبتشان، از دید و نظر مردم مخفی بودند، و امکان ملاقات برای مردم وجود نداشت، بنابراین در غیبت امام مهدی(عج) نیز مردم به آنحضرت دسترسی نداشته و ملاقات غیرممکن است زیرا غیبت با ملاقات ناسازگار است.
نقد و بررسی:
روایاتی که میگویند سنن انبیاء در امام مهدی4 وجود دارد
اولا: درصدد بیان کیفیت و چگونگی آن سنتها نیستند بلکه صرف وجود آن سنت در حضرت مهدی (ع) کافی است، از جمله روایتی که میگوید، سنت غیبت انبیاء در حضرت مهدی4 وجود دارد،درصدد بیان صرف سنت غیبت انبیاء در آن حضرت است اما بیان گر نحوه و چگونگی غیبت نیست. بنابراین نمیتوان از این روایت عدم امکان ملاقات را بهطور کلی استفاده نمود.
ثانیا: از مقایسه غیبت حضرت مهدی4 به غیبت انبیاء (ع) نمیتوان عدم امکان ملاقات را استفاده نمود زیرا غیبت انبیاء بهگونهای نبود که از همه مردم غایب باشند و از این جهت غیبت تامی نبود بلکه در همان غیبت عدهای به آنها دسترسی داشتند، بنابراین این دسته از روایات نمیتوانند دلیل بر عدم امکان ملاقات با امام مهدی4 باشند.
قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی 4 برای ریشهکنی ظلم و جور از جهان صورت میگیرد، در نتیجه آن حضرت برای نابودی ظالمان و ستمکاران از قوه قهر و غلبه که سمبل آن شمشیر است استفاده خواهد نمود، برای اجراء عدالت با هیچ فرد و گروهی مسامحه و ملاحظه کاری نخواهد کرد، بنابراین قبل از ظهور و تشکیل حکومت جهانی در غیبت بسر میبرد تا بیعت هیچ فرد و گروهی در گردن و ذمه او نباشد، تا بتواند آرمان خود را که همانا اجراء عدالت است، بدون هیچ ملاحظهای انجام دهد، در روایاتی چند به این مطلب تصریح شده است و اساسا یکی از علل و عوامل غیبت را همین امر بیان کردهاند، چنانچه حسن به علی بن فضال از امام رضا (ع) نقل میکند که به آنحضرت گفتم چرا امام از مردم نهان و غایب میشود؟ در جواب فرمود: برای آنکه چون با شمشیر قیام کند بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد.
ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل میکند، آنحضرت فرمود: ولادت صاحب الامر برای این بر مردم نهان است تا چون خروج کند بیعت هیچکس بر گردنش نباشد و خدای تعالی امر وی را در یک شب اصلاح فرماید.
ارتباط و ملاقات با امام(ع) با دلیل یاد شده ناسازگار است، زیرا اگر راه ارتباط و ملاقات با امام (ع) در عصر غیبت، برای مردم باز بوده باشد در اینصورت ممکن است پیماننامه و تعهدی در گردن امام بیاید که بعد از ظهور مانع از حرکت اصلاحی امام گردد. بنابراین برای در امان مادن از پذیرش عهد و پیمان با کسی، آن حضرت در غیبت بسر میبرد و ملاقات و ارتباط از این جهت با غیبت قابل جمع نیست.
نقد و بررسی:
باید دقت کرد که آن تعهد و پیمانی با هدف قیام وانقلاب امام (ع) منافات دارد که از سوی افرادی فاسد و ظالم و ستمکار باشد یعنی راه دسترسی امام برای این قبیل از افراد باز بوده باشد که در این صورت چنین ارتباطی ممکن است برای امام تعهدهایی را ایجاد کند که بعد از ظهور آن حضرت را دچار مشکل سازد، اما چه اشکال دارد افرادی که دارای ایمان واقعی بوده و هرگز از امام خواستهای برخلاف آرمان و امال امام (ع) ندارند، راه دسترسی اینگونه از افراد با امام(ع) باز بوده باشد، زیرا در صورت دسترسی این قبیل از افراد به امام و ملاقات و دیدار آنها با آن حضرت محذور انجام تعهدو بیعت پیش نمیآید تا برای رفع چنین تعهدی گفته شود، به علت عدم وجود بیعت و تعهد فردی،در گردن امام، ملاقات و ارتباط با وی بهطور مطلق غیرممکن باشد.
یکی دیگر از علل و عوامل غیبت امام مهدی 4، ظلم و جور مردم معرفی شده است. امام صادق(ع) از امیرالمومنین (ع) نقل میکند که آنحضرت فرمود: بدانید که زمین از حجت الهی خالی نمیماند ولی خداوند بزودی دیده خلقاش را از او نابینا میسازد و این بهخاطر ظلم و جورشان بر خویش است.
چنانچه از این روایت برمیآید، امام (ع) ظلم و جور را عامل غیبت امام برشمرده است، بنابراین تا زمانی که ظلم و جور وجود داشته باشد، غیبت همچنان ادامه خواهد داشت، و در صورت غیبت، ملاقات و ارتباط نیز غیرممکن خواهد بود.
نقد و بررسی:
همانگونه که از سیاق این دسته از روایات برمیآید، علت محجوب بودن عدهای از امام بخاطر ظلم و ستم آن افراد است، بنابراین از این جهت دسترسی عمومی به امام (ع) غیرممکن خواهد بود اما این به معنای آن نیست که عدهای خاص که هیچ گونه ظلم و ستمی نه به خود و نه به دیگران روا نمیدارند و همه حقوق الهی را ادا میکنند و خود را با معیارهای مورد قبول دین تطبیق دادهاند، نیز راهی برای دسترسی به امام (ع) و دیدار با ایشان نداشته باشند، زیرا در روایت شرط غیبت امام ظلم و جور مردم نسبت به خودشان معرفی شده است، بنابراین اگر چنین شرطی وجود نداشته باشد، مشروط نیز وجود نخواهد داشت.
بنابر آنچه که بیان گردید از ادله یاد شده در ارتباط با فلسفه غیبت، نمیتوان عدم امکان ارتباط و ملاقات با امام مهدی4 را بهطور مطلق نتیجه گرفت. بنابراین فلسفه غیبت نمیتواند بعنوان مانع، از مقتضی ملاقات و ارتباط، جلوگیری نماید.