تبلیغات
اخبار
بازدید طلاب مؤسسه مجتهده امین از زندان زنان اصفهان
موانع و راهکارهای مأموریت های علمی-تبلیغی طلاب خواهر در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان بررسی شد
متفرقه
پنجشنبه 15 ارديبهشت 1390 زندگي ام بي بركت است اصلاً حقوقي كه مي گيرم همان روزهاي اول و دوم تمام مي شود و اصلاً نمي توانم براي آينده خود و بچه هايم پس اندازي داشته باشم. خلاصه اينكه هرچه برنامه ريزي مي كنم موفق به اجراي آن نمي شوم. در اين باره مرا راهنمايي كنيد؟

پرسشگر گرامي در ابتدا در مورد توكل به خدا با شما سخني مي گوييم و در آخر در مورد توسعه رزق  و روزي با شما صحبت مي كنيم كه انشاء الله براي شما مفيد باشد.

«توكل» از «وكالة» برگرفته شده است. كسي كه كارش را به ديگري واگذار مي‏كند مُتّكِل است و وقتي به آن كه توكل مي‏كند، اعتماد كامل داشته باشد، او را «متوكل» گويند.

پس توكل اعتماد قلبي به وكيل است. كسي كه خداوند را با تمام اوصافش(علم، قدرت، حكمت و...) شناخت، در تفويض امور خويش به او هيچ نگراني نخواهد داشت و دلش كاملاً آرام خواهد بود. البته توكل مراتبي دارد:

مرتبه اول آن است كه اعتماد او به خداوند همانند اعتماد بر وكيل باشد.

مرتبه دوم آن است كه حال بنده با خداوند همانند حال طفل با مادر خويش باشد كه جز او را نمي‏شناسد و تنها به او پناه مي‏برد.

مرتبه سوم آن است كه بنده در برابر خداوند كاملاً خويشتن را بي‏اختيار ببيند و به طور كلي خود را فراموش كند. اين مرتبه عالي‏ترين مرتبه توكل است.

وقتي آدمي به اين حقيقت رسيد كه «  لا حول ولا قوة الا باللَّه  ؛ هيچ حركت و نيرويي نيست جز آن كه به خداوند متكي است»، در مرحله عمل نيز به اين حقيقت بزرگ توجه خواهد داشت. از اين‏رو، امور خويش را به او وا مي‏گذارد و به او تكيه مي‏كند.

البته تصور نشود كه متوكل چون امور خود را به خدا واگذار كرده است، بايد به گوشه‏اي بخزد و خمود و ساكن گردد. اين بينشي انحرافي در موضوع توكل است. موحد همه اسباب را مي‏بيند، ولي آن‏ها را مجري اراده الاهي و تحت مشيت او مي‏داند. توكل كننده انتظار ندارد بدون جهاد به پيروزي برسد. او پيروزي را در مسير جهاد و با توكل بر خدا مي‏بيند؛ چرا كه زمام اسباب جملگي در دست او است. روزي پيامبر اكرم(ص) ديد كسي اسب خود را كنار كوچه نهاده و آهنگ حركت كرده است. حضرت فرمود: چرا آن را نمي‏بندي؟ گفت: به خدا توكل كردم. حضرت فرمود: «  اعقل راحلتك و توكل  ؛ اسب خود را ببند و به خدا توكل كن».1

متوكل موظف است، در كنار پناهگاه امن و نقطه اتكاي مطمئن خود، به تلاش نيز دست يازد؛ اما انسان بدون توكل فقط به خود بسنده مي‏كند و اتكايي ندارد. اگر ابري بالا مي‏آيد و باران مي‏بارد، موحد اين‏ها را مجريان اراده الاهي و تحت سيطره او مي‏داند؛ ولي كافر آن‏ها را مستقل در تأثير مي‏پندارد.

بنابراين، راه كسب توكل بالا بردن ميزان معرفت به خداوند و نقش او در هستي است. كسي كه خداوند را با اوصاف كمالي‏اش شناخت و او را قدرتمندي با اراده در صحنه هستي ديد، ديگر حوادث جهان را تنها در قالب اسباب و علل عادي و مادي تفسير نخواهد كرد؛ مشيت نافذ او را در همه جا مي‏بيند و حوادث و امور را با در نظر گرفتن اين واقعيت بزرگ توضيح مي‏دهد.

مرحوم علامه طباطبايي مي‏فرمايد: «حقيقت مطلب اين است كه نفوذ اراده و رسيدن به مقصود در عالم ماده نيازمند به يك سلسله اسباب و عوامل طبيعي و يك سلسله عوامل روحي و نفساني است. هنگامي كه انسان وارد ميدان عمل مي‏شود و كليه عوامل طبيعي مورد نياز را آماده مي‏كند، تنها چيزي كه ميان او و هدفش فاصله مي‏اندازد همانا تعدادي از عوامل روحي(از قبيل سستي اراده و تصميم، ترس، شتابزدگي، كم‏تجربگي و بدگماني نسبت به تأثير علل و اسباب) است». در چنين وضعي اگر انسان به خداوند سبحان توكل داشته باشد، اراده‏اش قوي و عزمش راسخ مي‏گردد و مزاحمات روحي در برابر آن خنثا خواهد شد؛ زيرا انسان در مقام توكل با مسبب‏الاسباب پيوند مي‏خورد - با چنين پيوندي ديگر جايي براي نگراني و تشويش خاطر باقي نمي‏ماند - و با قاطعيت با موانع دست و پنجه نرم مي‏كند تا به مقصود برسد.

خداوند متعال شخص متوكل را با امدادهاي غيبي كه از حيطه اسباب طبيعي و علل مادي فراتر است، ياري مي‏دهد. اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايد: «  من توكّل علي‏الله ذَلَّت له الصِّعاب و تسهَّلت عليه الاسبابُ و تبوَّءَ الخَفَض و الكرامة  ؛ هر كس به خدا توكل كند، سختي‏ها براي او نرم و آسان و اسباب و وسيله‏ها برايش فراهم شود و در راحت و وسعت و كرامت جاي گيرد.»2

ازاين‏رو، اگر وسائل و اسباب مادي فراهم شد و در عوامل ماوراي مادي بر خداوند توكل گرديد، دستيابي به مقصود حتمي خواهد بود: «  من يتوكل علي‏الله فهو حسبه انّ الله بالغُ امره    ؛ هر كس بر خداوند توكل كند خداوند براي او كافي است كه امورش را كفايت و تدبير كند و خداوند امورش را به ثمر مي‏رساند{3.

وقتي توكل با صداقت و نيت خالص تحقق يابد، دسترسي به مقصود حتمي خواهد بود. خودكشي و از بين بردن خود به سبب ناتواني در فائق آمدن بر مشكلات مادي و روحي موجب عذاب اخروي است. هيچ كس حق ندارد خود را به دست خود به هلاكت بكشاند. حيات وديعه و امانت الاهي است. انگيزه حيات آدمي رسيدن به كمال سعادت و فلاح و رستگاري است. هر كس در مسير حيات خود بايد موانع و مشكلات را كنار زند و به لذت دائمي و خوشبختي برسد. اگر اين مسير را طي كرد، به سعادت مي‏رسد. اگر در مسير سعادت قدم برنداشت و از ياد خدا غافل شد، حيات او نيز با سختي در مي‏آميزد. چاره چنين انساني - همان طور كه در ابتداي سخن اشاره شد - استفاده از دو عامل آگاهي و بينش و قدرت اختيار و تصميم است. چنين انساني كه شديداً دچار مصائب و سختي‏ها است، بايد معرفت و بينش پيدا كند. بعد تصميم بگيرد و با اراده راسخ براي رسيدن به مقصود گام بردارد و در هر مرحله پيوسته بر خدا توكل كند تا مشمول توجّهات حضرت حق گردد؛ رهاورد خودكشي عذاب اخروي است نه رهايي از مشكلات. ان شاءاللّه خداوند همه ما را از متوكلان و متوسلان واقعي قرار دهد.

براي آگاهي بيش‏تر به كتاب‏هاي زير مراجعه شود:

الف) نقطه‏هاي آغاز در اخلاق عملي، آيت‏الله مهدوي كني، ص 512 و 533.

ب) معراج السعاده، احمد نراقي، ص 784 - 789.

پي‏نوشت:

1. وسائل الشيعه، ج‏17، ص‏34.

2. شرح غرر، ج‏5، ص‏425.

3. طلاق(65):2. 

مراد از رزق كه در قرآن آمده: تمام مواهب مادي و معنوي از جانب خداوند را از قبيل مسكن , پوشاك , خوراك , علم , عقل , فهم, ايمان , اخلاق, و .... رزق مي گويند .

1- كار و تلاش روزانه  همراه  با اطلاع و عمل از مسائل شرعي جهت رزق حلال

2-  ممكن تلاش فراوان از طريق صحيح و حلال صورت بگيريد. اما مصلحت انسان در مقدار مشخص از رزق باشد به دليل آيه اي كه در سوره مباركه  شوري آمده كه  : اگر خداوند روزي را بر بندگان وسعت دهد طغيان ميكند, پس به اندازه مصلحت روزي نازل مي كند.)

بنابر اين در تعريف بركت مي گويند : زيادي همراه با سعادت (شوري آيه 27)

لذا بهترين سرمايه رزق با بركت ايست كه انسان اطمينان خاطر و احساس غنا در نفس و در زندگي احساس كند, كه اضطراب و دغدغه معيشت را نداشته باشد و اينهم حاصل نمي شود مگر  با  تلاش همراه با تقوي و در ستكاري لذا قرآن به  چندين مورد اشاره دارد براي نمونه ذكر ميكنيم. 

ايمان و تقوي:

{ لو ان اهل القري آمنووا اتقوا الفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض } 

«اگر مردمي كه درشهرها و آباديهاي روي زمين زندگي ميكنند ايمان بياورند و تقوي پيشه كنند در هاي  بر كات از آسمان در زمين را برروي آنها باز مي كنم.»

1- اهل تقوي .... را از جاي كه  گمان نمي كنيد رزق مي دهيم. 

2- شكر نعمت, نعمت را زياد مي كند.  شكر لفظ نيست بلكه لفظ همراه با عمل به دستورات ديني است. احاديثي  در اين زمينه از كتاب ( لئالي الاخبار ذكر ميكنم : اما نكته مهم  اينستكه اثر عميق اينگونه دستور العملهاي  وقتي استكه با اصول كلي آيات كه اشاره شد  همراه باشد .

1-توكل. 

2-گناه نكردن.

3-اسراف نكردن .

4-اندازه در آمد خرج كردن.

5-مواظبت بر نماز اول وقت. 

6-دعا براي رزق حلال.

7-با وضو بودم.

8-صله رحم.

9-نيكي به پدرو مادر.

10-زياد استغفار كردن .

11-قرض دادن .

12-اداء  واجبات مالي مايه بركت است. مثل زكات و خمس.

13-نماز شب خواندن.

درحاشيه مفاتيح دعايي هم ذكر شده ميتوانيد  مراجعه كنيد .

علم و حكمت زايد از لقمه حلال    رحم و رقت آور لقمه حلال

 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 2927
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما