از نظر اسلام نفس عمل به تنهايي كافي نيست، بلكه عمل به ضميمة محرك و انگيزة آن ارزش دارد. انگيزة اين افراد از چند صورت خارج نيست:
1. گاهي هدف اصلي از اختراع صرفاً يك عمل تخريبي است (مانند كشف انرژي اتمي كه نخستين بار به منظور ساختن بمبهاي اتمي صورت گرفت) سپس در كنار آن منافعي براي نوع انسان نيز به وجود آمده كه هدف واقعي مخترع نبوده و يا در درجة دوم قرار داشتهاند كه تكليف اين دسته كاملاً روشن است.
2. گاهي مخترع يا مكتشف هدفش بهرهگيري مادي و يا شهرت و آوازه است كه تكليف اين گروه نيز روشن است و هيچگونه طلبي از خدا و همنوعان خويش ندارند، و پاداش آنها همان سود و شهرتي بوده كه ميخواستهاند و به آن رسيدهاند.
3. گروهي كه انگيزة انساني و يا الهي دارند و سالياني دراز از عمر خود را در گوشه آزمايشگاهها به اميد خدمت به نوع انسان، با نهايت فلاكت و محروميت به سر ميبرند. اين گونه افراد اگر ايمان داشته باشند و انگيزة آنها الهي باشد كه بحثي در آنها نيست. اما اگر انگيزة آنها تنها انساني باشد، بدون شك پاداش مناسبي از خداوند دريافت خواهند كرد. حال اين پاداش ممكن است در دنيا و يا جهان ديگر باشد. اما خداوند عادل آنها را محروم نميكند، امّا چگونه و چطور؟ جزئياتش بر ما روشن نيست. دليل اين مسئله علاوه بر حكم عقل، اشاراتي است كه در آيات و روايات آمده است. ما هيچ دليلي نداريم كه آية «انّ الله لايضيعُ اجر المحسنين»(1) شامل اين گونه افراد نشود. زيرا محسنين در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است. علاوه بر اين، آية «فمَن يَعْمَل مثقال ذرّةٍ خيراً يره; هر كسي به اندازة سنگيني ذرهاي كار خير كند آن را ميبيند» شامل اين اشخاص ميشود. در حديثي از امام موسي كاظم(ع) آمده است: «در بني اسرائيل مرد باايماني بود كه همساية كافري داشت. مرد بيايمان نسبت به همساية مؤمن خود نيكرفتاري مينمود، وقتي از دنيا رفت خدا براي او خانهاي بنا كرد كه مانع از گرماي آتش شود و به او گفته شد: «اين به سبب رفتار نيك با همساية مؤمنت ميباشد.»
از طرفي در بعضي از آيات و روايات آمده كه ايمان و حتي ولايت شرط قبولي اعمال و ورود در بهشت است. بنابراين، اگر بهترين اعمال هم از افراد بيايمان سربزند، مقبول درگاه خداوند نخواهد بود. ولي ميتوان به اين مطلب چنين پاسخ داد كه مسئلة قبولي اعمال با مسئلة پاداش مناسب فرق ميكند. به همين جهت مشهور در ميان دانشمندان اسلام اين است كه نماز بدون حضور قلب و يا با ارتكاب بعضي از گناهان مثل غيبت مقبول درگاه خداوند نيست. با اينكه ميدانيم چنين نمازي شرعاً صحيح است و اطاعت فرمان خدا بدون پاداش نخواهد بود. بنابراين قبولي عمل، همان مرتبة عالي عمل است. و در مورد بحث نيز ما همين را ميگوييم كه اگر خدمات انساني و مردمي با ايمان همراه باشد، عاليترين محتوا را خواهد داشت ولي در غير اين صورت، به كلي بيپاداش و بيمحتوا نخواهد بود. و پاداش عمل لازم نيست منحصراً ورود در بهشت باشد.(2)