براي پي بردن به پاسخ خود اولاً به معني احباط و ثانياً اعمالي كه موجب حبط مي شود بايد توجه كامل داشته باشيد.
احباط در دو مقام بحث ميشود يكبار نسبت به شخصي است كه مدتي با ايمان بوده واعمال صالحه انجام داده لكن آخر كار مرتد و مشرك شده و ايمان خود را از دست ميدهد؛ و يكبار نسبت به شخصي است كه از ابتداء تا انتهاء ايمان خود را حفظ كرده، لكن مرتكب طاعت و معصيت شده محقق طوسي و علامه حلي اين دو صورت را جداگانه و در دو مقام بحث ميكنند.
نظر محقق طوسي در قول اول: ميفرمايند ثواب و پاداش عمل مشروط به اين است كه شخص تا آخر عمر بر ايمانش پايدار بماند و هرگاه شرط منتفي شود مشروط (ثواب و پاداش) هم منتفي ميشود، بنابراين در مورد شخص مرتد و يا گناهكاراني كه اصلِ ايمان و عقيده را از دست ميدهند اصلاً ثواب و پاداشي براي آنها محقق نشده است تا نوبت به احباط برسد و بگويم كه منافات با عدالت الهي يا با آيات رؤيت اعمال داشته باشد.(1) به دو آيه هم استدلال فرمودهاند.(2) بر طبق اين قول معناي آيه شريفه "لئن اشركت ليحبطن عملك"اين است كه در صورت تحقق شرك به خدا، ثواب و پاداش اصلاً محقق نشده (احباط)
مرحوم حلّي در توضيح مراد محقق طوسي ميفرمايد: اگر در علم الهي اين شخص به گونهاي بود كه تا آخر عمر به ايمانش وفا ميكند و پايدار ميماند در اين صورت مستحق ثواب ميباشد و همينطور گنهكار اگر تا آخر عمر بر شرك و گناهش پايدار بماند مستحق عقاب است. اما اگر در علم الهي چنين باشد كه اين شخص صالح كه كارهاي خوب هم انجام داده و با ايمان هم است در آخر عمر مشرك ميشود. اصلاً مستحق ثوابي نشده و گنهكار اگر توبه كند و ايمان آورد مستحق معصيت نشده. معناي احباط و تكفير از ديد محقق طوسي و علامه حلي در مقام اول به همين بيان است. علامه حلّي اين قول را به محققين نسبت ميدهد و اقوال ديگر در معني احباط و تكفير را ردّ ميكند.(3)
"تفسير نمونه" هم در يكجا ظاهر همين نظر را تأييد نموده و ميگويد: آيات بسياري داريم كه به صراحت ميگويند: "موافات بر ايمان" (با ايمان از دنيا رفتن) شرط قبولي اعمال است و بدون آن هيچ عملي پذيرفته نيست.(4)
نظر محقق طوسي و علامه حلّي در مقام دوم: والاحباط باطل لاستلزامه الظلم و لقوله تعالي: فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره؛ احباطي را كه در اين مقام باطل ميدانند معناي مورد نظر جماعتي از معتزله است آنها گفتهاند: مسلماني كه از ابتداء تا انتهاء ايمان خود را حفظ كرده لكن مرتكب معصيت و طاعت شده در قيامت طاعات و ثوابهايش جدا محاسبه ميشود و معاصي و عقوباتش هم جدا، پس هر كدام كمتر بود از آنكه زيادتر است كسر ميشود. اگر ثواب زيادبود "تكفير" و اگر (معاصي) زياد بود "احباط" است؛ محقق طوسي و علامه حلي اين تفسير را باطل ميدانند زيرا اولاً چنين محاسبهاي مستلزم ظلم است چون هرگاه معاصي و طاعات مساوي شود چنين كسي با شخصي كه اصلاً ثواب و طاعتي نكرده مساوي انگاشت و اين نزد عقلاء مردود است چون اگر كارگري كارش را انجام دهد ولي تخلفاتي هم بكند ندادن تمام مزدش نزد عقلا مذموم است.
ثانياً: قرآن مجيد تصريح دارد كه هر مؤمني نتيجه كار خوب و بدش را ميبيند، پس خوب است احباط را چنين تفسير كنيم كه هر مؤمن گنهكار اول عقوبات و تاوان معاصياش را ميدهد سپس به پاداش و ثواب خود ميرسد.(5)
توجه به اين دو نكته مي تواند در روشن شدن هر چه بهتر مطلب راهگشا باشد.
الف)اعمالي كه باعث حبط اعمال ميشوند
خداوند عليم و قدير مانند همه عقلا، كارهاي نيك را جدا محاسبه ميكند و پاداش ميدهد و كارهاي بد را نيز جداگانه كيفر ميدهد؛ مگر بعضي از گناهان كه باعث قطع كامل بنده از بندگي ميشود كه قرآن و روايات اين اعمال را: كفر، شرك، قتل انبيا و اوليا، بيحرمتي و انكار آيات انبيا و اوليا از روي عناد، لجاجت، تعصّب، حسد، و انكار آخرت، معرفي كرده است. استاد شهيد مطهري پيرامون يكي از اين آفتها مينويسد:
"يكي ديگر از آن آفات، "جحود" به معني ستيزهگري. با حقيقت است؛ يعني آدم، حقيقت را درك كند و در عين حال با آن مخالفت كند. به عبارت ديگر، فكر و انديشه به واسطه دليل و منطق تسليم گردد و حقيقت از نظر عقل و چراغ انديشه روشن گردد، امّا روح و احساسات خود خواهانه و متكبّرانه سرباز زند و تسليم نشود. روحِ كفر، ستيزه جويي و مخالفت با حقيقت، در عين شناخت حقيقت است... كافر از آن جهت كافر خوانده شدهاست كه حالت عناد و انكار در عين ادراك كشفِ حقيقت در او هست و همين حالت است كه موجب حبط است و آفت عمل خير به شمار ميرود."(6)
ب)علت حبط اعمال
ممكن است انساني، عمل نيكي را با همه شرايط صحت انجام دهد، اما همين انسان نيكوكار، در برابر يكي از اصول دين، لجاجت و عناد ورزد. در اين صورت، آن عمل نيك به واسطه اين عناد و لجاجت يا انحرافِ ديگر، از بين ميرود و به خاطر آفت زدگي، پوچ و تباه ميگردد؛ همچون بذري سالم كه در زمين مساعد پاشيده ميشود و حاصل هم ميدهد، ولي قبل از اينكه مورد استفاده قرار گيرد دچار آفت ميگردد و ملخ يا صاعقه آن را نابود ميسازد.
قرآن كريم اين آفت زدگي را "حبط" مينامد كه اختصاص به كفار هم ندارد و ممكن است اعمال نيك مسلمانان نيز دچار حبط شود. ممكن است يك مسلمان، براي خدا به نيازمندي صدقه بدهد و صدقه او قبول شود؛ ولي بعد آن را با منّت گذاشتن يا نوعي آزار روحي نابود و تباه گرداند(7)
همانطور كه در اين آيه كريمه آمده است: "يا اَيُّها الذَّينَ آمَنوا لاتُبطِلوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمنِّ وَالاَذي"(8) اي مؤمنان، صدقههاي خود را با منت نهادن و آزار رساندن، باطل نكنيد.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 -معاد در پرتو كتاب و سنت، استاد سبحاني، مترجم علي شيرواني.
2- عقايد، ج 2، استاد مصباح يزدي.
پي نوشت ها:
.1ابوالحسن شعراني، شيح تجريد الاعتقاد (انتشارات اسلاميه، چاپ هشتم) ص 578.
.2زمر: 65. بقره: 217.
. 3 كشف المراد، تحقيق حسن زاده آملي (جامعه مدرسين) ص 412 و 413.
. 4 آيت اللّه مكارم شيرازي، تفسير نمونه (دارالكتب الاسلاميه، چاپ دهم) ج 19، ص 532.
.5همان مدرك، كشف المراد، ص 413. تفسير نمونه، ج 2، ص 71.
6.استاد شهيد مطهري، مرتضي، عدل الهي، قم، انتشارات صدرا، 1374، ص 292 - 293.
.7همان، ص 289 - 290.
.9سوره بقره، آيه 264.