آنچه از آيات و روايات استفاده مىشود، دلالت بر اين دارد كه روح پس از ورود به «عالم برزخ»، بر اساس نظام برزخى و مسيرى كه در نظام دنيايى داشته، به سير و حركت خود ادامه مىدهد؛ ولى اين حركت، براى كسانى كه مقصدشان «لقا با اسماى رحمت خداوند» است، به صورت تحمّل فشارها، سختىها و گرفتارىها در حد نظام برزخى خواهد بود.
اين خود موجب تزكيه و طهارت روح مؤمن است و تا حدودى كه عالم برزخى اقتضا مىكند، قسمت مهمى از حجابها را از چهره روح كنار مىزند و صورت اصلى او تا اندازهاى جلوه مىكند و اين همان تكامل روح است و حركت تكاملى روح جز اين نيست.
اما افرادى كه مسير و مقصدشان در دنيا، جز انكار و عناد نيست، به سوى «لقاى خداوند با اسماى غضب» در حركت بودهاند، كيفيت حركت و تحول آنها در برزخ، به صورت فرو رفتن در عمق عذابها، ضلالتها و انحراف در حد نظام برزخى خواهد بود. به بيان ديگر، تكامل برزخى براى مؤمنان، به مفهوم نزديك و نزديكتر شدن و رها شدن از حجابها، موانع و رنگها، عبور از حجب نورى و در نهايت بيرون آمدن از كسوت خود و وجه حق شدن در حد و اندازه نظام برزخى است.
امّا براى معاندان و انسانهايى كه از صراط مستقيم منحرف بوده و با اصل نظام كلى هستى منطبق نبوده و در مسير انحرافى قرار گرفتهاند و در طريق انكار و يا عناد قرار داشتهاند؛ به مفهوم نزديكتر شدن به سوى عمق آتش، عذاب و طرد و لعن خداوند در حد نظام برزخى است.
گفتنى است حركت و نزديك شدن به آخر راه انتخاب شده، براى مؤمنان و منحرفان در عالم برزخ، توأم با منعم بودن و معذب بودن است؛ يعنى، بهشت برزخى و نعمتهاى بهشتى در برزخ، در عين اينكه نتيجه برزخى راه و ايمان و صلاح در زندگى دنيايى است و انسان با آنها متنعم است، نحوه خاصى دارد كه پيش برنده، حركت دهنده و نزديك كننده به حضرت حق و اشتياقآور براى قرب بيشتر و لقاى بهتر حق است. به عبارت ديگر، روح در عين التذاذ و تنعّم، مجذوبتر و مشتاقتر شده و تلاش براى نيل بيشتر دارد.
او در اين مسير پيش مىرود و در اين پيشرفت از معايب، نقايص، رنگها و هيئتهايى كه مانع لقاى بهتر است، به تدريج و به اندازهاى كه احكام برزخى اقتضا مىكند، پاك مىشود.
جهنم برزخى و عذابهاى آن در برزخ نيز، در عين اين كه نتيجه برزخى راه ضلالت در زندگى دنيايى بوده و انسان با آنها معذب است، نحوه خاصى دارد كه به سوى عمق عذاب و اصل و ريشه آن سوق مىدهد و به سمت سرچشمهى اصلّى مىكشد. به مرور به سوى عمق آتش و عذاب نزديكتر مىشود و در نتيجه عذاب هم شديدتر شده و به صورت مداوم پيش برده، و سير به سوى سخط و غضب ادامه پيدا مىكند.
به عنوان مثال مؤمنى كه مسيرش در دنيا به سوى خدا است، ولى در عين حال سخن چين نيز هست، اين صفت ناپسند و زشت در نظام برزخى، برايش تمثل مىيابد و اين تمثل هم بر او مسلط مىشود، چرا كه اين عمل ناروا در دنيا بر روح، عقل و فكر او مسلّط بوده و در واقع بر انسانيّت او تسلط داشته و انسانيت او را تحقير مىكرده است. باطن اين كردار، در برزخ ظاهر مىشود؛ آن هم به شكل خاصى كه به طور مدام او را تهديد مىكند.
براى رهايى از اين صفت بد، بايد در «نظام برزخى» در حد آن عالم و به اقتضاى احكام و آثار آن نظام، فشارها و سختىها را تحمل كند تا پاك شود. او در دنيا مىتوانست اين عمل زشت را راحتتر ترك كند؛ ولى چون نكرد، و در مجموع، مسيرش به سوى خدا و «لقاى او با اسماى رحمت» بود، به اقتضاى حركت و تكامل برزخى اين صفت را با فشارها، گرفتارىها و عذابهاى برزخى تا حد آن نظام از وجود خود پاك مىكند.
نتيجه آن كه در برزخ، هم نتيجه اعمال هست و هم حركت و تكامل. اين تكامل براى فرد مؤمن، پاك شدن از آلودگىها و خلاصى از رنگها، هيئتهاى مخصوص و تعلقات به اندازه و در حد نظام برزخى است و براى شخص كافر و معاند، فرو رفتن بيشتر در ضلالت، عناد و طرد و دورى از خداوند در حد نظام برزخى.ر.ك: عروج روح، صص 113 - 132، معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 329 - 348.
البته بايد دانست كه هر انساني طبق اعمالي كه انجام داده، مجازات و پاداش ميبيند و بر كسي ظلم روا نميشود.
از جمع بندي مجموع روايات به اين نكته مهم ميرسيم كه همه مؤمنان و كافران در بهشت و دوزخ برزخي قرار ندارند، بلكه از احاديثي كه در آن عبارت " ماحض الايمان و ماحض الكفر محضاً"(1) و هم چنين "محض الايمان و محض الكفر" (2) است، استفاده مي شود كه تنها سردمداران ايمان و كفر و ستم از نعمت ياعذاب برزخي بهره ميگيرند و ساير مؤمنان و كافران معمولي از عذاب يا نعمت بيبهره اند و فقط عذاب يا بهرهوري روحي دارند.(3)
كافران محض كساني هستند كه در راه گسترش هدفهاي كفر جهاني و ريشه كن ساختن مبادي ايمان، شب و روز به تلاش مذبوحانه دست ميزند. سرنوشت نهايي اين افراد به آنان در عالم برزخ، ابلاغ ميشود و به عذابهاي ابدي، مژده داده ميشوند. و تا روز قيامت در بدترين وضع روحي و گاه عذابهاي جسمي واقع ميگردند. اين امر با عدالت الهي منافات ندارد، زيرا عذاب نتيجه طبيعي اعمال ايشان است و بر اساس تجسم اعمال، صورت عمل كفر دائمي، عذاب دائمي است.
بنابراين، انسانهاي متوسط اصلاً حيات برزخي براي آنها قابل درك نيست و مانند يك خواب طولاني براي آنها است، يا به اندازه اعمالي كه انجام دادهاند، درك ميكنند و در لذت يا عذاب خواهند بود. مسئله زمان كه در دنيا وجود دارد، در آن عالم منتفي است. منتفي بودن زمان را انسان در دنيا، در حال خواب ميتواند تجربه كند.
در عين حال ميتوان گفت :گاهي ديدن عذاب در عالم برزخ، باعث پاك شدن انسان در آن عالم شده و با برپايي قيامت ، چنين انساني هيچ گناهي نداشته و وارد بهشت ميشود، اما فردي كه مجازات عمل خود را در عالم برزخ ببيند ولي مقدار مجازات او در عالم برزخ، مطابق با سنگيني اعمال ناپسند او نباشد، همچنان بايد پس از برپايي قيامت، به مجازات اعمال خود برسد و در صورت پاك شدن روانه بهشت شود.پس در هر حال، ميزان عدل الهي در مورد همه انسانها رعايت ميشود.
پي نوشت:
1 - بحار الانوار ج 6 ، ص 253 و ج 58 ص 81 و تصحيح الاعتقاد شيخ صدوق ص 88.
2 - كافي ، ج 3، ص 235، باب المسأله في القبر؛ من لا يحضر الفقيه، ج 1، ص 178.
3 - محمد باقر شريعتي سبزواري، معاد در نگاه عقل و دين، ص 310.
اما در مورد كافران (اهل كتاب يا غير اهل كتاب) بيشتر بدانيد : از آنجا كه ركن اصيل را، كه اعتقادات حقه و ايمان است، ندارند از نجات به دورند آنان به خاطر انكار ربوبيت حضرت حق و ساير ضروريات و اصول دين مستحق عذاب الهيند و اعمال نيك آنان چون به قصد رضاى الهى و اطاعت اوامر او نيست بلكه مقاصد و اغراض دنيوى است استحقاق پاداش از ناحيه خداوند را ندارند، اما در عين حال خداوند با لطف خود به آنان پاداش مىدهد يا بدين صورت كه در دنيا به آنان پاداش مىدهد (مانند بهرهمندى از سلامتى، طول عمر، روزى وسيع و...) و يا از شدت عذاب اخروى آنها مىكاهد. البته بايد توجه داشت كه كفار اقسامى دارند از جمله:
1) كفارى كه جاهل قاصرند و نتوانستهاند راه حقيقت و ايمان را - آن چنان كه بايد - دريابند و از همين رو در كفر خود فروماندهاند. اينان اگر براساس فطرت سليم و عقل خود، عمل كنند اميد نجات دارند هر چند رتبه آنان با رتبه انسانى كه حق را يافته و براساس آن عمل كرده، اصلاً قابل مقايسه نيست.
2) دسته ديگر معاندان و مكابران حق ستيزند. يعنى كسانى كه راه حق برايشان آشكار بوده يا مىتوانستند به خوبى آن را باز شناسند و ايمان آورند ولى در برابر راه خدا از روى عمد و علم به مبارزه و پيكار برخاسته و بر گمراهى خود تعصب و لجاجت ورزيدهاند. اين گروه به كلى حسن فاعلى را از دست دادهاند و گرفتار چنان ظلم عظيمى گشتهاند كه هيچ عمل نيكى برايشان سودمند نيست. از اين رو قرآن مجيد درباره آنان مىفرمايد: «فلانقيم لهم يوم القيامه و زنا؛ در قيامت براى آنان ميزان سنجش كردار قرار نمىدهيم»كهف، آيه 105.