تبلیغات


























 
مقاله های برگزیده

پیامبر4
يكشنبه 25 دي 1390 سيري در برنامه اخلاقي نبوي (ع)/2
نويسنده: سيد مهدي سلطاني رناني
منبع: نشريه فرهنگ كوثر، شماره83





ب) مهرورزي درحق غير مسلمانان
 

مهرباني ومهروزي پيامبر اعظم (ص) فقط به مسلمانان اختصاص نداشت، بلكه دايره وسيع آن همه كاينات وهستي را در برمي گرفت. اين گونه نبود كه فقط نگاه وعنايت ويژه آن بزرگوار به مسلمانان باشد واز سايرين غافل بماند. در نگرش آن حضرت، همان قدر كه مسلمان داراي ارزش و اعتبار بود، غير مسلمان نيز به عنوان يك «انسان» داراي ارزش و كرامت بود.
يكي ازاين گروه هاي مورد رأفت وشفقت پيامبر اعظم (ص)يهوديان بود .هرچند گروهي از آنان بيشترين آزار واذيت را به ساحت بزرگوار او روا مي داشتند ولي اين اقدام نيز مانع از رأفت و رحمت آن جناب نمي گرديد. با اينكه گروه يهوديان كمتر تحت تأثير سيره رحماني او قرار مي گرفتند، ولي رويه آن حضرت دربرابر آنان مشخص بود. درذيل، به نمونه هايي از رأفت پيامبر اسلام درحق غير مسلمانان اشاره مي گردد.
1. فردي از آن حضرت براي قوم خود صله وانفاق خواست. از آنجا كه پول ومال در دست نداشت، به ناچار از يك يهودي پول قرض گرفت تا به جاي پول به آن يهودي مقداري خرماي سلف (23) بفروشد. زماني كه موعد اداي قرض فرارسد، يهودي به نزد پيامبر اعظم (ص) آمد وبدهي خود را طلب كرد. پيامبر (ص) كه نتوانسته بود محصول خرما
را فراهم سازد،از يهودي فرصتي مجدد خواست،ولي مرد يهودي با گستاخي تمام گفت: « اي پسر عبدالمطلب! شما رادير پرداخت نمي دانستم». يكي از حاضران مجلس از سخن توهين آميز اين مرد خشمگين شد وآماده اقدام عملي عليه آن يهودي گرديد. رسول خدا(ص) بامهرباني خود خطاب به آن صحابي فرمود: «به جاي خشمگين شدن وعكس العمل نشان دادن، مرا به حسن ادا واو را به حسن مطالبه دعوت كن. حالا برو و خرماي او را بده وبيست صاع اضافه تر بده؛ زيرا او را ترساندي». مرد يهودي كه اين رأفت ومهرورزي را از پيامبر اعظم (ص) ديد، همان لحظه شهادتين گفت و مسلمان شد.(24)
2. روزي يك يهودي نزدپيامبر(ص) آمد وبا كمال جسارت و گستاخي به آن حضرت گفت: «السام عليك، مرگ برتو» عايشه كه شاهد اين ماجرا بود، خشمگين شد وشروع به دشنام وناسزا گويي به آن شخص كرد، ولي آن رسول رحمت (ص) مانع از ادامه ناسزاگويي عايشه گرديد وخطاب به وي فرمود: «...اي عايشه! اگر مي توانستي صورت حقيقي دشنام را ببيني، آن گاه متوجه زشتي آن مي شدي».(25)
3. وقتي از بيماري خدمت گزار خود كه از قضا جواني يهودي بود، اطلاع يافت، سريع به عيادت او رفت وچون او را در بستر در انتظار مرگ ديد، آن جوان را دعوت به اسلام كرد و جوان يهودي دعوت او را پذيرفت واز دنيا رفت. پيامبر اعظم (ص)خطاب به اصحاب فرمود: «جمع شويد تا به برادر مسلمان خود نماز بگزاريم».(26)
4. مادري مشرك براي دختر مسلمانش هديه اي آورد؛ ولي آن دختر هديه مادرش را نپذيرفت وحتي حاضر به ديدار او نشد و ديدار با مادر را مشروط به اجازه پيامبر (ص) نمود، آن حضرت با وجود اينكه در سيره وكردارش قبول هديه از مشرك قرار نداشت، ولي براي دلجويي از آن مادر خطاب به دختر مسلمان فرمود: « مادرت را بپذير و او را گرامي بدار وهديه او را قبول كن».(27)
5. پيامبر اعظم (ص) نه تنها درحق بدگويان و دشمنان ظاهري وباطني خويش رئوف و مهربان بود، بلكه درحق تروريست ها وافرادي كه قصد كشتن آن حضرت را داشتند نيز با رأفت ومهرباني رفتار مي كرد، تا جايي كه ابوسفيان، تروريستي را از مكه به مدينه فرستاد تا پيامبر اعظم(ص) را ترور كند. زماني كه آن فرد به مدينه آمد و مكان پيامبر (ص) را جستجو كرد، درجواب به وي مي گويند كه آن
حضرت درمحله بني عبدالاشهل است. وقتي آن فرد به آنجا مي رود، پيامبراعظم (ص) را مشغول وعظ وموعظه مي بيند. همين كه چشم پيامبر اعظم (ص) به او مي افتد، خطاب به حاضران مي فرمايند: «اين مرد، صاحب شراست». فرد جلو مي آيد ومي گويند: « كدام يك از شما فرزند عبدالمطلب است».
پيامبر اعظم (ص) درجواب مي فرمايد: « منم فرزند عبدالمطلب.» آن فرد به بهانه صحبت درگوش حضرت نزديك تر مي آيد كه يكي از اصحاب متوجه حركات غير عادي او مي گردد واو را بازرسي مي كند واز وي يك خنجر به دست مي آورد واو نيز به عمل شوم خود اعتراف مي كند. روز بعد كه آن فرد را براي محاكمه نزد پيامبر(ص) مي آورند، آن حضرت نگاهي به او مي كند ودرحالي كه آن فرد گمان مي كرد كه پيامبر (ص) دستور قتل او را صادر خواهد كرد، دركمال بهت وناباوري با بخشش حضرتش مواجه مي شود. پيامبر اعظم (ص) وي را به اسلام آوردن ومسلمان شدن دعوت مي كند؛ آن مرد نيز با مشاهده رأفت ومهرباني عظيم او، همان لحظه مسلمان مي شود.(28)
6. وقتي وهب بن عمير كه از چهره هاي سفاك و ظالم مكه بود، ازاسارت فرزندش به دست مسلمانان مطلع مي گردد وبراي كشتن پيامبر اعظم(ص) آماده رفتن به مدينه مي شود، شمشيري را تيز و با زهر آغشته مي كند وعازم مدينه مي گردد. زماني كه به مدينه مي آيد، عمر ازنيت شوم او آگاه مي شود و وي را دستگير مي كند ونزد پيامبر (ص) مي برد. پيامبر اعظم (ص) پس از اطلاع يافتن از ماجرا و نيت وي، دستور آزادي او را مي دهد. ابن عمير به رسم جاهليت از حضرت محمد(ص) تشكر مي كند. پيامبر (ص) درجواب او مي فرمايد: « خداوند ما را به تحيت اسلام، از تحيت جاهليت بي نياز ساخته است، براي چه آمده اي ؟» ابن عمير در جواب مي گويد: براي رهايي پسرم. پيامبر (ص) دستور آزادي فرزند او را مي دهد و ابن عمير نيز مسلمان مي شود وبه مكه مي آيد ودر آنجا تبليغ اسلام مي كند وافرادي به دست وي مسلمان مي شوند(29)
آري، اين است دكترين اخلاقي پيامبر اعظم(ص) كه چگونه در دل معاندان و دشمنان قسم خورده آن حضرت اثر مي كند و آنان را به مسلماني جانباز و فداكار در راه اسلام مبدل مي نمايد.

نتيجه
 

نتيجه اين مقاله را مي توان درجملات ذيل نشان داد:
1. دكترين اخلاقي پيامبر اعظم(ص) با هدفي الهي ومنطقي اسلامي درهميشه تاريخ، راه و رسم مطلوب و آرماني را فرا روي امت اسلام نهاده وتعيين كننده خط مشي زندگي نظري وعملي اعضاي اين امت مي باشد.
2. آن حضرت الگو و اسوه تابناك در دكترين اخلاقي براي همه انسان هاي مسلمان وغير مسلمان محسوب مي گردد، تا آنجا كه متمسكين وعاملين به اخلاق عظيم حضرتش، راه سعادت را در دنيا وآخرت مي پويند.
3.دكترين اخلاقي پيامبر اعظم (ص)از مؤلفه اصيل واساسي «رأفت ومهرورزي» تشكيل شده است.
4. اخلاق وتواضع به عنوان دو مقوله مهم دررأفت و مهرورزي وبه معناي اصلي همان دكترين اخلاقي پيامبر اعظم (ص) وسرلوحه كردار و رفتار حضرتش به شمار مي رود.
5. نكته شايان توجه اينكه مهرباني و مهرورزي آن حضرت در حق معاندان ودشمنان آن حضرت
رنگ و جلوه اي نو مي يابد ونور اسلام را در قلوب آنان روشن مي نمايد. درحقيقت سيره او، چراغ راه همه جاهلان، معاندان و دشمنان اسلام در مسير سعادت ورهايي از پرتگاه هاي ضلالت است.
به حق خارج از اين دكترين والاي اخلاقي نمي توان رفتار وعملي ديگررا براي حضرتش تصور كرد؛ زيرا آن جناب درياي بيكران و اقيانوس بي منتهاي رحمت، رأفت ومهرورزي است براي همه دوران هاي تاريخ ونسل هاي انسان، تا جايي كه حتي سخت گيري اش بركفار ومشركين، به خاطر خيرخواهي خود آنان بود ودر وراي اين سخت گيري ها، خير وآخرت را طلب مي كرد.
درتحليل نمونه ها ومستندان مذكور درمتن مقاله، مي توان موارد ذيل را تبيين كرد:
- الگودهي پيامبر اعظم (ص) درعرصه اخلاق، بلكه درهمه عرصه ها براي همه انسان ها، ابدي وجاودانه است.
- دكترين اخلاقي پيامبر اعظم (ص) يعني محبت ومهرورزي، مؤثرترين روش ونزديك ترين مسير جهت تعليم وتربيت صحيح انسان ها به شمار مي آيد؛ زيرا در اين راه همساني واطاعت آوري را به دنبال دارد.
- در روش محبت ومهرورزي، جنبه ها ومعيارهاي اخلاق عرفاني نيز مورد نظر است؛ زيرا ارتباط وثيق انسان با خداوند را نمايان مي سازد و موجب افزايش معرفت حقيقي به ساحت ربوبي ونبوي وتقويت ايمان وباورهاي قلبي مي شود. همچنين جنبه هاي ارتباط آدمي با خدا، خود، ديگران وجهان طبيعت ظاهر مي گردد و درحركت به سوي كمال، او را ياري مي رساند.
- دكترين اخلاقي پيامبر اعظم (ص) پيام ها ورهيافت هايي ايده آل براي برنامه ريزي هاي اخلاقي وتبلور «اخلاق اجتماعي» در امت اسلامي دراختيار ما قرار مي دهد كه از آن جمله اند:
اصلاح گرايي درجامعه، ارائه الگوهاي صحيح در ارتباطات انساني، توجه به جاذبه هاي محبوب، مانند الطاف، زيبايي ها و نعمت ها، از بين بردن موانع محبوب ومحب، شناخت ومعرفت حقيقي از شخصيت پيامبر اعظم(ص) واهل بيت مطهروي، ونهادينه كردن رفتارهاي محبت زا درجامعه.

پي نوشت ها :
 

23-به خرمايي گويند كه بعد از برداشت محصول، پرداخت و داده مي شود.
24-اسدالغابه في معرفه الصحابه، ج2، ص242.
25-بحارالانوار، ج16، ص158.
26-المطالب العاليه، ابن حجر عسقلاني، ج1، ص 212.
27-نهايه الارب في فنون الادب، ج17، ص 296.
28-سيره شامي، ابن كثير دمشقي، ج3،ص177.
29-نهايه الارب في فنون الادب، ج17، ص62.

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر


تعداد بازديد اين صفحه: 2298
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما