راهبردهای اجتماعی امام صادق(ع) برای ایجاد همگرایی اسلامی
راهبردهای اجتماعی امام صادق(ع) برای ایجاد همگرایی اسلامی
اتحاد و انسجام اسلامی یکی از موضوعات مهم در تاریخ اسلام به شمار می آید که در آموزههای قرآن و سنت معصومان بر آن تأکید فراوانی شده و آن را مایه عزت و ترقی جامعه معرفی کرده و راهکارهای متفاوتی برای تحقق آن ارائه کردهاند. در این میان سیره امام صادق(ع) و اهتمام ایشان در برقراری وحدت و انسجام مسلمانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نوشتار با بهره گیری از منابع روایی و تاریخی اقدامات آن حضرت را بررسی کرده و بر آن است تا به روش تاریخی نشان دهد که آن ایشان با توجه به اوضاع و شرایط خاص جامعه عصر خویش چه راهبردهای اجتماعی را برای همگرایی اسلامی به کار میبستند. عینیت بخشیدن به همسانی مسلمانان، تحکیم پیوندهای اجتماعی و اعتدال مذهبی از مهمترین راهبردهای اجتماعی آن حضرت بود که برای تحقق این راهبردها، راهکارهایی چون حضور و همگامی در شعائر و مناسک دینی، برقراری پیوندهای اجتماعی و عاطفی نیکو با مسلمانان، مدارا با مخالفان، احترام به باورها و مقدسات پیروان مذاهب ، عدم تحمیل عقیده و پرهیز از تعصبات و تکفیر دیگران در پیش گرفتند.
کلید واژگان: امام صادق(ع) ، سیره، راهبرد، همگرایی اسلامی.
مقدمه:
در عصر كنوني كه دشمنان اسلام هجمات همه جانبه خويش را بر روي اسلام متمركز كرده اند و از هرسو اين دين و پيروانش را هدف قرار داده اند، حياتي ترين نياز جامعه اسلامي، انسجام دروني و اتحاد كلمه و پرهيز از هرگونه گسستگي و گسيختگي و نیز راه های رسیدن به این امر مهم، به شمار می آید. این مهم در قرآن کریم و سیره معصومان(ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است. آیات متعددی مسلمانان را به اتحاد و انسجام و دوری از تفرقه و چند دستگی سفارش میکنند: «مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند (آن هم) پس از آنكه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد! و آنها عذاب عظيمى دارند». اتحاد وانسجام اسلامی در سیره نبوی و نزد امامان معصوم (ع) نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و آن بزرگواران با توجه به موقعیت زمانی و مکانی خویش و برای تحقق این امر مهم گام هایی را برداشته و با بهره گیری از شیوه های متناسب و ارائه راهبرد و روشهای مؤثر، سعی در ایجاد الفت و برادری بین مسلمانان داشته اند.
در این میان شناخت سیره امام صادق(ع) (148)و تببین و بررسی راهکارهای آن حضرت در جهت ایجاد اتحاد و همگرایی اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که جامعه اسلامى دوره ای پر تلاطم و پرتحول را تجربه میکرد، عصری که حاکمیت اموی (41 -132) دوره زوال خود را سپری کرده عباسیان (132 - 656) در هجدهمین سال از دوران 34 سالۀ امامت امام صادق (ع) با شعار اسلام خواهی و سپردن حکومت به فردی از خاندان رسول اکرم (ص) خلافت مسلمانان را به دست گرفتند. در چنین شرایط سیاسی و در اثر توسعه مرزهای جغرافیایی جهان اسلام و وارد شدن مکاتب فکری گوناگون به محدوده و قلمرو حاکمیت اسلامی، تضارب آرا و برخورد اندیشه ها به اوج خود رسیده و موجب پیدایش فرقهها و مذاهب مختلفی در درون جامعه اسلامی گردیده بود كه هر كدام از آنها، عقاید و باورهای خاص خود را ترویج می كردند.
شرایط خاصی که در جامعه اسلامی به دلیل نفوذ و گسترش مکاتب و اندیشه های مختلف ایجاد شده بود منجر به درگیری و اختلافات بی حاصل و زیانباری بین فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامی گشته و سیاست مذهبی حاکمان و دولتمردان اموی و عباسی نیز بر شدت این اختلافات می افزود. این اختلافات، آسیب هایی همچون ایجاد کینه، بدگمانی، تعصبات و سوء تفاهم های مذهبی و دشمن تراشی را به دنبال داشت. امام صادق (ع) شیوه های گوناگونی را برای پیشگیری یا رفع این آسیب ها به کار می بستند.
امام صادق (ع) با درک وضعیت جامعه اسلامی عصر خویش و به منظور مقابله با اختلافات و تنازعات بوجود آمده، اقداماتی را در جهت حفظ وحدت اسلامی و ایجاد انسجام بین مسلمانان انجام داده و شیوه های متفاوتی را در پیش گرفتند که در این میان راهبرد های اجتماعی ایشان از اهمیت به سزایی برخوردار است این راهبرد ها به پیروان مذاهب اسلامی میآموزند که حیات واقعی و معنوی جامعه اسلامی تنها در گرو زندگی مسالمت آمیز و درک متقابل از همدیگر بوده و رشد و بالندگی آنان در سایه الفت و همبستگی اسلامی قابل تصور و میسر خواهد بود.
این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از منابع حدیثی و تاریخی راهبرد های اجتماعی آن حضرت را بررسی و تببن نماید و بر این فرضیه استوار است که امام صادق(ع) با توجه و تأکید بر اموری مانند حضور و همگامی در شعائر و مناسک دینی، برقراری پیوندهای اجتماعی و عاطفی با مسلمانان، مدارا با مخالفان، احترام به باورها و مقدسات پیروان سایر مذاهب، عدم تحمیل عقیده و پرهیز از تعصب و تکفیر دیگران در ایجاد همگرایی اسلامی و اتحاد مسلمانان نقش آفریدند. البته ممکن است برخی گزارشهای غیر همسو با موضوع همگرایی در رفتار یا سخن امام صادق(ع) دیده شوند که به اختصار بررسی و تحلیل خواهند شد.
1. پیشینه تحقیق:
اگر چه تحقیقی با این عنوان نیافتیم اما در لابلای برخی پژوهشهای صورت گرفته درباره امامان و وحدت اسلامی به عصر امام صادق(ع) نیز اشاره شده است که از مهمترین آنها میتوان به آثار زیر اشاره کرد.
کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی تألیف علی آقا نوری؛ محتوای کتاب مذکور عبارت است از: بیان سیره و سخن پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به ویژه امام علی (ع) در جهت وحدت و همگرائی سیاسی ، اجتماعی و مذهبی بین مسلمانان و ارائه راهکارهای مناسب علمی و عملی توسط آن بزرگواران به عنوان برجسته ترین الگوهای دینی که در ضمن بیان این مباحث به سیره امام صادق (ع) نیز در این رابطه اشاره شده است .
کتاب انسجام اسلامی در روایات از دیدگاه شیعه و اهل سنت؛ اثر فدا حسین؛ در این کتاب به پنج محور مبانی وحدت و انسجام اسلامی ، اهمیت و ضرورت وحدت اسلامی ،عوامل انسجام و وحدت اسلامی ، عوامل افتراق امت اسلامی ، آثار و فواید اتحاد و انسجام اسلامی ، با موضوع اتحاد و انسجام اسلامی پرداخته شده است که اغلب مطالب با توجه به آیات قرآن و سخنان پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) بویژه حضرت علی(ع) به بررسی این موضوع پرداخته است که در خلال مباحث به فرموده های امام صادق (ع) نیز اشاراتی شده است.
تعامل شیعیان امامیه با دیگر مسلمانان در سه قرن اول هجری؛ اثر سید عبدالله حسینی؛ این کتاب چنانکه از عنوانش پیداست به تعامل بین مسلماناندر زمینههای سیاسی، اجتماعی و علمی و فرهنگی میپردازد و گاه اشاراتی به اقدامات امامان شیعه(ع) از جمله امام صادق(ع) نیز دارد.
همان طور که گذشت هیچکدام از آثار فوق به طور مشخص راهبردهای اجتماعی امام صادق(ع) را به صورت یکجا و منسجم ارائه نکردهاند.
2. مفاهیم
راهبرد: کلمه راهبرد در فارسی ترجمه شده واژه استراتژی می باشد که مشتق از کلمه یونانی استراتگوس (Strategus) و مرکب از دو لغت استراتو (Stratus) یعنی قشون و آگاگس(Agaugus) یعنی راهنما و به معنای فرمانده است. در دوران گذشته به فنون یا نقشه هایی که یونانیان و همچنین رومیان برای کسب پیروزی در جنگ به کار می بردند استراتژو(Strategum) می گفتند. بر همین اساس، راهبرد در اصل و در معنای نخستین خود بیانگر حیله ها، نقشه ها و تدابیر نظامی بود و در ابتدا به عنوان یک اصطلاح نظامی بوده است و سپس با رشد فضای رقابتی، به حوزه علوم مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی نیزوارد شد. این واژه در لغت به معنای برنامه، سیاست، نقشه، تدبیر، فرماندهی ، رزم آرایی و علم اداره کردن عملیات آمده است و در اصطلاح به معانی روش یا سیاستی کلی برای نیل به مقصود، هنر طراحی و آرایش نظامی، تعیین خط مشی کلی، هنر توسعه و به کارگیری بهتر امکانات در جهت نیل به هدف در مقابل دیگران، به کار رفته است و به صورت خلاصه کلی ترین سخن درباره روش رسیدن به هدف می باشد.
همگرایی: همگرایی در لغت به معنی پیوستگی و نزدیکی اعضا یا اجرای یک مجموعه با یکدیگر، اتحاد، تقارب، ودر برابر واژه « واگرایی » قرار دارد که به معنی دور شدن اجزای یک مجموعه از همدیگر ، تفرق و پراکندگی است. از کلمات همسو وهم معنی با این واژه میتوان به اتحاد ، تقارب ، هم بستگی ، هم آهنگی ، هم داستانی اشاره کرد که منظور از آنها وابستگی ، پیوند ، اتصال یا ارتباط بین دو یا چند چیز ، مشارکت ، همراهی می باشد.
برای فهم معنی اصطلاحی «همگرایی» باید از واژههای مشابه و نزدیک به آن مانند «وحدت» کمک گرفت. این واژه از کلمات کلیدی و نزدیک به کلمه «همگرایی» است که در اصطلاح بزرگان و دانشمندان اسلامی عبارتست از: «همبستگی مسلمانان برپایه مشترکات دین اسلام که در عین حفظ و رعایت مرزها، به منزله مجموعه واحد به شمار آیند.»
3. راهبردهای امام
مهمترین راهبرد امام صادق(ع) برای ایجاد انسجام اسلامی را میتوان در یکرنگی و همسانی در مراسم دینی، تحکیم پیوندهای اجتماعی و اعتدال مذهبی جستجو کرد که برای تحقق هر کدام راهکار جداگانهای در پیش گرفتند.
یکرنگی و همسانی در مراسم دینی
یکی از مهمترین راهبردهای اجتماعی امام صادق(ع) تلاش برای همسانی مسلمانان در آیینها و مراسم اجتماعی، دینی بود که برای تحقق آن از راهکارهای متفاوتی همانند حضور در نماز جمعه و جماعت و عیدین و مراسم حج استفاده میکردند؛ مناسکی که یکرنگی و همسانی مسلمانان را نمود عینی بخشیده و بر انسجام آنان می افزاید.
توجه به این نکته لازم است که برپائی عبادات و شعائر دینی در بیشتر دوران زندگانی ائمه اطهار (علیهم السلام) تحت اشراف مخالفان و رقبای سیاسی ـ فکری و احیاناً دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) قرار داشته است ولی آن بزرگواران ضمن دعوت همگانی مسلمانان به حضور در اجتماعات و حفظ وحدت اجتماعی و اخوت دینی، خود نیز بدان پایبند بودند و همواره عموم مسلمانان به ویژه شیعیان را نیز به حضور در اینگونه اجتماعات تشویق و ترغیب میکردند که این تأکیدات و سفارشات میتوانست پدید آورندة اتحاد و انسجام بین مسلمانان و از بین برندة واگرایی در بین آنها باشد.
نماز جماعت
در فرهنگ اسلامی نماز جماعت به عنوان یکی از راهکارهای اساسی برای تحقق انسجام اسلامی از جایگاه والایی برخوردار بوده و در سخنان و رفتار معصومان(ع) نیز بر آن تأکید و سفارش شده است.
امام صادق (ع)گرچه عملکرد مدعیان خلافت را به نقد می کشیدند و همواره در جهت اصلاح امور مسلمانان دیدگاههای اصلاحیخویش را ابراز میداشتند، اما از آن جا که همراهی با مسلمانان در انجام اعمالی همچون نماز جماعت حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان را در پی دارد، به اجتماع مسلمانان و حضور در نماز جماعات آنها اهتمام ویژه ای نشان میدادند.
امام صادق (ع)علاوه بر شرکت در نماز جماعت مسلمانان به یاران و و دوستان خویش نیز سفارش میفرمودند که در انجام این فریضه و حضور در جمع مسلمانان اهتمام داشته باشند و و در صورت امکان بر عهده گرفتن امامت جماعت و حتی اذان گفتن را توصیه کرده و فرمودند: امام جماعت و مؤذن آنها باشید تا بگویند اینها جعفری هستند، خداوند جعفر بن محمد را رحمت کند که یارانش را خوب تربیت کرده است. ایشان شیعیان را به مشارکت در نماز عامه ترغیب کرده و تأکید کردند تا از شرکت در نماز جماعت مخالفان فکری و مذهبی دریغ نورزند، ایشان درباره اهمیت نماز گزاردن با مخالفان مذهبی میفرمودند: « هر که با آنها (مخالفان) نماز بگزارد گویا با رسول خدا در صف اوّل نماز گزارده است». و در روایت دیگری ثواب آن را مانند شمشیر کشیدن در راه خدا معرفی کرده و در جای دیگر آن را سبب آمرزش گناهان دانستهاند.
امام صادق (ع) به حضور در جماعت مسلمانان به ویژه مخالفان فکری و مذهبی تأکید داشته و حتی نماز فرادا در جمع آنان را همانند اقتدا در نماز جماعت معرفی کرده و فرمودند: « هنگامی که داخل در جماعت آنان شوی، اگر چه اقتدا هم نکنی، اجر و حساب تو همانند کسی است که به جماعت پیوسته و به نماز اقتدا کرده باشد».
ایشان خطاب به یکی از اصحاب خود که از امام جماعتی پرسیده بود که علاوه بر مخالفت مذهبی با شیعیان دشمنی میورزد، فرمودند: «آنچه او گوید، بر تو نگیرند. به خدا سوگند، اگر تو راستگو باشی، از او به مسجد سزاوارتری. پس نخستین کس باش که بدان وارد میشود و آخرین کس که از آن خارج میگردد و رفتارت را با مردم زیبا گردان و به نیکی سخن بگو».
نماز جمعه و عیدین
اقامه نماز جمعه و عیدین یکی از روشهای مهم برای رسیدن به اتحاد و انسجام اسلامی میباشد، چرا که در این حرکت زیبا و وحدت آفرین آنچه که بسیار جلوهگر و نمایان است، اجتماع و حضور یکپارچه و یکرنگ و همسان مسلمانان از طبقات مختلف اجتماعی و گروه ها و مذاهب مختلف برای عبادت پروردگار متعال می باشد. در اهتمام به شرکت در نماز جمعه از سوی امامان (ع) همین بس که آنان مسافرت قبل از اقامه جمعه را در آن روز، مکروه میدانستند و حتی به مردم سفارش میکردند که به خاطر جلوگیری از بینشاطی و ضعف بنیه و به منظور آمادگی بیشتر برای حضور در نماز جمعه از مصرف چیزهایی که سبب ضعف می شوند پرهیز کنند.
امام صادق (ع) در باب اهمیت برگزاری و شرکت در نماز جمعه میفرمایند: «هر گامی که به سوی نماز جمعه برداشته شود، خداوند بدنش را بر آتش حرام میسازد».
اهتمام و توجه خاص آن حضرت نسبت به شرکت و حضور در نماز جمعه در بین اصحاب و پیروان خویش به گونهای بود که اصحاب گمان میبردند که این یک وظیفهای است که باید تنها در بین پیروان آن حضرت و در گروه خودشان اقامه گردد. در همین رابطه زرارة بن اعین (150ق) می گوید: « امام صادق (ع)ما را به نماز جمعه تشویق کردند، تا آنکه گمان بردیم که او میخواهد که نزدش برویم (و با او اقامه نماز کنیم). پس گفتیم فردا بیاییم؟ فرمودند: نه، نماز جمعه خودتان مورد نظر من بود». بنابراین معلوم می شود که منظور امام حضور در نماز جمعه عمومی مسلمانان بوده که عمدتا توسط مخالفان مذهبی اقامه می شده است.
با توجه به روایاتی که بر حضور در نماز جمعه همراه با سایر مسلمانان از مذاهب مختلف تأکید دارند، روشن میگردد که مربوط به زمانی نیست که آن بزرگواران بر اقامة نماز جمعه و یا عیدین اختیار و نظارت کامل را داشته اند. ائمه اطهار (ع) حضور در جماعات مسلمین را، یک راهبرد و روش مهم در جهت حفظ اصل و اساس این فریضه و همچنین در جهت ایجاد وحدت وانسجام بین مسلمانان قلمداد مینمودند و از همین رو است که عموم مسلمانان را به شرکت در آن تشویق و ترغیب می کردند.
حج
بی تردید مراسم عظیم حج یکی از مسایل عبادی، اجتماعی و سیاسی آیین مقدّس اسلام است که در میان فرایض و دستورهای دین، کم تر فریضه ای مانند حج، مورد توجه و سفارش قرآن و اهل بیت قرار گرفته است و ازجمله برنامه ها و شعائر دینی مسلمانان است که پیوندهای عاطفی، اجتماعی و مذهبی استواری را بین پیروان مذاهب مختلف اسلامی فراهم آورده و زمینه ساز انسجام اسلامی به شمار می آید.
این عبادت اجتماعی و کارکرد همسانساز وحدت آفرین آن همواره در سیره و روش اهل بیت (ع) مورد توجه بوده و تأکیدات فراوانی نیز بر آن شده است. به گونهای که در صورت سستی مردم، وادار کردن آنان به انجام حج و حتی تأمین هزینة آنان را از وظایف والی و حاکم بیان کردهاند. امام صادق (ع)در اینباره فرمودند: «اگر مردم حج را فرو گذاشتند، بر والی و حاکم واجب است که آنان را به شرکت در مراسم حج و ماندن تا آخر مراسم در مکه، مجبور نماید» ، همانطور که ملاحظه می گردد این روایت و روایات دیگری از این دست بیانگر اهتمام بزرگان شیعه به انسجام اسلامی بوده است به گونه ای که زمامداران وقت را به اجبار مردم به انجام این فریضه و حتی تأمین هزینه سفرشان از بیت المال سفارش می کردند.
وفاق و همدلی و اتحاد و اخوت بین پیروان مذاهب اسلامی از مهم ترین دستاوردهای مراسم عظیم حج است که امام صادق(ع) بر آن تأکید داشته و در بیان فلسفه تشریع حج فرمودند: «خداوند حج را تشریع کرد تا مردم از شرق و غرب، گرد هم آیند و یکدیگر را بشناسند و از حال یکدیگر باخبر شوند».
نگاهی گذرا به تاریخ اسلام پس از پیامبر(ص) و حج گذاری ائمه اطهار (ع) و یارانشان این مطلب را آشکار می سازد که حاکمیت و اجرای مراسم حج همواره در اختیار اهل سنت بوده و خلفا که عموماً مخالف ائمه(ع) بودند خود، به صورت مستقیم و یا با انتصاب امیری بر اعمال و مواقف حج نظارت می کردند ، ولی در طی این سالها گزارشی که حاکی از مخالفت آن بزرگواران و اصحابشان با عامه مسلمانان در برپایی مراسم حج بوده باشد، دیده نشده است، بلکه همواره هماهنگ با دیگر مسلمانان این مراسم را به جای می آوردند. امام صادق (ع) نیز با توجه به این نکته با امیرالحاجی که حکومت تعیین کرده بود، همراهی کرده و حتی یک بار هم گزارش نشده است که امام با امیرالحاج مخالفت کرده باشند و حتی گزارش هایی از راهنمایی امیران حج توسط امام صادق (ع) حکایت می کنند؛ چنانکه حفص (196هـ ق) نقل می کند که امام جعفر صادق (ع) در ایام حج در موقف (عرفات) وقوف نمودند آنگاه هنگامی که حجاج عرفات را ترک می کردند، آن حضرت از شتر خویش پیاده شد. فردی هم که در آن سال هدایت حجاج را به عهده داشت، در کنار آن حضرت توقف نمود و حضرت خطاب به او فرمودند: «توقف نکن که امیر الحاج نباید هنگامی که مردم را حرکت می دهد، توقف کند». لذا آن حضرت و اصحابشان در حرکت به سوی عرفات و وقوف در آنجا و در مشعر و حرکت از آن دو مکان و سایر اعمال حج، از دستورهای امیر الحاج اطاعت می نمودند و به نظر شخصی خویش عمل نمی کردند.
همچنین از گزارش هایی که پیرامون انجام حج توسط امام صادق (ع) همراه با سایر مسلمانان وارد شده و سیره و روش آن حضرت را در همراهی با سایر مسلمانان خبر می دهند؛ چنین بر می آید که وحدت اجتماعی و برادری دینی از مهم ترین اهداف آن حضرت بوده و موسم حج و برنامه های آن را ابزار مهمی برای تحکیم این پیوند میشمردند و از آن برای تحقق این مهم استفاده می کردند.
4. تحکیم پیوندهای اجتماعی
یکی از مهمترین راهبردهای اجتماعی امام صادق(ع) برای ایجاد انسجام اسلامی را میتوان تلاش برای تحکیم پیوندهای اجتماعی دانست که برای تحقق این مهم ضمن مدارا با مخالفان و پرهیز از ناسزا گویی، بر پیوند عاطفی مسلمانان با یکدیگر تأکید میکردند.
پیوند های اجتماعی و عاطفی با مسلمانان
زندگی اجتماعی انسانها و وجود روابط اجتماعی بین یکدیگر یک امر طبیعی و لازمه اجتماعی بودن انسان است، امام صادق (ع) با توجه به این نیاز اجتماعی به گونه ای در جامعه اسلامی عمل می نمودند که ارتباطات اجتماعی بین مسلمانان برقرار گشته و از این طریق به هدف مهم وحدت و اتحاد اسلامی نائل آیند. ایشان یاران خود را نیز به داشتن رابطه نیکو با مردم توصیه کرده و حتی سطح رابطه آنان را نیز در نظر داشتند.
آن حضرت آمیختن با مردم و یاری آنان را توصیه کرده و فرمودند: «با مردم در آميزيد و نزديك شان شويد و آنان را ياري كنيد و از آنان دوري نگزينيد و به آنان چنان سخن بگوييد كه خداوند بدان امر فرموده است: به مردم سخن نیکو بگوئید». در روایتی دیگر محمد بن مسلم (150هـ ق) از امام صادق (ع) نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند : « با مردم با اموري كه با آن آشنايند بياميزيد و از اموري كه با آن آشنايي ندارند و آن را ناخوش مي دارند بپرهيزيد». تأکید امام صادق(ع) بر پیوند با مردم و تصریح به پرهیز از آنجه سبب ناخوشنودی آنان میشود بیانگر اهمیت پیوندهای اجتماعی از دیدگاه امام صادق(ع) و نقش آن در همگرایی جامعه اسلامی است.
یکی از مهمترین راههای پیوند اجتماعی و عاطفی میان مسلمانان توجه به حال آنان و همراهی و حق شناسی نسبت به هم کیشان است. امام صادق(ع) شیعیان را به عیادت بیماران و شرکت در تشییع جنازه مسلمانان فراخوانده و آن را نشانه حق شناسی دانسته و در پاسخ کسانی که پرسیدند چگونه با مخالفان مذهبی رفتار کنیم، آنان را پیروی از سیره پیشوایان دعوت کرده و فرمودند: به پیشوایانتان بنگرید؛ آنانی که به آنها اقتدا میکنید و آنچه را انجام میدهند انجام دهید. به خدا سوگند که آنان از بیمارانشان عیادت میکنند و در تشییع جنازه آنها شرکت میکنند. این سخن امام(ع) و ترغیب به تبعیت از پیشوا بدین معناست که خود امام چنین رفتاری دارند و بر همین اساس شیعیان را به تبعیت از خود فرا میخوانند.
پرهیز از ناسزاگوئی
ناسزاگوئی ، سبّ و تعابیر همسو با آن از آشکارترین عواملی است که موجبات فتنه و عداوت را در یک اجتماع فراهم می نماید، انجام این عمل منفور هم به حکم عقل و هم به حکم شرع قبیح و مطرود است، چرا که اینگونه رفتارهای ناپسند در بین مسلمانان فقط فضای مخاصمه و دشمنی در جامعه را تقویت کرده و ایجاد اتحاد و انسجام اسلامی را دشوار خواهد نمود.
امام صادق (ع) هم به این مهم توجه داشتند و یکی از مهم ترین راهبرد های ایجاد اتحاد و انسجام و جلوگیری از تفرقه و اختلاف را رعایت ادب در کلام و پرهیز از ناسزاگوئی و دشنام در برخورد با دیگران می دانستند. ایشان حتی بدگویی و ناسزا در مقابل ستم دیگران را نیز بر نمی تافتند. سماعه از یاران آن حضرت از اختلاف خود با شتردارش و بدگویی نسبت به او و بازخواست خودش توسط امام صادق(ع) بدین سبب گزارش کرده و می گوید: امام صادق (ع) از من دربارة فریاد و ناسزاگویی نسبت به شتر دارم پرسید و در مقابل پاسخ من که گفتم او به من ستم کرده، ستم من را بیشتر از او توصیف کرده و فرمود: این از کردار من نیست و پیروانم را بدان فرمان نمی دهم . از پروردگارت آمرزش بخواه و دیگر چنین مکن ، گفتم : از خدا آمرزش میطلبم و دیگر چنان نمیکنم».
امام صادق(ع) ناسزا و بدگویی را مخالف تقوا دانسته و آن را درباره مشرکان نیز ناپسند میدانستند چنان که از عمرو بن نعمان جعفی نقل است که می گوید: «شخصی به همراه امام صادق (ع) در بازار کفاشها میرفت، غلام همراه او عقب افتاده بود و آن مرد چند بار سربرگرداند و او را پیدا نکرد و بار چهارم که او را دید، ناسزایی به او گفت و نسبت ناروایی به مادرش داد. امام از شدت ناراحتی ، به صورت خود سیلی زد و فرمود: من تاکنون گمان میکردم که تو اهل ورع و تقوا هستی و اکنون معلوم شد که تقوا نداری ، او جواب داد : جانم به فدایت ، مادر او مشرک بوده است، حضرت فرمودند : «آیا نمیدانی هر امتی برای خودشان آئینی جهت نکاح دارند و ملتزم به نکاح خود هستند؟ راوی میگوید از آن پس دیگر او را با آن حضرت ندیدم».
در این روایت حضرت حتی اهانت به یک مشرک را نیز روا نمیدانند و مرتکب آن را طرد میکند ، لذا این نکته روشن میگردد که اهانت و ناسزا گفتن از نظر امام حتی به شخص مشرک هم ناپسند است و این حکم به طریق اولی درباره یک فرد مسلمان جاری و ساری خواهد بود و عملی است قبیح که میتواند بذر فتنه و نفاق و جدایی را بین مسلمانان بیافشاند.
همچنین امام صادق(ع) در تفسير آيه «« وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» فرمودند: «يعنى با همه مردم، چه مؤمن چه مخالف(خودى و بيگانه). اما رفتار با مؤمنان، همراه با چهره گشاده باشد و اما با مخالفان ، گفتارى مداراتى باشد ، تا آنان را هم به ايمان (و خط فكرى) خويش جذب كنيد ، چرا كه خيلى با كمتر از اينها مى توان شر آنان را از خود و از برادران ايمانى باز داشت» .
مدارا با مخالفان
مدارا یکی از اصول اخلاقی اسلام است که در تحکیم روابط اجتماعی و به دنبال آن تحقق اتحاد و انسجام اسلامی از اهمیت خاص و ویژه ای برخوردار است که رعایت آن در جامعه اسلامی بسیاری از انحرافات همچون قطع روابط و کینه ورزیها و دشمنیها را از بین برده و مسلمانان میتوانند جامعهای توأم با آرامش و امنیت را تجربه نمایند. این مهم در سیره ائمه اطهار (ع) مورد توجه بوده و همواره بر آن تأکید داشتهاند و در سيره امام صادق(ع) كه در زمان او شيعيان از مخالفان تميز بيشترى یافته بودند، نمود بیشتری داشت چراکه در این زمان از طرف حاکمان وقت آزار و اذیتهای فراوانی بر شيعيان و پيروان اهلبيت (ع) وارد میشد و با افزایش طرفداران آنها، دشمنیها و کینه ورزیهای مخالفان نسبت به آنها بیشتر میشد. لذا امام صادق (ع) ضمن مدارا با مخالفانشان به پیروان و دوستدارانشان نیز مدارا و گذشت در هنگام مواجهه با سایر مسلمانان را سفارش میکردند چراکه اینگونه رفتارها زمينههاى تصادم و تنش و ایجاد تفرقه در جامعه اسلامى را به حداقل ممكن میرساند و زمینههای مساعدی برای همگرایی بین مذاهب مختلف اسلامی را فراهم میکرد.
امام صادق(ع) یاران خود را افراد شکیبا و اهل مدارا توصیف کرده و فرمودند: «همانا دوست داريم كسى را كه خردمند و دانا و بافهم و فقیه و بردبار و اهل مدارا و شکیبا و راستگو و وفادار باشد» . آن حضرت در جای دیگری فرمودند: « خدا مدارا كننده است و مدارا كردن را دوست مىدارد». ایشان حتی مسلمانان را به خوش رفتاری و مدارای با اهل باطل و تحمل سختیها سفارش میکردند. چنان که در روایتی اين خواسته خود را با عبارت «عليکم» بيان کرده و فرمودند: «وَ عَلَيْكُمْ بِمُجَامَلَةِ أَهْلِ الْبَاطِلِ تَحَمَّلُوا الضَّيْمَ مِنْهُم ْ وَ إِيَّاكُمْ وَ مُمَاظَّتَهُم؛ بر شما باد سازگاری با اهل باطل ، ستم آنان را تحمل کنید و از منازعه و دشمنی با انان پرهیز کنید» ، يعني اینکه مؤمنان بايد ملتزم باشند که حتی با اهل باطل برخورد انساني و خوبي داشته باشند. آري هدف اصلي ارسال انبيا و انزال کتب، چيزي غير از هدايت گمراهان نیست و اين مهم با اخلاق زيبا، بسيار بهتر عملي ميگردد.
5. اعتدال مذهبی:
یکی از مهمترین راهبردهای امام صادق(ع) برای تحقق انسجام اسلامی مدارای مذهبی بود که در این راستا ضمن حفظ احترام مقدسات مذاهب و پرهیز از تعصب مذهبی عقیده خود بر دیگران تحمیل نکرده و یاران خود را نیز از آن برحذر میداشتند.
حفظ احترام باورها و مقدسات مذاهب
بسیاری از کشمکشهای شدید فرقهای، افزایش واگرایی در جوامع دینی و تحریک عواطف و احساسات مذهبی، به خاطر بیاحترامی و عدم توجه متقابل گروهها و مذاهب مختلف اسلامی به باورها و مقدسات یکدیگر است. گاهی برخی از باورها و یا جایگاه برخی از افراد بدون این که پایه و اساس استواری داشته باشند، جنبه قدسی و احترام آمیز به خود گرفته و حتی ممکن است به عنوان یک باور دینی مطرح شود که با این گونه معتقدات نیز بایستی برخوردی خردمندانه داشت.
سابقه تاریخی بشر نشان می دهد که برخورد تحقیرآمیز و همراه با توهین و تمسخر نسبت به هر عقیدهای هر چند بیپایه و اساس باشد، نتیجه معکوس دارد و نه تنها موجب همگرایی و تقریب جوامع نخواهد شد بلکه اختلاف و تنشهای عمیقی را نیز در پی دارد.
رفتار اجتماعی و موضع گیری های امام صادق (ع) نشان می دهد که آن حضرت همواره شرایط جامعه و مقتضیات پیرامونی را در نظر گرفته و اقدامات خویش را مطابق آن سامان میدادند و پیروان و شیعیان خود را نیز به چنین رفتاری توصیه میکردند. بر این مبنا هر چند بسیاری از رفتار و اعتقادات مسلمانان مورد رضایت و پسند امام صادق (ع) نبود ولی مخالفت آشکار و گسترده در سطح جامعه اسلامی را نیز بر خلاف مصالح دینی و سنت نبوی میدانستند که نا آرامی در جامعه و سست شدن پایههای نظام دینی را در پی داشت. آن حضرت خطاب به گروهی از شیعیان، سخن گفتن با مردم را بر طبق دانسته های خودشان سفارش کرده و میفرمایند: «با مردم آن گونه که میفهمند سخن گویید و آنچه را نمیپذیرند رها کنید.
در روایتی دیگر اینگونه سخن گفتن با مردم را سبب جلب دوستی مردم با خاندان پیامر(ص) دانسته و فرمودند: « خدا رحمت كند بندهاى را كه دوستى مردم را براى ما جلب كند و آنچه را که ميفهمند براى آنها حديث كند و آنچه را که منكرند رها نمایند».
عدم تحمیل عقیده
یکی از کارآمدترین و مناسبترین راهبردها و روش ها برای ایجاد اتحاد و انسجام بین مذاهب اسلامی، آزادی عقاید مذاهب اسلامی و عدم تحمیل عقیده خویش به پیروان آنها میباشد.
امام صادق(ع) با شناختی که از جامعه عصر خویش داشتند، برخی اوقات یاران خود را از اصرار بر دعوت دیگران به کیش خود نهی میکردند. چنانکه خطاب به یکی از یارانش فرمودند: « شما را با مردم چه کار است، از آنها دست بردارید و آنها را به مذهب خویش دعوت نکنید. ونیز در پاسخ ابوبصیر که از امام پرسید «آیا مردم را به آنچه در اختیار دارم فرا بخوانم. فرمودند: خیر، عرض کردم اگر کسی از من راهنمایی و درخواست ارشاد کرد چه کنم، فرمودند: در این مورد مانعی ندارد اگر از تو راهنمایی خواستند، راهنمایی و ارشاد کن و اگر خواهان ارشاد بیشتری بودند تو هم بیشتر ارشاد کن».
ایشان حتی از ارائه و تحمیل دیدگاه خود به افرادی که آگاهی از مسائل مذهب خود نداشتند خودداری کرده و یاران خود را نیز بدان توصیه میکردند، چنانچه در پاسخ معاذ بن مسلم نحوی(م187هـ ق) که در مجامع عمومی به مردم فتوا میداد و از امام درباره شیوه کار خود پرسید که هرگاه فردی مسأله ای از من بپرسد اگر بدانم که مخالف شماست، طبق فتوای شما جوابش را میدهم، و فردی میآید که او را نمیشناسم، اقوال مختلف را نقل میکنم و قول شما را هم باز میگویم، امام در جواب فرمودند: همین گونه عمل کن، چون من هم این گونه عمل میکنم».
نکته مهم در برخورد امام صادق (ع) با فرقه های مختلف این است که ایشان با پیروی از دستور قرآن کریم مبنی بر به کارگیری منطق و خرد در مجادله در بیشتر اوقات از برخورد تند و خشن و تحمیل عقیده خویش در مواجهه با فرقه ها و افراد خودداری کرده و با آنها از اعتقادات خودشان و از روش استدلال و منطق بهره برده و آنها را مغلوب و ساکت می کردند که مخالفان آنها نیز به این نکته اعتراف کرده اند.
مفضل بن عمر (حدود 170 ق) میگوید: «در روضه میان قبر و منبر پیامبر (ص) نشسته بودم که شنیدم ابن ابی العوجاء (150هـ ق) و یکی از یارانش مطالب کفر آمیزی درباره پیامبر(ص) و خداوند می گویند. من از شدت خشم و عصبانت نتوانستم خود را کنترل کنم و با آنها برخورد تندی نمودم. ابن ابی العوجاء گفت: ای فلان، اگر تو از یاران جعفر بن محمد هستی، او هرگز با ما چنین سخن نمی گوید و مانند تو با ما مجادله نمی کند. او بیش از آنچه تو شنیدی سخنان ما را شنیده، ولی در پاسخ به ما تعدّی نکرده و با بردباری و وقار به سخنان ما گوش می دهد و به دلیل ما توجه می کند تا آنگاه که سخنان خود را به طور کامل می گوییم و گمان می کنیم که او را مغلوب ساختهایم آن گاه او حجت ما را با دلیلی ساده و خطابی کوتاه باطل می کند و ما را به دلیل خود ملزم می کند و عذر را از بین می برد و ما نمی توانیم پاسخ او را بدهیم. اگر تو از یاران او هستی با ما همانند او سخن بگو» .
این گفتگوی کوتاه نشان میدهد که سیره امام صادق (ع) در برخورد با مخالفان چگونه بوده است که حتی دشمنان به رفتار نیکوی آن حضرت اعتراف کرده و بر دانش و درایت همراه با متانت ایشان اقرار داشتند.
پرهیز از تعصب و تکفیر دیگران
برخی جریانها و گروهها در تاریخ اسلام بودهاند که باورها و اعتقادات خویش را معیار و ملاک حق و اسلامیت دانسته و تحمل هیچ گونه اندیشه مخالف را نداشتند و آنها را محکوم به کفر میکردند. این جریان که برخاسته از تنگ نظری، بدبینی، مطلق اندیشی، و جهل به معتقدات و مبانی اندیشه سایر مذاهب بود بیشترین زیان را در تحقق اتحاد و انسجام اسلامی متوجه جامعه اسلامی میکرد. در تاریخ اسلام نیز همواره گروه های سیاسی، کلامی و فقهی بودند که از پدیده تکفیر به عنوان ابزاری در جهت برتری مذهبی و رسیدن به اهداف سیاسی و حزبی خویش بهره میبردند. امامان شیعه همواره با اتخاذ راهکارهای مناسب در مقابله با آن، سعی در جلوگیری از رواج چنین پدیدهای درجامعه اسلامی داشتند.
در این میان اوضاع اجتماعی عصر امام صادق (ع) به گونهای بود که افراد یکدیگر را با کمترین اختلاف عقیدتی یا فقهی متهم به کفر میکردند و از همین رو اختلافات و تنازعات بین آنها افزایش یافته و موجبات تفرقه و جدایی در جامعه اسلامی را فراهم میآورد. در سیره آن حضرت پرهیز از تکفیر و تفسیقهای نا به جای مسلمانان و جلوگیری از اتهام مخالفان مذهبی به کفر و بی دینی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. چنانکه در اختلاف سه تن از یاران آن حضرت این نکته به خوبی مشهود است. «سه نفر از اصحاب امام صادق (ع) به نامهای هاشم صاحب البرید، ابوخطاب و محمد بن مسلم (150 ق)، درباره مخالفان امامت، اختلاف نظر داشتند. هاشم معتقد بود که جاهلان و منکران امامت کافرند، ولی ابوخطاب، در کفر مخالفان، وجود حجت را شرط میدانست و محمد بن مسلم، افزون برآن، تحقق انکار و جحد را نیز معتبر میشمرد. این سه نفر برای حل اختلاف و نزاع خویش در ایّام حج نزد امام صادق(ع) رفتند و نزاعشان را بازگو کردند. آن حضرت ضمن گوشزد کردن اعتقاد مخالفان به توحید و نبوت و انجام اعمال عبادی، با اظهار تعجب مکرر و گفتن سبحان الله، آنان را از نسبت دادن کفر به جاهلان مسأله امامت، برحذر داشتند و تلویحاً نظر محمد بن مسلم را تأیید کردند» .
همچنین امام صادق (ع) در روایتی دیگر نسبت دادن کفر به یک فرد مسلمان را سبب از بین رفتن اسلام در قلب او دانسته و فرمودند: «هنگامی که مومن به برادرش بگوید: اف، از هم بریده می گردند و اگر بگوید که تو کافری، یکی از آنان کافر می گردد و چنانچه به او تهمت زده باشد، اسلام در قلبش آب می شود، همانند نمک در آب».
با دقت و تأمل در این گزارشها و روایات می توان گفت که در آن عصر پدیده تکفیر یک پدیده رایج در بین مسلمانان بوده است، به گونه ای که این مسأله در گفتگوی برخی اصحاب امام صادق(ع) نیز مطرح شده است و از طرفی دیگر اهمیت به کارگیری راهبرد ها و شیوه های مقابله آن حضرت در مواجهه با پدیده تکفیر در جامعه اسلامی را نشان میدهد.
6. نقد گزارههای غیر همسو
اگرچه ایجاد اتحاد و همگرایی میان مسلمانان همواره مورد توجه و اهتمام معصومان (ع) بوده است اما گاه روایات مخالف و حتی متناقضی دیده میشود که تمسک مسلمانان به اموری همچون تکفیر را مجاز دانسته و دستاویزی برای مخالفان به شمار میرود و اینگونه وانمود میشود که با مقوله اتحاد و انسجام و همگرایی اسلامی در تضاد میباشند. تکفیر از موارد مهمی است که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه امام صادق (ع) همانند سایر ائمه اطهار(ع) به مقابله با این بدبینیها پرداخته و کوشیدند از رواج چنین پدیدهای جلوگیری کنند اما بر اساس برخی روایات منکران امامت کافر معرفی شدهاند، همانند روایتی از امام صادق (ع) که انکار امامت را مساوی با کفر بر شمردهاند. وجود چنین روایاتی در ظاهر با مقوله همگرایی، اتحاد و انسجام اسلامی سازگاری ندارد.
در پاسخ چنین شبهاتی باید گفت:
اولاً: در برابر این دست از روایات، روایات متعدد و معتبری وجود دارند که بر اسلام مخالفان به شرط عدم جحد و عناد دلالت میکنند و در حقیقت حاکم و مفسر روایات مورد بحث می باشند. ثانیاً روایاتی که بر کفر منکران امامت دلالت دارند، با اخباری که اسلام مخالفان را تأئید میکنند در تعارض هستند و بنا به قاعده اصولی، در صورت عدم رجحان یکی از دو طرف، مرجع، عمومات یا اصول خواهند بود که در اینجا آنچه که مطابق با مفاد عمومات و اصول می باشد، اسلام مخالفان است.
ثالثاً: واژه کفر معانی مختلفی دارد که متصف شدن به برخی از این معانی همانند انکار ربوبیت و معاد، موجب خروج از دین خواهد بود، و بعضی از معانی دیگر با اسلام قابل جمع هستند، همانند جایی که کفر را به معنای ناسپاسی در برابر شکر و یا ترک اوامر الهی در برابر اطاعت ، معنی کردهاند، که کفر در روایات مذکور نیز به همین معنی آمده است.
نتیجه
امام صادق (ع) اتحاد و همگرایی اسلامی را از ضروریات جامعه اسلامی دانسته و ضمن توصیه بر همگرائی، پرهیز از تفرقه و درگیری های بی حاصل بین پیروان مذاهب اسلامی را دارای اهمیت ویژهای دانسته و برای تحقق این مهم برنامهها و راهبردهای خاصی را در پیش گرفتند که در این میان راهبردهای اجتماعی آن حضرت از اهمیت به سزائی برخوردار بوده و می تواند الگوی مناسبی برای مسلمانان باشد. یکرنگی و همسانی در مراسم دینی، تحکیم پیوندهای اجتماعی، حفظ احترام باورها و مقدسات مذاهب و اعتدال مذهبی از مهمترین راهبردهای اجتماعی امام صادق(ع) برای ایجاد انسجام اسلامی به شمار میروند.
ایشان در مواجهه با افکار و اندیشه هایی که به اختلافات و جدایی های بین مذاهب مختلف اسلامی دامن میزد، ضمن پایبندی به اصول و مبانی اعتقادی شیعه، باورها و اندیشه های مخالفان را محترم شمرده، شیعیان را به حضور و همگامی در شعائر و مناسک دینی دعوت و آنها را به برقراری ارتباط نیکو با مخالفان در جامعه و نیز رعایت اعتدال و پرهیز از تکفیر آنها سفارش میفرمودند. همچنین آن حضرت با تقبیح ناسزاگوئی و توهین مخالفان، مدارای با آنها را به عنوان یکی از عوامل ایجاد وحدت و یکپارچگی مسلمانان مورد توجه قرار می دادند و شیعیان را به تبعیت از امام خود در این باره دعوت میکردند.
فهرست منابع
ابن شعبه حرانی ،حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح علی اکبر غفاری ، چاپ دوم ، قم ، جمعه مدرسین، 1363ش.
انوری ،حسن، فرهنگ بزرگ سخن ، 8 جلد ،تهران ، سخن ، 1381
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تحقیق موسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث ، چاپ اول، قم: مهر، 1412 هـ ق،
دهخدا، علی اکبر ، لغت نامه دهخدا، 50جلد، تهران، چاپ سیروس، 1337 هـ ش
روشندل، جلیل، تحول در مفهوم استراتژی، مجموعه مقالات اولین سمینار بررسی تحول مفاهیم، چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1370
صدری افشار ، غلامحسین و نسرین حکمی و نسترن حکمی، فرهنگنامه فارسی، 3 جلد، چاپ اول ، تهران ، فرهنگ معاصر ، 1388
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسن بن بابویه، امالی صدوق، چاپ پنجم، بیروت: اعلمی، 1400هـ ق
صدوق ، ابن بابویه، محمد بن علی ، علل الشرایع ، چاپ اول ، قم ، انتشارات داوری ، 1385 ش
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسن بن بابویه، من لا یحضره الفقیه،چاپ دوم ، قم: جامعه مدرسین ، 1404 هـ
صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات ،تصحیح و تعلیق محسن کوچه باغی تبریزی، چاپ دوم، قم: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، 1404ق
طوسی، تهذیب، تصحیح محمد آخوندی،سوم ، تهران: دارالکتب الاسلامیه،1390هـ ق
عمید، حسن ، فرهنگ عمید، سه جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1363هـ ق،
قدر دان قراملکی، محمد حسن: نامه مفید(نظریه جدا انگاری امامت از اصول دین)، سال چهارم، شماره دوم.
کلینی ، محمد بن یعقوب، الکافی ، چاپ دوم ، تهران: اسلامیه ، 1362 ش
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوارالجامعه لدرر الاخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، تهران: اسلامیه ، 1363 ش
معزی ملایری، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه فی احکام الشریعه، قم: موسسه واصف ، 1422 هـ ق
مسعودی،علی بن حسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، چاپ دوم، قم: نشر دارالهجره، 1409هـ ق
مطهری، حمیدرضا، زندقه در سدههای نخستین اسلامی، چاپ اول، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387
مطهری، مرتضی، شش مقاله، چاپ هفدهم، قم، انتشارات صدرا، 1383 هـ ش
مفید ، محمد بن نعمان ، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ، اول ، قم ، کنگره شیخ مفید ، 1413هـ ق
نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،چاپ دوم ، بیروت: موسسه آل البیت لاحیاء التراث،
منبع:
اخبار پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمیدرضا مطهری, پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت
|