تبلیغات
اخبار
بازدید طلاب مؤسسه مجتهده امین از زندان زنان اصفهان
موانع و راهکارهای مأموریت های علمی-تبلیغی طلاب خواهر در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان بررسی شد
جهنم
سه‌شنبه 13 ارديبهشت 1390 آيا امكان دارد كه انسان هم به بهشت جاويدان برود وهم به جهنم؟

  اينكه يك فرد هم به بهشت جاودان برود وهم به جهنم واضح است كه امري غير ممكن است زيرا همانطور كه ميدانيد بهشت جاودان يعني هميشگي وابدي پس ديگر بعديت معنا ندارد ولي اگر درمورد افراد گوناگون منظورتان باشد اري چنين چيزي باتوجه به ايات وروايات ممكن است حال براي كسب اطلاعات بيشتر به توضيحات ذيل توجه فرماييد.

 مردم در روز قيامت چند دسته‏اند    

 دسته بندى اول: پس از اينكه همه بندگان در صحنه قيامت حاضر مى‏شوند، در آن صحنه مردم به دو گروه مشخص تقسيم مى‏شوند:

 «وجوه يومئذ ناضرة إلى ربها ناظرة و وجوه يومئذ باسرة  تظن أن يفعل بها فاقرة»؛(1) «صورت‏هايى شاداب و مسرور است و به پروردگارش مى‏نگرد و صورتهايى عبوس و در هم كشيده است زيرا مى‏داند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مى‏شكند».

 دسته بندى دوم: در كنار اين تقسيم‏بندى كلى، مردم در قيامت به دسته‏هاى جزى‏ترى تقسيم مى‏شود و آن تقسيم مردم به اصحاب شمال و اصحاب يمين و سابقون است:

 «و كنتم أزواجاً ثلاثة فأصحاب الميمنة ما أصحاب الميمنة و أصحاب المشئمة ما أصحاب المشئمة و السابقون السابقون أولئك المقربون»؛(2) «و شما سه گروه خواهيد بود [نخست‏] سعادتمنداان و خجستگانند، چه سعادتمندان و خجستگانى و گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند. چه شقاوتمندانى و شومانى! و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند آنها مقربانند».

 در اين نگاه «مخلصين» همان «سابقون» هستند و اصحاب شمال همان گروهى‏اند كه با گناهان خود، خود را از محضر حق دور كرده‏اند. اما اصحاب يمين، مؤمنان اهل نجات‏اند.

 دسته بندى سوم: 1. بهشتيان، 2. جهنميان، 3. مخلطون، 4. مرجون لأمر الله، 5. مستضعفان فكرى و 6. اصحاب اعراف.

 امام صادق‏عليه السلام با استناد به آيات قرآن، اين شش گروه را چنين معرفى مى‏فرمايند:

 «الناس على ستة أصناف.

 قال قلت أ تأذن لى أن أكتبها؟ قال نعم.

 قلت ما أكتب؟ قال اكتب أهل الوعيد من أهل الجنة و أهل النار.

 و اكتب «و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و آخر سيئاً»(3) قال قلت من هؤلاء قال وحشي منهم.

 قال و اكتب «و آخرون مرجون لأمر الله إما يعذبهم و إما يتوب عليهم»(4).

 قال و اكتب «إلا المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلاً»(5) لا يستطيعون حيلة إلى الكفر و لا يهتدون سبيلاً إلى الإيمان «فأولئك عسى الله أن يعفو عنهم»(6).

 قال و اكتب أصحاب الأعراف(7). قال قلت و ما أصحاب الأعراف؟ قال قوم استوت حسناتهم و سيئاتهم فإن أدخلهم النار فبذنوبهم و إن أدخلهم الجنة فبرحمته»(8)؛

 «مردم به شش گروه‏اند؛ راوى مى‏گويد: عرض كردم: اجازه مى‏فرماييد تا آن را يادداشت كنم؟ فرمود: آرى. عرض كردم: چه بنويسم؟

 فرمود: بنويس، [دو گروه‏] اهل نويدند: از اهل بهشت و اهل آتش.

 بنويس. «گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كرده‏اند و كار خوب و بد را با هم آميخته‏اند. عرض كردم: آنها چه كسانى‏اند؟ فرمود: وحشى(9) از اين گروه است.

 فرمود: بنويس. گروهى ديگر به فرمان خداوند واگذار شده‏اند [و كارشان با خدا است‏] يا آنان را مجازات مى‏كند يا توبه آنان را مى‏پذيرد.

 فرمود: بنويس. گروه ديگر مستضعفان فكرى‏اند كه قرآن بدان‏ها اشاره دارد؛ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى مستضعف باشند و نه چاره‏اى دارند و نه راهى مى‏يابند (يعنى، نه چاره‏اى به كفر دارند و نه راهى به ايمان دارند)؛ ممكن است خداوند آنها را عفو فرمايد.

 فرمود: بنويس. گروه ديگر، اصحاب اعراف‏اند. عرض كردم: اصحاب اعراف به چه معنا است؟ فرمودند: گروهى كه خوبى‏ها و بدى‏هاى‏شان يكسان است؛ اگر آنها را به آتش وارد كند، به دليل گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد، به دليل رحمت [بى پايانش ]است».

 با توجه به اين دسته بندى‏ها - به ويژه دسته بندى سوم - به نظر مى‏رسد كه مواقف ميزان و حساب براى «متوسطين» مردم است؛ زيرا بجز مؤمنان متوسط - كه پس از سير خود در نهايت به بهشت مى‏روند - مؤمنان اديان ديگر - كه حق به آنها نرسيده و در دين خود پابرجا بوده‏اند - يا اهل كتاب و كافران و مشركان كه روحيه استكبار نداشتند و جز سران كفر و نفاق نبوده‏اند و در جهنم - به فضل الهى - تا ابد نيستند؛ بايد اين مواقف را طى كنند تا در نهايت به جايگاه اصلى خود - بهشت يا جهنم - برسند. بهشتيان در بهشت جاودان مى‏مانند؛ اما جهنميان به دو گروه تقسيم مى‏شوند: برخى تا ابد در جهنم مى‏مانند و آنها سران كفر و شرك و نفاق و داراى روحيه استكبارى‏اند كه هيچ اميد اصلاحى بر آنان نمى‏رود. اما ديگران، پس از طى مراحل اصلاح و پيدا كردن لياقت حضور در محضر الهى، به بهشت جاودان وارد مى‏شوند.

 آرى روايات اهل بيت عصمت و طهارت را بايد با خود روايات سنجيد و تفسير كرد و ظاهراً تفسير روايت امام سجادعليه السلام به اين است كه سران شرك و مشركان مستكبر، مستقيماً و بدون طى كردن مواقف حشر در آتش دوزخ گرفتار مى‏شوند.

 اما درباره توصيف بهشت و راه‏هاى ورود به آن بايد دانست:

 يكم. از نظر قرآن كريم و روايات اسلامى، همان طورى كه اهل جهنم به تناسب بدى‏هاى‏شان سختى و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نيز به فراخور اعمال‏شان داراى درجات و كمالات مختلف‏اند. از اين رو بهشت داراى مراتب و درجات متفاوت است: «فأولئك لهم الدرجات العلى»؛ «اهل ايمان و عمل صالح داراى درجات عالى هستند».(10) «والآخره اكبر درجات»؛ «درجات آخرت و برترى‏هايش از اين هم بيشتر است».(11)

 دوم. با عنايت به مطلب نخست، در بهشت نعمت‏هاى گوناگونى وجود دارد كه اهل ايمان و عمل صالح از آن بهره‏مند مى‏شوند. اما برترين و بهترين لذت‏ها، محبت و خشنودى خداوند متعال است. و به تعبير ديگر هيچ لذتى در بهشت به درجه خشنودى و محبت الهى براى انسان بهشتى شادى بخش نيست و حتى لذتهاى ديگر در پرتو اين لذت ارزشمند مى‏نمايد. قرآن در آيات متعددى بدان اشاره مى‏كند كه در اينجا به ذكر يك آيه مى‏پردازيم:

 «وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة و جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم»؛ «خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‏هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسكن‏هاى پاكيزه اى در بهشت‏هاى جاويدان [نصيب آنان ساخته‏] و [خوشنودى‏] و رضاى خدا [از همه اينها] برتر است و پيروزى بزرگ همين است»(12)

 البته اين لذت و رضوان الهى، از آن كسانى است كه در دنيا همه اعمال خود را بر پايه رضاى خداوند قرار داده باشند، يعنى، عبادات‏شان بر اصل حب و حمد الهى استوار شده باشد. چنان كه در كلام نورانى امير مؤمنان‏عليه السلام آمده است:

 «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد، و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار»؛ «همانا گروهى خدا را به انگيزه بهشت مى‏پرستند كه اين عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهى نيز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مى‏كنند كه اين شيوه بردگان است، و نيز گروهى خدا را به خاطر شكر و سپاسش مى‏پرستند كه اين شيوه عبادت آزادگان است».(13) امام على عبادت خود را از نوع گروه سوم مى‏داند و مى‏فرمايد:

 «الهى ما عبدتك خوفا من عقابك و لا طمعا فى ثوابك و لكن وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك»؛ «معبودا! هيچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و يا طمع به پاداش نپرستيدم؛ بلكه چون تو را شايسته عبادت يافتم، بندگى مى‏كنم».(14)

 در روايات امامان معصوم نيز محبت و خشنودى خداوند به عنوان پاك‏ترين و زيباترين لذت اهل بهشت خوانده شده است. امير مؤمنان‏عليه السلام در بيان علت آن مى‏فرمايد: اهل بهشت هنگامى كه با نعمت‏هاى گوناگون در بهشت روبه رو مى‏شوند، دل‏هايشان چنان از وجد و سرور افروخته مى‏گردد كه زبان به سپاس و شكر الهى مى‏گشايند و همه آن نعمت‏ها را در برابر رضوان خداوند ناچيز مى‏نگرند و هدف نهايى را در اين مى‏دانند كه قرآن بازگو مى‏فرمايد: «و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين»؛ «و آخرين سخنان اهل بهشت اين است كه حمد مخصوص پروردگار عالميان است»(15)

 امام سجادعليه السلام نيز با تكيه بر بيان قرآن مى‏فرمايد: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مى‏فرمايد: بهترين لذت براى شما، رضايت و محبت من است».(16)

 نكته پايانى آنكه قرب الهى - كه موجب رضا و رضوان عظيم خداوند است - در واقع بالاترين كمالى است كه فطرت انسان در پى آن مى‏رود. پس همان طورى كه ارتباط با خدا در دنيا، زندگى آدمى را در همه ابعادش آرامش بخش مى‏كند؛ در آخرت برترين آرزوها همين رضايت الهى است كه هر نعمت ديگرى در پرتو آن لذت آفرين خواهد بود. راه رسيدن به بهشت نيز چيزى جز كسب رضايت الهى از طريق اطاعت پروردگار و ترك معاصى نيست.

  و درباره مدت جهنم بايد دانست:

 همه كسانى كه وارد جهنم مى‏شوند، براى هميشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده خاصى (مانند كافران) براى هميشه در جهنم خواهند بود.(17) در آيات قرآن مجيد افراد يا گروه‏هاى مختلفى - بالخصوص - به عنوان كسانى كه هميشه در عذاب جهنم خواهند بود و مخلد در آتش هستند، نام برده شده است؛ از جمله:

 1. كافران، اعم از منكران خدا يا عالم آخرت يا مشركان و تكذيب كنندگان آيات الهى يا دشمنان خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله يا افراد مرتد؛(18) 2. منافقان(19)

 3. آنان كه غرق در گناه‏اند و گناه سراسر وجودشان را احاطه كرده است.(20)

 4. قاتلان و جانيان (مرتكبان قتل عمد).(21)

 5. رباخواران.(22)

 6. ظالمان و ستمگران.(23)

 7. كسانى كه ميزان اعمال‏شان در قيامت سبك و بى ارزش باشد.(24)

 8. گنه‏كاران و سرپيچى كنندگان از دستورات خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله.(25)

 البته همه اين موارد در زمانى است كه فرد پيش از مرگ توبه متناسب با آن گناه نكرده باشد.

 اما آنچه در جمع بندى بين آيات مذكور و ساير آيات قرآن و نيز به ملاحظه روايات مى‏توان گفت، همان است كه شيخ مفيد فرموده‏اند: «تمام علما اتفاق نظر دارند كه تهديد به خلود در آتش مخصوص كفار است و كسانى از اهل نماز كه داراى ايمان به خدا و اقرار به واجبات او دارند، هرگاه مرتكب گناهى بشوند، شامل‏[شان ]نمى شود»(26)

 قرينه‏هاى فراوانى در خود آيات مذكور و نيز ساير آيات قرآن وجود دارد كه نشان مى‏دهد آيات ياد شده، ناظر به كسانى است كه گناه‏شان منتهى به كفر و انكار مبدأ يا معاد يا نبوت يا ضروريات دين مى‏شود، از جمله اينكه: «كأنما اغشيت وجوههم قطعا من الليل مظلما»؛ «گويى صورت‏هاى آنها با پاره‏اى شب تاريك پوشانده شد».(27)

 با توجه به توصيف كافران به اين وصف در آيات 40 تا 42 سوره عبس، كه مقصود از اين گنه‏كاران. همان كافران‏اند.

 در آيه 48 و 116 سوره «نساء» كه مى‏فرمايد: «ان الله لا يغفر أن يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء»؛ «تنها مشركان [و كافران كه ملحق به مشركان است‏] قابل بخشش نيستند و طبعا در جهنم خلود دارند، ولى گنه‏كاران ديگر قابل بخشش و آمرزش‏اند»(28)

پي نوشت ها

1) قيامة (75)، آيات 22 - 26.

2) واقعة (56)، آيات 7 - 13.

3) اشاره به توبه (9)، آيه 102.

4) اشاره به توبه (9)، آيه 106.

5) اشاره به نساء (4)، آيه 98.

6) اشاره به نساء (4)، آيه 99.

7) اشاره به اعراف (7)، آيه 48.

8) كافى، ج 2، ص 381.

9) غلام حبشى كه با دستور هند همسر ابوسفيان، حضرت حمزه را به شهادت رساند و سينه‏اش را شكافت و جگر حمزه را تحويل هند داد. اما بعدها توبه كرد و به اسلام گرويد.

10) طه (20)، آيه 75.

11) اسراء (17)، آيه 22.

12) توبه (9)، آيه 72.

13) نهج البلاغه، حكمت 237؛ اصول كافى، ج‏2، ص‏68، ح‏5.

14) بحارالانوار، ج‏41، ص‏14.

15) يونس (10)، آيه، 10.

16) ميزان الحكمه، ج‏1، ص‏433، باب 557، ح‏2613.

17) مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 6، ص 483.

18) آل‏عمران، 116 - اعراف 36 - بينه، 6 - توبه، 17 - بقره، 217 - آل عمران، 88 - فصلت، 28.

19) نسا، 140 - مجادله، 17.

20) بقره، 81 - يونس، 27.

21) نسا، 93.

22) بقره، 275.

23) شورى، 42، 44، 45 - حشر، 17.

24) مؤمنون، 102 و 103 - كهف، 105.

25) جن (72)، آيه 23؛ نساء (4)، آيه 14؛ زخرف (43)، آيه 74.

26) اوايل المقالات، ص 53.

27) يونس (10)، آيه 27.

28) آيت الله مكارم شيرازى، پيام قرآن، تفسير موضوعى، ج 6، صص 496 - 491.

 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 5559
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما