نویسنده: سیده زهرا طهماسبی
منبع: اختصاصی سایت مرسلات
چکیده
این تحقیق با موضوع نقش مبلغ در تربیت دینی نوجوان و به روش کتابخانهای تدوین شده است. و به دنبال آن است تا به مهمترین وظایف مبلغ در تربیت دینی نوجوان بپردازد. منظور از تربیت روشها و فنونی است که بکار گرفته میشود تا استعدادهای درونی بشر رشد یافته و در مسیر تکامل قرار گیرد و تربیتی، دینی است که روشهای آن برگرفته از قرآن کریم و سیره ائمهاطهار: باشد. مبلغ با تربیت دینی به دنبال این هدف است که نوجوان بتواند این دورهی پر از بحران را با موفقیت طی کند و راه را از چاه شناخته و مسیر زندگیاش را مشخص کند و با این کار خوشبختی و سعادتمندی خود را در دنیا و آخرت تضمین کند. رسیدن به این هدف والا ملتزم شناخت خصوصیات نوجوان و مبلغ و وظایف او و چگونگی برقراری ارتباط با نوجوان، دانستن اصول تربیت نظیر اصل اعتدال- تعقل- تدرج و تمکن، تسهیل و تیسیر و عزت است و بکارگیری شیوههای تربیتی چون الگونمایی-پرورش عزت نفس و خودباوری- تشویق و تنبیه و استفاده از حسکمال خواهی – تلقین و تغافل است. در پایان نبایدهای تربیتی که مانع هدف مبلغ که تربیت دینی است آورده شده که از جمله آن میتوان تحمیل و تحکم- نمایدن خستگی و غم- تحقیر و توهین و منفیگری را نام برد. ره آورد این پایان نامه مبلغی است که با عنایت صاحب الزمان(عج) خود را متصف به صفات پسندیده کرده و میتواند با نوجوان در مکانهای متفاوت مثل مدرسه- مسجد- اردو- مکانهای تفریحی- فرهنگسراها و ... رابطهای صمیمانه برقرار کند و با بصیرت دهی و بینش افزایی به او دین و معارف دینی را به او ارائه دهد.
کلید واژه: تربیت، تربیت دینی، تبلیغ، نوجوان، مبلغ
تبلیغ بزرگترین ابزاری است که در جوامع مختلف برای پیشبرد اهداف گوناگون از آن استفاده میشود. یکی از موضوعاتی که در باب تبلیغ اولویت ویژهای دارد تربیت دینی نوجوان است.
تربیت یعنی مجموعه روشها و فنونی است که به کار گرفته شود تا استعدادهای درونی بشر در مسیر تکامل قرار گیرد. اگر این تربیت برپایهی معارف دینی و سیرهی اهلبیت باشد تربیت دنینی نام دارد. از سویی دوران نوجوانی با ظاهر شدن یک سری خصوصیات جسمانی شروع میشود که حدود سنین 13 تا 18 را دربرمی گیرد.
در عصر کنونی و با پیشرفت علم و فناوری از سوی دیگر دورهی حساس نوجوانی و تهاجم فرهنگی غرب که معطوف به این گروه سنی است و هم چنین تأثیرپذیری این گروه از دوستان و به طور کلی از غیر از والدین و تلاش و دسیسههای فروان برای جلوگیری از تربیت دینی، لزوم شناخت عمیقتر تبلیغ و توجه به نقش مبلغ در این راستا و چگونگی اصول و راهکارهای برخورد با نوجوان در جهتدهی وی به سمت تربیت دینی امری آشکار است البته در کتب گوناگونان به طور جداگانه پیرامون این موضوع بحث شده ماننده آثار آقای قرائتی و یا بحثی که پیرامون نوجوان و تربیت فرزند تدوین شده اما به صورت این مقاله کاری صورت نگرفته لذا در این پژوهش سعی شده است که راهکارهای برخورد مبلغ با نوجوانان را ضمن ارائه مثالهای ملموس و عینی بیان کرده تا از این راه به کمک خداوند متعال و توکل به او در جامعه شاهد نوجوانانی پویا و مؤمن باشیم.
دوران نوجوانی از لحاظ تربیتی جزء دشوارترین دوران حیات انسان است. این دشواری به علت ویژگیهای خاص این سن میباشد که طبق تعاریف سن نوجوانی حدود سنین 13 تا 18 سال را دربرمی گیرد. یک مبلغ باید اطلاعات جامعی از این ویژگیها داشته باشد تا بتواند در امر تبلیغ موفق باشد.
در این مقاله ویژگیهای نوجوان به 2 دسته ویژگیهای فردی و اجتماعی تقسیم شده است. ویژگیهای فردی تحولات جسمانی – تحولات روحی- تحولات عقلی – رشد عاطفی- میل به شهرت و خودنمایی- نوجویی و بحران هویت را دربرمی گیرد که منظور از هویت تمایزی است که فرد بین خود و دیگران میگذارد و شامل طرز فکر و عقایدی میشود که معرِّف فرد و چگونگی ارتباط او با دیگران است.
نوجوان در جست و جوی شخصیت خود، به این نتیجه میرسد که باید تشخیص دهد برای او چه چیزهایی مهم و چه کارهایی ارزشمند است. ولی اگر سرخوردگی و عدم اعتماد در او پدید آید، به جای رابطه با مردم منزوی میشود و رکورد و ابهام در نقش وی، او را به بحران هویت دچار میکند.
ویژگی اجتماعی نوجوان شامل میل به استقلال و اثبات شخصیت، اطاعت از همگنان، نیاز به فعالیت، میل به ناهمجنس – تمرد و سرکشی- تمسخر نسبت به آرمانهای خانواده – تعصب نسبت به عقاید و دوستان خود میشود که یکی از مهم ترین آن میل به استقلال و اثبات شخصیت که در آن نوجوان حاضر نیست بدون قید و شرط از تمام روش بزرگسالان پیروی کند و بیچون و چرا، کلیه صفات شخصیت خود را با آنان هم آهنگ بسازد. به همین علت است که سلطهی خانواده را سبک و حقیر شمرده و شخصیت خود را اثبات و مقام خود را احساس میکند، و میکوشد که اطرافیانش را به اعتراف نسبت به این موقعیت و مقام خود وادار سازد.
گرایش به آزادی به علت تعادل تازهای به وجود میآید که بین دو عکسالعمل غریزی و مهم«تقلید» و «مخالفت» برقرار شده است. بنابر مقتضیات سن و یا اخلاق، یکی از این دو عکسالعمل بر فرد مسلط هستند ولی هر دو عکسالعمل برای انسان لازم و مفید است. عکسالعمل تقلید به علت جذب چیزهایی که با آنها بیگانه بوده و عکسالعمل مخالفت به علت کوششی که برای مقاومت نشان داده میشود، برای شخص مفید هستند. اگر در استفاده از آنها افراط شود اولی به نوعی تقلید سست و بیدوام و دومی به منفی بودن بیحاصل منتهی میگردد.
پس از این که مبلغ ویژگیهای نوجوان را شناخت باید خود را متصف به صفاتی کند که بتواند با نوجوان ارتباط برقرار کند.
این اوصاف شامل سعه صدر- نرمخو و مهربان و دلسوز بودن – نسبت به پیامی که میخواهد ارائه کند علم و آگاهی داشتن- عمل به گفتههای خود – انتقادپذیر بودن – با اخلاص کار خود را انجام دادن – منظم و وقتشناس بودن و در آخر تمییز و خوشبو و آراسته بودن است.
در مرحله بعد مبلغ باید نسبت به وظایفی که برعهده اوست آشنایی کامل داشته باشد تا راه را گم نکند. از جمله وظایفی که در رابطه با نوجوان برعهدهی مبلغ است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تعلیم و تربیت
از دیرباز تاکنون دسیسههای فراوانی توسط دشمنان اسلام چیده شده است؛ زمان و هزینههای فراوانی صرف شده است تا مانع آگاهی نوجوانان و جوانان نسبت به دین و تعالیم والای اسلامی شوند. چون آنها به این نکته پی بردهاند که انسان آگاه منحرف نمیشود لذاست که در دعای کمیل آمده است: خدایا به خاطر نادانیام به تو جرأت پیدا کردم( و گناه کردم)
پس میتوان گفت مبلغین موظفند که برنامهها و شیوههای تعلیم و تربیت اسلامی را در اختیار پدران و مادران قرار دهند و نظریات اسلام را در این رابطه از متون اسلامی استخراج کرده در اختیار علاقهمندان قرار دهند.
2. احترام به دیگران
مبلغ باید به همه احترام بگذارد و بداند که نوجوان قشر بسیار حساس و قابل رشداند و آنان نیز هم چون بزرگسالان برای خود شخصیت قائلند پس باید مبلغ به این نیروی عظیم توجه کند. به آنان شخصیت بدهد و از توهین به آنان بپرهیزد. در سیرهی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده است که آن بزرگوار به خاطر احترام به کودکان آنان را با کنیه(فامیل)صدا میزد و همیشه مراقب بود که لطمهای به شخصیت آنان وارد نشود و روحشان آزرده نگردد.
3. حضور در صحنه
مبلغ باید به این مسئله آگاه باشد که یکی از راههای ترغیب نوجوانان به کارهای خوب تعاون و همکاری با آنان در همان کارهاست. وقتی مبلغ خود در صحنه حضور داشته باشد علاوه بر این که ارزش و اهمیت فعل نیکو بالا میرود شخصیت نوجوانان نیز والا میشود و میتواند از آن زمان و مکان بهره ببرد و متناسب با آن فعل نکات تربیتی را به نوجوانان آموزش دهد. یعنی آموزش غیر مستقیم که تأثیر و ماندگاری آن در ذهن بیش از آموزش مستقیم است.
4. بها دادن به نقاط قوت نوجوانان
بررسی نیروهایی که قابلیت دارند لازم است و مبلغ باید این نیروها را بشناسد.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«علیک بالاحداث فأنهم اسرع الی کل خیر» به نوجوانان توجه کن زیرا آنان سریعتر به هر خوبی روی میآورند.»
5. دادن قدرت تفکر و تجزیه و تحلی
شهید مطهری که امام; دربارهی آثار ایشان میفرمایند: «آثاری که از او هست بیاستثنا همه آثارش خوب است و من کسی دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: بی استثنا آثارش خوب است.» در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام خود میفرماید: تعلیم دهنده و مربی هر که هست: معلم است،استاد است، خطیب است، واعظ است، باید کوشش کند که به شخص رشد فکری، یعنی قوهی تجزیه و تحلیل بدهد، نه این که تمام همّش این باشد که هی بیاموزید، هی فراگیرید، هی حفظ کنید، در این صورت خیری نخواهد شد.
6. شناخت مقتضیات و نیازهای زمان
مبلغی که با نوجوان در ارتباط است باید در قدم اول از مسائل و اتفاقاتی که نوجوان با آن درگیر است اطلاع کامل داشته باشد سپس از نظر اسلام راه برخورد با آن مسائل را بررسی کند و در قدم آخر برای این که سخنانش مؤثر واقع شود از (شور) (احساس) (روح)(هیجان) بهره کامل ببرد.
7. ایجاد بصیرت
در روایتی از امام رضا(علیه السلام) وظیفهی خطیب را بعد از ترغیب به اطاعت از خداوند و تذهیب از معصیت به وسیلهی موعظه، این گونه بیان میکنند:
«آنها را آگاه کند به جریانهای خوب یا بدی که در آفاق دوردست برای عالم اسلام اتفاق میافتد.»
یک مبلغ باید در وهلهی نخست خودش از اوضاع داخلی و خارجی آگاه باشد. از فرقههای انحرافی و تلاشها و دسیسه چینیهای غرب و از تزریق شبهات گوناگون در بین جوانان و نوجوانان اطلاع داشته باشد سپس بادادن آگاهی به نوجوانان و ارائهی کلیدهای اصولی و اساسی اعتقادی او را واکسینه کند و همیشه راه را برای پرسش و پاسخ بازگذارد تا نوجوان هرگاه با هر شبهه اعتقادی- اخلاقی- سیاسی مواجه شد به آسانی آن را با مبلغ در میان گذارد. و از طرح آن واهمه نداشته باشد.
پس از این که مبلغ ویژگیهای نوجوان را شناخت و صفاتی را در خود نهادینه کرد و با دانستن وظایف خود راهش را مشخص کرد برای این که بتواند یک ارتباط مؤثر با نوجوان برقرار کند باید در ابتدا نسبت به سطح درک و میزان فهم نوجوان آشنایی داشته باشد و بداند که مکانیسم تربیت در سن نوجوانی هماندیشی و همراهی و ملازمت است نه آمریت و نوجوان انتظار همرأیی و حرمتگذاری دارد. همانطور که امام صادق(علیه السلام) میفرمایند:«فرزندت را آزاد بگذارتا هفت سال بازی کند(7-1) و هفت سال (14-7) تأدیب شود و هفت سال(21-14) او را ملازم خود قرار بده»
موقعیت فعلی که میخواهد با او ارتباط برقرار کند را بشناسد به این معنا که بداند نوجوان در چه حالتی قرار داد عصبانی است یا هیجانی و یا احساساتی زیرا اگر به این حالتها توجهی نشود و موقعیت روحی و عاطفی وی نادیده گرفته شود، بهترین پیامها و رساترین گفتهها با مقاومت و بیزاری نوجوان روبرو میگردد.
مبلغ باید وضع نوجوان را کاملاً درک کرده، خود را به جای او بگذارد و فضای فکری خود را در حد او تنزل داده تا بتواند احساسات او را درک کند. با رویی گشاده به سخنان و اظهارنظرهای نوجوان گوش میدهد تا علاوه بر این که موجب تخلیه احساسات نوجوان و آرامش روحی و روانی و کاهش فشارها در او شود. او را متقاعد سازد که بزرگترها برای نظر او ارزش قایلند و هم چنین از ارائه باورها و احساسات خود و عدم پذیرش آنها از سوی دیگران ابایی نداشته باشد.
نوجوان را آنگونه که هست بپذیرد نه آن چنان که باید باشد و این به منزلهی تأیید احساسات او نیست بلکه زمینهای برای آرام کردن او و هدایت احساسات او و در آخر با ایجاد فضایی محبتآمیز با او همدردی و همدلی کند تا بتواند در لفافه و غیر مستقیم راهکارهای خود را ارائه دهد.
مبلغ باید بداند در امر تبلیغ نوجوان چه اصولی را در چه زمانی به کارگیرد تا ارتباطی را که با نوجوان برقرار کرده است حفظ شود و هر روز تقویت شود.
1. اصل اعتدال در ذهن نوجوان
عادل بودن یعنی«آنان را به حقوقشان رساندن یا حقوق تباه شده آنان را بازگرداندن و در شرایط مساوی در بهرهمندی از مزایا و عواطف و امکانات بین آنان فرق نگذاشتن»
مبلغ باید در ابراز محبت- در داوری کردن – در نوع نگاه- در تشویق و تنبیه در گفتار و در تقسیم وظایف بین نوجوانان عدالت را رعایت نماید.
2. اصل تعقل
همت تربیتی باید بر این باشد که قوای گوناگون انسان(وهم و غضب و شهوت و ...) عواطف و احساسات آدمی تحت حاکمیت عقل درآیند که اگر اینها زیر پوشش عقل باشند هرکدام در جای خود واقع میشوند و هماهنگی و موزونی کامل میان قوا و عواطف و احساسات آدمی برقرار میشود. در این صورت است که انسان در عین رحمت و محبت از صلابت و شدت برخوردار میشود و هر یک را در جای خود و بدرستی به کار میگیرد.
هدف از تربیت دینی تقویت قوهی عاقلهی انسان است.
3. اصل تدرج و تمکن
«تدرج» به معنای اندک اندک و آهسته آهسته پیش رفتن و پایه پایه نزدیک شدن است.
«تمکن» به معنای توانایی و قدرت و قادر شدن بر چیزی است.
تربیت کردن و تربیتپذیری امری تدریجی است و با استمرار و رعایت توانایی و قدرت افراد تحقق مییابد. این امر در هر حرکت و فعل تربیتی باید مدنظر گرفته شود تا تربیت به نتیجه رسد توجه به تفاوتهای فردی و اختلاف استعدادها در تربیت از مهمترین اصول تربیت است.
4. اصل تسهیل و تیسیر
«تسهیل» و«تیسیر» به معنای آسان کردن و سهل گردانیدن است. و مراد آن است که در هر حرکت تربیتی راههای آسان و میسر به روی متربی گشوده شود. تا میل و رغبت به رفتن فراهم شود و با متربی از سر ملایمت و مدارا رفتار شود تا بتواند راه را بر خود هموار سازد و طی طریق کند و به مقصود دست یابد.
خدای رحمان فرستاده گرامیاش را با این راه و رسم تربیتی معرفی میکند و میفرماید:
«پس به برکت رحمت الهی، با آنان نرمخو و پرمهر شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند.»
5. اصل عزت
اصل عزت از مهمترین و بنیادیترین اصول تربیتی است، زیرا اساس تربیت بر عزت است و اگر فرد با عزت رشد یابد و تربیت شود، به حالتی دست مییابد که پیوسته و در هر اوضاع و احوالی راست و استوار باشد.
تربیتی که بنیادش بر ایجاد عزت در آدمیان باشد، تربیتی است که در تحکیم و تثبیت شخصیت انسانی آنان و حفظ ایشان در برابر وسوسهها و معاصی موفق خواهد بود.
هیچ چیز مانند فقدان عزت، آدمی را مستعد تباهی نمیسازد، زیرا عزت است که انسان را محکم واستوار و شکستناپذیر میسازد و چون ذلت بر وجود آدمی حاکم شود، او را آماده پذیرش هر خواری و پستی میگرداند.
یکی از مهمترین دغدغههای یک مبلغ یا مربی تربیت یافتن راهکارهای صحیح و روشهای عملی در پرورش نوجوان نقش حیاتی دارد. لذا 7 مورد از این شیوهها با توضیح بیشتری بیان خواهد شد.
1- الگونمایی
نوجوان طبیعتاً به دنبال الگوست و این خواستهی درونی او در حس تقلید وی جلوهگر است. او میخواهد آینده شخصیت دلخواه خویش را در سیمای بزرگان، سرشناسان و افراد موفق، چهرههای مشهور، ستارههای جهان ورزش و هنر و سیاست و فرهنگ مشاهده کند، برای همین از روش تقلید استفاده میکند.
حضرت زهرا3 الگونمایی را ضمن بازی با فرزندش امام حسن(علیه السلام) و سرودن اشعار، چنین نشان میدهند:
اشبِه أباک یا حسن! و اخلع عن الحق رَسَن
واعبد إلهاً ذامِنَن ولاتُوالِ ذالأَحَن
ای حسن! شبیه پدرت باش ریسمان از گردن حق بردار
خدای منان را بپرست و با کینه توز دوستی مکن
باید سعی کند بدون تحمیل- زمینهای را به طور طبیعی فراهم آورد که کودکان و نوجوانان از روی میل درونی و نیاز فطری، برای تکمیل خلاءها و کاستیهای خود به همان افراد و مدلهایی گرایش یابند که مطلوب است. چون ذهن نوجوان خودبه خود الگویاب است. در این میان کاری که مبلغ میکند فراهم آوردن شرایطی است که او را به انتخابی شایسته برساند.
از آنجا که نوجوانان در مقطع هویتیابی به سر میبرند، الگونمایی برای آنان اهمیتی صدچندان خواهد داشت. آنان به دنبال الگویی هستند که دوستش بدارند و هویت خود را مطابق هویت او رقم بزنند.
مبلغ در این راستا باید توجه داشته باشد که در صورتی که الگویی نامطلوب مورد توجه آنان قرار گرفته باشد نباید شمشیر را از روبست و به جنگ آنان شتافت، زیرا در این هنگام احتمال شکست جدی است؛ بلکه برای حذف و جایگزینی آن میشود به صورت«غیرمستقیم و تدریجی» اقدام کرد.
2- پرورش عزت نفس و خودباوری
در این روش مسئولیت رفتار اشخاص به عهدهی خود آنهاست و به آنها مجال داده میشود که در کارهای خود تصمیم گیرنده باشند فرصت تشخیص به آنها داده میشود تا بفهمند کدام راه مناسبتر است.
کنترل مداوم، تسلط بیش از حد و محافظت بیش از اندازه و دلسوزی افراطی والدین و مربیان همه تخلف از اصل آزادمنشانه و احترام متقابل به شخصیت کودک و نوجوان محسوب میشود.
راه های پرورش عزت نفس و خودباوری در نوجوانان
1- سلام کردن
2- استقبال از آنان هنگام ورود به مجلس
3- احترام به آنان
4- مشورت با آنها
5- اجازه گرفتن از آنان برای گذشتن از حقوق خود
این کار موجب میشود علاوه بر جلب رضایت خاطراشان، ثبات شخصیتی آنان را فراهم کندو حس استقلالخواهی آنان را متزلزل نکند.
6- عیادت از نوجوانان بیمار
3. تشویق
تشویق«حمایت از رفتارهای مثبت و تأکید بر اعمال درست است تا شخص آن رفتار صحیح را ادامه بدهد.»
انوع تشویق
تشویق کلامی: نجابت و حیا را باید از تو آموخت- تو قابلیت این را داری که انسان بزرگی شوی.
تشویق رفتاری: اسم او را با احترام صدا زدن – مشورت کردن با او
تشویق تلفیقی(رفتاری، کلامی): وقتی وارد مجلس میشود جا برای او باز کردن و در عین خال از او تعریف کردن.
4. تنبیه
تنبیه از شیوههای تربیت نیست بلکه به عنوان عاملی بازدارنده است که همیشه در کنار تشویق بیان میشود. تنبیه یعنی آگاه کردن متربی به خطای خویش و اساساً یک امر اصلاحی است نه انتقامجویی و یا وسیلهای برای تشفی خاطر والدین و مربیان.
آداب و شرایط تنبیه
1. قبل از تنبیه باید سلسله مراتبی را مراعات نمود. از تذکر و اخطار و تحکم و وادار کردن نوجوان به عمل مطلوب باید شروع نموده و سپس با توبیخ و ملامت و سرزنش ادامه داده و به قهر و تهدید و تنبیه پرداخت.
2. فرد خاطی نباید در جمع تحقیر شود خصوصاً در جمع دوستان.
3. امر تنبیه را نباید به افراد دیگری واگذار کرد هم چون نماینده کلاس، برادر بزرگتر، خادم مسجد، مسئول گروه و ..
4. علت مشخص باشد تا فرد تنبیه شونده بداند چرا تنبیه میشود.
در تنبیه و سرزنش فرزندان باید توجه کرد که او فقط رقیب خودش باشد و نباید او را با همسالان- خواهران و برادرانش- مقایسه کرد یعنی باید تفاوت موجود میان تواناییها و استعدادهای درونی فرزند را با رفتار فعلی او مقایسه کرد.
5. استفاده از حس کمال خواهی
مبلغ باید توجه داشته باشد که نوجوان دوست دارد بهترین باشد و از این حس او بهترین استفاده را کند.
6. تلقین
یکی از شیوههای تربیتی کارساز برای نوجوانان این است که با تأکید و تکرار به نوجوان بقبولانند که دارای فلان خلق یا عمل خاصی است و او به تدریج به این باور میرسد و خود را این گونه میشناسد که دیگران گفتهاند به همین دلیل از لحاظ ذهنی و رفتاری خود را به همان سمت سوق میدهد. البته تلقینها نباید اغراقآمیز و دور از واقعیت باشند چون در غیر این صورت تلقین شونده این کار را نوعی استهزا تلقی خواهد کرد و ثمره مطلوبی ندارد.
در نوجوانان معمولاً«خودتلقینی»ها از «دیگر تلقینی» نشأت میگیرند. تلقین چه از نوع خودتلقینی و چه از نوع دیگر تلقینی از سه ناحیه ظهور و عینیت مییابد: «گفتار» «رفتار» و «گفتار و رفتار با هم»
7. تغافل
تغافل به معنای چشمپوشی است یعنی خطاهای کسی را نادیده گرفته و وانمود کرده که آن اشتباهات را ندیده است.
این روش تربیتی موجب میشود حریم و حرمت میان مبلغ و نوجوان حفظ شود و به بیحیایی و پردهدری نینجامد به طور مثال گاهی نوجوان در ارتکاب کاری مخفی کاری میکند و مبلغ به طور اتفاقی با آن روبه رو میشود مثل این که با آرایش و بدحجابی وارد جامعه شده، یا مشغول روزهخواری است یا پنهانی سیگار میکشد و یا ... در این موارد مبلغ با نادیدهانگاری از آن کار میگذرد و این کار موجب میشود قبح کار او نریزد.
البته در مواردی که نوجوان رفتارهایی انجام میدهد که مزاحم دیگران است تغافل جای ندارد و باید طبق شرایط امربه معروف و نهی از منکر پیش رفت مثلاً ابتدا هشدارهایی کلی داد که برخی سر نماز میخندند یا دیگران را میخندانند یا از فلان مسئولیت فرار میکنند ویا بازیگوشی میکنند و ... اگر با این هشدارها نوجوان رفتار خود را اصلاح نکرد به صورت مستقیم و انفرادی با خود او در میان گذاشته و اگر باز هم جواب نداد محرومیتهایی برای او درنظر گرفته شود.
در آخر نمونههایی از رفتارهای نامناسب را بیان کرده که در معاشرت با نوجوانان در زمرهی نبایدها قرار میگیرند و در کار تبلیغ و تریبت تأثیر منفی و معکوس میگذارند.
1. تحمل، جرمگرایی و تحکم
نوجوان از قبول اندرزهای پدر و مادر و مربی و پذیرش راهنماییهای بزرگسالان که باعث پی بردن به صلاح و فساد زندگی است، ابا ندارد. آن چه برای او سنگین و غیرقابل تحمل است تحکم و فرمانروایی است.
نخستین بازخورد تحکم و پند و اندرز مستقیم در ذهن یک نوجوان، این است که بزرگترها او را ناتوان و فاقد قدرت تشخیص میدانند و خود را پیر کار و دانا و توانا به حساب میآورند. همین نکته، درست مقابل حساست روحی- روانی این دست از مخاطبین است و آثار نامطلوبی برجای میگذارد.
2. نمایاندن خستگی، غم، بیحوصلگی و بیماری
3. تحقیر، توهین و تمسخر
حقیر شمردن و سرزنش و نکوهش آنان، نه تنها به اصلاح و جبران کارشان نمیانجامد؛ بلکه
بنیان شخصیت فرد را نااستوار میکنند. امام علی(علیه السلام) در این باره چنین سخن گفته است: «زیادهروی در ملامت، سبب شعلهور شدن آتش لجاجت میشود.»
- هرگاه کسی از کودک یا نوجوان چیزی بپرسد، مبلغ به جای او پاسخ دهد.
- به نوجوان اجازه داده نشود حرفش را به طور کامل بزند.
- در حضور دیگران و میان جمع، به طعنه و سرزنش او بپردازد.
4. منفینگری
منفینگری یعنی بدبین بودن نسبت به تربیتپذیری افراد به هر علت ممکن و در کار تبلیغ و تربیت، کسی که منفی میبیند، منفی هم تحلیل میکند. این روند به سوء برداشت و عکسالعمل نامناسب میانجامد، امید و انگیزه خود و دیگران پایین و پایینتر میآورد، جلوی حرکت وتعالی و تکامل را میبیند و تربیت را در جریان دور باطل سستیها و ناتواناییها میاندازد.
در کلاس تربیت، آن هم تربیت دینی نسل نو، به جا و روا نیست که در برابر کاستیها، کمکاریها و ضعف آنان، تخته را از منفینگری و منفیبافی پر کنیم و امید راه احساس توانمندی را، شوق به تلاش و عبرت گرفتن از شکست را از روحیه آنان بزداییم.
نتیجه گیری
در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که یک مبلغ برای این که بتواند با نوجوان ارتباطی مؤثر و سازنده برقرار کند ابتدا باید ویژگیهای شخصیتی او را، دورهی پر از بحرانی که نوجوان با آن روبروست را بشناسد ویژگیهایی را که لازم است خود را بدان متصف کند تا بتواند با رفتارهای متناقض نوجوان رویارویی مثبتی داشته باشد کسب کند و وظایفی که لازم است در عرصه تبلیغ دین اسلام به نوجوان انجام دهد را بداند و با در نظر داشتن اصول تربیتی هم چون اصل اعتدال و عزت ارتباط خود را با نوجوان مستحکم کند.
سپس شیوههای تربیتی مثل الگونمایی را به کار گیرد تا بوسیلهی آن بتواند ائمه اطهار- دین و معارف دینی را به طرف متفاوت به او آموزش دهد گاهی او را تشویق کند. اگر نیاز شد تنبیهش کند. گاهی برای تثبیت یک صفت اخلاقی آن را به نوجوان تلقین کرده و گاهی از صفات زشت او چشمپوشی کرده و تغافل نماید.
اینها شیوههایی است که هنرمندی مبلغ را میطلبد که در جایگاههای متفاوت و در مکانهای مختلف مثل مسجد و مدرسه و اردو و غیره آنها را بکار گیرد و از نبایدهای تربیتی مثل تمسخر و تحکم پرهیز کرده و با خستگی و بیحوصلگی با نوجوان مواجه نشود تا بتواند فاصلهایی که در جامعه امروزی بین مبلغ و نوجوان ایجاد شده را کم کرده و آن را از بین ببرد.
فهرست منابع: