تبلیغات
اخبار
بازدید طلاب مؤسسه مجتهده امین از زندان زنان اصفهان
موانع و راهکارهای مأموریت های علمی-تبلیغی طلاب خواهر در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان بررسی شد
جهان شناسی
دوشنبه 12 ارديبهشت 1390 يك تعريف كلي از قسمت و اينكه هر رخدادي كه پيش آيد واقعاً قسمت است و خداوند صلاح ديده يا نه ارائه نماييد؟

«قسمت» به معاني مختلفي به كار برده مي شود كه اعتقاد به برخي از آنها، موجه است و به برخي ديگر ناموجه . قسمت به اين معنا كه : «يك رويداد، معلول يك سري عوامل است كه با تحقق آن عوامل ، قطعاً آن رويداد به وقوع خواهد پيوست ». اين معنا كاملاً منطقي و صحيح است ؛ مثلاً اگر كسي هر روز ورزش كند، عضلاتش قوي خواهد شد و يا اگر در عبور از خيابان دقت نكند، تصادف رخ خواهد داد. كاربرد معنايي ديگر براي قسمت ، آن است كه : «نقش فرد در حوادث كاملاً ناديده گرفته شده ، همه چيز به مقدرات واگذار گردد». اين برداشت از قسمت برداشتي نادرست و توجيه خوبي براي اهمال و ناتواني ها است . در مورد ازدواج نيز، مسلماً قسمت به معناي اول صحيح و به معناي دوم نادرست است ؛ زيرا ازدواج رويدادي است كه برخواست دو طرف و شرايطي كه در نظر مي گيرند، بستگي دارد و نمي توان نقش اختيار را در اين زمينه ناديده گرفت . اگر تصوير صحيحي از موضوع قضا و قدر داشته باشيم ، همه اين ابهامات به كنار خواهد رفت . مسائله قضا و قدر همان مشيت الهي است كه در نظام هستي هر چيز را با محاسبه دقيق و معين به طور قانون مند و سازوار در چارچوب نظام علت و معلول قرار داده است . شناخت صحيح مشيت خداوند و خواست انسان مبتني برداشتن تصور صحيح از مشيت خداوند در نظام جهان و انسان است . ترديدي نيست كه هيچ رخدادي در جهان جز به مشيت خداوند اتفاق نمي افتد. برگي كه از درخت ساقط مي شود و يا كاري كه از انسان سر مي زند هر دو به مشيت خداوند است . اما چگونگي جريان مشيت در اين دو تفاوت دارد. زيرا انسان تفاوتي عمده واساسي با ديگر موجودات دارد و آن اين كه داراي اختيار است . به عبارت ديگر خداوند خواسته است كه انسان مختار باشد و به اختيار خود بتواند كاري را انجام دهد. بر اين اساس اختيار انسان در طول مشيت و قضا و قدر خداوند است . يعني خداوند خواسته كه انسان توان خواستن و انتخاب كردن را داشته باشد. از همين رو اگرشما علت ها وعوامل كاري را كاملاً فراهم و بر آن اقدام نموديد آن واقعه اتفاق خواهد افتاد. مثلاً اگر آتش و بنزين و اكسيژن را در كنار هم قرار دهيد قطعاً انفجار رخ خواهد داد. اين همان نظام متقن و تخلف ناپذير هستي است . حال زماني كه اسباب و علل كاري را فراهم مي سازيد و آن كار صورت مي پذيرد آيا بدون مشيت الهي صورت گرفته ؟ مسلماً اين چنين نيست ولي مشيت خدا چيزي زايد بر در دسترس قرار دادن همان اسباب و علل و تأثير بخشي به آن نيست . در مورد انسان هم مشيت او بر آزاد و مختار بودن انسان است . بنابراين فعاليت هاي ارادي انسان جبراً از او صادر نمي شود و مستند به خواست آزاد خود اوست . در عين حال به مشيت الهي نيز استناد دارد به اين معنا كه اگر تكويناً نمي خواست چنين بشود به او آزادي و اختيار نمي داد و مانند ديگر اجزاي طبيعي در مسير واحدي انسان را به حركت در مي آورد. از اين جاست كه مي بينيم برخلاف پندار برخي از متكلمين و مستشرقين اسلام قائل به مشيت و تقدير الهي است اما تقدير به معنايي كه گفتيم هرگز مستلزم جبر نيست . براي توضيح اين مطلب ، به نكات ذيل دقت كنيد: الف ) خداي سبحان هستي بخش كائنات است و هر چيزي در اصل وجود و گرفتن فيض ، به ذات اقدس او وابسته است .

 ب ) هم چنان كه خداوند كائنات را آفريده است ، به آنها نيز آگاهي و احاطه علمي دارد«الا يعلم من خلق ؛ آيا كسي كه آفريده است نمي داند؟»، (سوره ملك ، آيه 14). يعني ، خدا به دو صورت بر اشيا احاطه دارد: يكي اشراف وجودي ، دوم احاطه علمي ؛ ولي هيچ يك با اختيار انسان تنافي ندارد. انسان با وصف اختياري كه خداوند به او بخشيده ، در قبضه قدرت حق قرار دارد. در اين جا اگر انسان از خود اختياري نداشته باشد، با وصف اين كه مشيت پروردگار بر انسان مختار قرار گرفته است ، در آن صورت مشيت حق درباره انسان نافذ نبوده است . به عبارت ديگر اختيار و آزادي انسان ، در طول قدرت پروردگار خواهد بود. بنابراين از جمله اشيايي كه در قبضه قدرت حق قرار دارد، «اراده انسان » است ؛ ولي نه بدين معنا كه اراده از انسان سلب گشته و او مجبور است ؛ چون «اراده » ذاتاً با اختيار همراه است و معنا ندارد كه گفته شود: «به كسي اراده داده شده است ، ولي در عين حال آن كس اختياري از خود ندارد». در اين صورت انسان به جبر، مختار و با اراده است . به اين شعر زيبا از مولوي دقت كنيد:

آن يكي بر رفت بالاي درخت                 مي فشاند او ميوه را دزدانه سخت

صاحب باغ آمد و گفت اي دني              از خدا شرمت بگو چه مي كني ؟

  گفت از باغ خدا بنده خدا                    مي خوردخرما كه حق كردش عطا

پس به بستش سخت آندم بر درخت          مي زدش بر پشت و پهلو چوب سخت

گفت آخر از خدا شرمي بدار                  مي كشي اين بي گنه را زار زار

گفت كز چوب خدا اين بنده اش             زند بر پشت ديگر بنده اش

چوب حق و پشت و پهلو آن او               من غلام و آلت فرمان او

گفت توبه كردم از جبر اي عيار               اختيار است اختيار است اختيار

بنابراين ، قدرت مطلقه پروردگار نه تنها باعث جبر نيست ، بلكه باعث اختيار و اراده انسان است . يكي از اقسام علل ، علت هاي قريبه و بعيده است ؛ مثلاً نوشته كاغذ معلول حركت قلم و حركت قلم معلول حركت دست و حركت دست معلول اراده و اراده معلول نفس انسان است و نفس ما نيز معلول ذات احديت است . در اين جا ملاحظه مي كنيد كه همه اين علل حقيقي هستند و خداي سبحان نيز علت العلل انجام اين رفتار (نوشتن ) است . مولوي در تمثيل زيبايي اين حقيقت را چنين بيان كرده است :

موركي بر كاغذي ديد او قلم        گفت با مور دگر اين راز هم

كه عجائب نقش ها آن كلك كرد    همچو ريحان و چو سوسن زار و ورد

گفت آن مو را صبح آن پيشه ور     وين قلم در فعل فرع است و اثر

گفت آن مور سيم كزبازو است       كاصبع لاغر ز زورش نقش بست

هم چنين مي رفت بالا تا يكي         مهتر موران فطن بود اندكي

گفت كز صورت مبينيد اين هنر       كان به خواب و مرگ گردد بي خبر

صورت آمد چون لباس و چون عصا    جز بعقل و جان نجنبد نقش ها

بي خبر بود او كه آن عقل و نژاد       بي زتقليب خدا باشد جماد «ديوان مولوي ، دفتر چهارم ، ص 275»

گفتني است كه خداي سبحان هر كاري را از طريق علل و اسباب خودش انجام مي دهد. امام صادق (عليه السلام) نيز مي فرمايد: «ابي الله ان يجري الاشيائ الا بالاسباب ؛ خداي سبحان هر كاري را توسط اسباب ويژه خودش انجام مي دهد»، (بحارالانوار، ج 20، ص 90) و در مثال مذكور، خداوند از طريق عقل ، اراده ، بازو و انگشت اين نقش را ترسيم مي كند. حال نقش«اراده » در اين ميان چه خواهد بود؟ خداوند از طريق اراده انسان ، اين نقش را مي آفريند. اين عمل تحت پوشش و در طول قدرت الهي است و در عين حال از روي اختيار انسان انجام گرفته است ؛ چون ملاك در اختيار بودن فعل ، وجود«اراده » است . فيض الهي را مي توان نظير جريان الكتريسيته براي يك دستگاه«رايانه » دانست . از يك طرف اگر جريان الكتريسيته نباشد، همه چيز متوقف است . ولي از طرفي نمي توان نقش دستگاه رايانه و كاري كه انسان با آن انجام مي دهد را ناديده گرفت . خداي سبحان به همه انسان ها و آنچه انجام داده اند و يا در حال انجام آن هستند و يا در آينده انجام خواهند داد احاطه علمي دارد؛ ولي نه بدين معنا كه چون خدا مي داند، ما چه بخواهيم و چه نخواهيم ، انجام خواهد شد. خداي سبحان چه چيزي را مي داند؟ خداوند مي داند كه افراد بشر با اراده خود، چه چيزي را انتخاب كرده اند و چه چيزي را انجام مي دهند. در اين جا علم الهي ، نظير دوربيني است كه براي تلويزيون هاي مداربسته نصب شده و هر آنچه در مقابل دوربين انجام مي گيرد، منعكس مي كند. علم الهي نيز همه آنچه هست را نشان مي دهد؛ چه از روي جبر، نظير امور طبيعي يا از روي آزادي و اختيار، نظير امور انسان . استادي دانشجوي فعال خود را مي شناسد و مي داند كه با وصفي كه دارد، در امتحان با نمره عالي موفق خواهد شد، حال آيا اين دانستن ، اختيار و اراده را از دانشجو سلب مي كند؟ دانستن خداوند نيز چنين است . علم الهي به گذشته و آينده يكسان است ؛ يعني ، همان گونه كه خداوند به رفتار اختياري انسان در گذشته آگاه است ، نسبت به رفتار اختياري انسان در آينده نيز عالم و آگاه است و همان طور كه آگاهي به گذشته با اختيار انسان منافات ندارد، آگاهي نسبت به آينده نيز با اختيار انسان منافات ندارد. در يك گفت و شنودي ، خيام سروده است :

من مي خورم و هر كه چو من اهل بود          مي خوردن من به نزد او سهل بود

مي خوردن من حق ز ازل مي دانست            گر مي نخورم علم خدا جهل بود

 خواجه نصير طوسي در جواب فرموده است :

 گفتم كه گنه به نزد من سهل بود           اين كي گويد كسي كه او اهل بود

علم ازلي علت عصيان كردن                 نزد عقلا زغايت جهل بود

براي تفصيل بيشتر ر . ك : جبر و اختيار، ص 50استاد جعفر سبحاني جبر و اختيارزين الدين قرباني جبر و اختيارمحمد تقي جعفري انسان و سرنوشت شهيد مطهري

 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 6017
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما