گزارش کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی؛ ایده مبناگرایان سنتی در گفتگوی بینادینی کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی با عنوان «ایده مبناگرایان سنتی در گفتگوی بینادینی» با ارائه دکتر مجید جعفریان در پژوهشکده الهیات و خانواده اصفهان برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی پژوهشکاه علوم و فرهنگ اسلامی،  جعفریان در این نشست اظهار داشت: گفتگو در ایران و در جهان همچنان مسئله است و مسئله‌بودگی آن محرز است. این موضوع، یعنی گفتگو، از دهۀ هفتاد شمسی و از دورۀ اصلاحات وارد ادبیات سیاسی و علمی جامعۀ ایران شد. بر اساس تفکر مبناگرایی سنتی، در ساختار معرفتی انسان دو نوع باور وجود دارد: باورهای پایه و باورهای استنتاجی. هر گزاره‌ای نمی‌تواند به عنوان گزاره‌ پایه در نظر گرفته شود.؛ چرا که گزاره‌های پایه دارای شروطی هستند. اصلی‌ترین شرط باور پایه، یقینی‌بودن یک باور است. در تفکر مبناگروی، ادیان قابل تغییر نیستند و ورود به گفت‌وگو با دیگری دینی نشانه سست‌بنیانی ایمانی برای فرد دیندار است  و کسانی که حاضرند بشینند با دیگری حرف بزنند آن هم در فضایی که حتی صحبت‌کردن با یک غیر سخت و دشوار است در واقع یا امری قبیح انجام داده‌اند یا نشانه‌ سست‌ایمانی آنها قلمداد می‌شود..

اصول سه‌گانۀ مبناگرایان از این قرار است: «اصل حقانیت به‌جای همسان‌نگری مذهبی»، «اصل توجه به جهان‌نگری دینی (ایدئولوژیک‌انگاری دین)» و «اصل مشروعیت‌بخشی سیاسی‌دینی به گفت‌وگو (گره‌زدن گفتگو به حکومت دینی)». بر پایۀ این سه اصل، گفتگو فقط می‌تواند در چارچوب مناظره و اسکات خصم یا تبلیغ و دعوت انجام شود. از دیدگاه مبناگرای سنتی، گفت‌وگو از جنس مناظره بوده و مناظره نیز القاکنندة نیتی برای برنده شدن در بحث و اثبات درستی یک طرف و تغییر در دیدگاه‌‌های طرف مقابل است.

 گفت‌وگو به این معنا، هدفش برای از بین بردن تفاوت نظر و اقناع است و نه فهم و پذیرش اختلافاتی که بین من و دیگری ایجاد شده است. از نگاه این رویکرد، گفت‌وگو یک امر  فرایندی و تکاملی نیست بلکه گفت‌وگوی بینادینی امری است که اولاً مروج حقانیت خود و نه دیگری است. ثانیاً به دنبال نوعی استدلال‌پذیری است که بر باورهای بنیادین در این عرصه متکی است.
                                                              
 

ثالثا، در این میان، آداب و رسوم و عقاید دیگری جدی گرفته نشده و صرفاً تلاش می‌شود این آداب و سوم را پایه‌ای برای مجادله دینی قوی خود در مواجهه با دیگری قرار دهد. این نوع نگاه (مبناگرای سنتی)، مسلط‌ترین نگاه در دوران پس از انقلاب ایران بوده و به نوعی از شرایط هژمونیک برای اداره جامعه اسلامی برخوردار است.

این در حالی است که گفت‌وگوی بینادینی هدفش غنی‌سازی، اعتماد، احترام و ایجاد فضایی با حس «از ما بودن» است و مروج این ایده است که از این طریق افزایش فهم حاصل ‌شود؛ اما بر اساس رویکرد مبناگرایان، گفت‌وگو مشتمل بر فرآیندی مستمر از آموزش و بازیادگیری از طریق ارتباطی فعال نیست؛ بلکه برجسته‌کننده نوعی تبلیغ و دعوت جدی از دیگری به یک عرصه جدید دینی و مذهبی است.

از منظر مبناگرایان سنتی، گفت‌وگوی بینادینی، واکنشی به یک ایده یا نظریه دینی یا حتی اجتماعیِ جدید و به نوعی تلاشی است برای سست‌کردن عقاید دیگری. از نگاه آنان، گفتگو شرایطی را با تمرکز بر روحیه استدلال‌پذیری فراهم می‌کند که دیگری را به سنت‌‌های دینی «من» دعوت می‌کند و نه آنکه تقویت‌کننده باورهای آن دیگری باشد.

به نظر می‌رسد اصل دعوت که قرآن کریم به آن اشاره می‌کند در کنار اصولي که به اجبارآميز نبودن يا به عبارت بهتر اختياري بودن عقيده اشاره مي‌کنند، از لحاظ تئوريک اين مسئله را به اثبات مي‌رساند که اسلام مبتني بر گفتگوست؛ در حالی که به نظر می‌رسد از نگاه مبناگروی سنتی با فهمی که از تعهد به متون دینی دارد و تمرکزی که مشروعیت سیاسی‌دینی گفت‌وگوها به نفع حاکمیت دینی اعمال می‌کند، عملا گفت‌وگو را از فاز دینی وارد فاز سیاسی به نفع دین خودی کرده است. ضعف این فرایند، عدم شناخت دیگری و تحقق‌نیافتن گفت‌وگو به‌معنای جهانی آن است.

در ادامه این  نشست دکتر احمدرضا مفتاح با عنوان ناقد جلسه گفت: ارائۀ آقای جعفریان خوب و آموزنده بود. من برای تکمیل بحث نکاتی را عرض می‌کنم:

1. صورتبندی بحث مناسب نبود و بهتر بود از سه‌گانۀ «رویکرد معرفتی، رویکرد وجودی و رویکرد کارکردی» استفاده می‌شد.

2. اصطلاحات استفاده‌شده (نمونه: اصطلاح «مبناگرایی») نیز مناسب نبود و بهتر بود به‌جای آن از اصطلاحاتی مانند «انحصارگرایی» یا «حقانیت» استفاده می‌شد.

3. نکتۀ مهم در این بحث این است که در مقابل انحصارگرایی بنیادگرا چه باید کرد. رویکردی که جناب جعفریان تحت عنوان «رویکرد انتقادی» ارائه‌ دادند، راه‌حلی است برای برون‌رفت از این مسئله. البته از یک نکته نباید غافل بود و آن اینکه نباید گفتگوی ادیان را به رویکرد کثرت‌گرایان (پلورالیزم) گره زد.

 بر پایۀ رویکرد کثرت‌گرایان، نمی‌توان بر حقانیت دین خود ایستادگی کرد و از همین منظر این رویکرد در جامعۀ ما مقبولیت ندارد. برای حل مسئله باید نظریه تولید کرد و راه‌حل ارائه داد.

یکی از راه‌حل‌ها، مدل و الگویی است که الهی‌دانان کاتولیک در قالب «الهیات تطبیقی» ارائه داده‌اند. بر اساس این راه‌حل، ما با ادیان دیگر وارد گفتگو می‌شویم، نه از آن منظر که از دین خود دست بکشیم یا به حقانیت دین خود خدشه وارد سازیم؛ بلکه از این منظر که الهیات ادیان دیگر را مطالعه و فهم کنیم و در بازنمایی بهتر آموزه‌های ادیانی خود از آنها بهره بگیریم.

 اینگونه هم بر حفظ و حقانیت دین خود تاکید می‌کنیم و هم از سایر ادیان نکاتی را برای بسط الهیات خود می‌آموزیم. به بیانی دیگر، دین دارای دو زبان است: زبان اولیه و زبان ثانویه. می‌توان در چارچوب زبان ثانویه (در سنّت دینی خودمان، آموزه‌هایی مانند صلح، مدارا، محبت) با سایر ادیان وارد گفتگو شد و از آنان نکاتی را فراگرفت.

دبیر این نشست فریبرز راهدان مفرد در جمع بندی کرسی گفت: دکتر جعفریان در کتاب خودشان با عنوان «گفتگوی بینادینی در ذهنیت و تجربۀ ایرانی» (فصل ششم)، فهم و تجربۀ کنشگران ایرانی در موضوع گفتگوی بینادینی را در قالب سه رویکرد (انتقادی، مبناگرایی سنتی، فرهنگی‌شناختی) صورتبندی کرده است. پیش از این، کرسی مربوط به رویکرد انتقادی را ارائه داده‌ بود و در این کرسی رویکرد مبناگرایی سنتی را ارائه دادند.

در مسئله بودگی گفتگوی بینادینی در ایران امروز، بین هر دو استاد (ارائه‌دهنده و ناقد) توافق نظر وجود داشت و از نظر آنان، گفتگوی بینادینی همچنان در جامعۀ ما مسئله است.

صورتبندی درست مسئله مهم است؛ اما مهم‌تر از آن، ارائۀ راهکار برون‌رفت است. ما نتوانسته‌ایم راهکار ارائه دهیم؛ زیرا ارائۀ راهکار منوط به ارائۀ و تولید نظریه در این باب است که ادبیات علمی بحث به بسندگی لازم و کافی نرسیده است و فضای آکادمیک ما با بضاعت کنونی فاقد توانایی برای این کار است.

 آنچه استاد ارائه‌دهنده در قالب رویکرد انتقادی از آن یاد کرده‌اند، تلاشی است برای ارائۀ راهکار برون‌رفت. به‌عبارتی، آغازی است برای ورود به ارائۀ نظریه در این باب. وضعیت امروز جامعۀ ما و به‌تبع آن فضای دانشی و پژوهشی آن و گفتمان حاکم، همچنان در سیطرۀ رویکرد مبناگروی سنتی یا همان انحصارگرایی بنیادگراست و این رویکرد باب گفتگو را مسدود کرده است. کوشش پژوهشگر از این منظر که نقبی به این سد وارد می‌کند و راهی به بیرون می‌گشاید قابل تقدیر و ستودنی است.

محتوای کرسی برگرفته از پژوهشی کیفی است و در این نوع پژوهش‌ها، مقوله‌بندی و انتخاب اصطلاحات و واژگان مبتنی بر خلاقیت پژوهشگر است و از این منظر پژوهشگر آزاد است که از بافتار زبان اصطلاحاتی را برگزیند یا جعل کند تا آنچه را در پژوهش خویش دریافته است صورتبندی نماید.

 انتخاب واژگان مناسب که هم به بازنمایی یافته‌های پژوهش لطمه‌ای نزند و هم با زبان معیار و فهم جامعۀ علمی سازگار باشد، کاری است دشوار. به نظر می‌رسد در این پژوهش لازم است اصطلاح «مبناگروی سنتی» را بازبینی و با واژه‌ای مناسب‌تر جایگزین کرد.

منبع: مرکز همکاری های علمی و بین الملل
کلمات کليدي
اخبار مرکز احیای آثار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
 
امتیاز دهی
 
 

[Part_Lang]
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 139
Guest (PortalGuest)

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما