اين حالت نيز بدون دليل نيست و قطعا عواملي در به وجود آمدن آن نقش دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:
انسان متناسب با هر چيزي كه نياز دارد اعم از امور مادي و معنوي، يك ذائقه اي نيز دارد چه اين كه ذائقه هم دست يابي به آن نياز را تسهيل مي كند و هم آن را لذت بخش مي كند و حتي مشكلاتي را كه انسان در تأمين آن نياز متحمل مي شود لذت بخش مي كند. مثلا مواد غذايي كه روزانه ما مصرف مي كنيم تا نيازهاي فيزيولوژيايي ما را تأمين كند علاوه بر اين كه نياز ما را تأمين مي كند لذت بخش نيز هست و به طور قطع لذتبخشي آن باعث مي شود تا ما بيشتر تلاش كنيم و براي تأمين آن و اگر ما از خوردن غذا لذت نمي بريم چه بسا حاضر نبوديم براي به دست آوردن آن تلاش كنيم و ارگانيزم ما دچار كمبود انرژي هاي مورد نيازش مي شد و در ادامه زندگي و حيات زيستي دچار مشكل جدي مي شديم. همين طور از بعد معنوي نيز روح ما براي استمرار حيات و بقاء نيازمند چيزهايي است كه اگر تأمين نشود دچار مشكل خواهيم شد و چه بسا حيات معنوي خود را از دست بدهيم و صرفا داراي يك حيات زيستي فقط باشيم. خداوند مجموعه عبادات مانند نماز، روزه، حج، دعاها و قرائت قرآن را بيشتر براي تأمين نيازهاي روحي ما قرار داده است و هيچ چيز ديگري نيز نمي تواند جايگزين آنها شود چه اين كه بين طالب و مطلوب بايد سنخيت وجود داشته باشد. همان طور كه تشنگي را با غذا نمي توان برطرف نمود عطش روح به معنويات را با امور مادي نمي توان ارضاء نمود.
در اين بعد روحي - رواني نيز ممكن است عواملي دست به دست هم دهند و جلوي ارضاي صحيح روح را بگيرند كه به برخي اشاره مي كنيم:
خراب شدن ذائقه معنوي، ممكن است سؤال شود چه چيزي ذائقه معنوي انسان را خراب مي كند؟ مهمترين عامل مخرب و ويرانگر گناه است. گناهاني كه مرتكب مي شويم حداقل ضرري كه براي ما دارند اين است كه ذائقه معنوي ما را از بين مي برند و ما از عبادات خود لذت نمي بريم و حتي گاهي اوقات انجام آنها را چيزي جز اتلاف وقت نمي دانيم علاوه بر اين برخي از آسيب هاي ديگر نيز گسترش پيدا مي كند و همه افكار و نگرش ها و حالات ما را تحت تأثير قرار مي دهد همانگونه كه اگر يكي از اعضاء بدن ما دچار آسيب شود ساير اعضاء و جوارح علاوه بر اين كه آرامش خود را از دست مي دهند در معرض آسيب نيز قرار مي گيرند در بعد روحي نيز اينچنين است يعني اگر تفكرات ما دچار مشكل شود و ما از نظر فكري دچار مسموميت شويم و از نظر عاطفي و خلقي نيز هيجاناتمان آسيب مي بيند بنابراين براي جلوگيري از اينگونه مشكلات روحي و جسمي بايد اولا تلاش كنيم تا دچار آسيب نشويم و اگر به هر دليلي دچار آسيب شديم بايد از گسترش آن جلوگيري كنيم و نگذاريم همه جسم و روح ما را دچار مشكل كند.
اما در مورد نگرانى شما و نااميدى از آينده بهتر است پاسخ را با اين روايت آغاز كنيم: «ما فات مضى و ما سيأتيك فاين قم فاغتنم الفرصة بين العدمين؛ گذشته گذشت و از آينده هم هنوز خبرى نيست پس فرصت را بين دو امرى كه موجود نيستند مغتنم شمار». شما از آينده خبر نداريد تا در باب آن نگران و مأيوس باشيد.از طرفى نيز آينده ريشه در زمان حال دارد. پس اگر در صدد اصلاح امور آينده خود هستيد بايد آنچه امروز وظيفه شماست با دقت و به خوبى انجام دهيد. و اين تنها راهى است كه آينده شما را تأمين خواهد كرد. در يك كلام وقت خود را صرف امرى كنيد كه در دسترس شماست و آن زمان حال است. هر روز از زندگى انسان فرصتى است كه بايد از آن استفاده نمود. چرا خوشىها و آسايشى را كه امروز در اختيار داريم به خاطر آيندهاى كه خبرى از آن نداريم مكدر سازيم؟ حضرت على(ع) مىفرمايد: «نگرانىهاى سال را بر نگرانى امروزت اضافه مكن براى امروز مشكلات خودش كافى است»،(وسائلالشيعه،ج17، باب13،ص50، روايت 21952).
اگر هر كس به زندگى گذشته خود توجه كند همه جا و در همه مراحل لطف و رحمت خداوند را آشكارا مىبيند و توجه به نعمتهاى بىپايان خداوند انسان را شكرگزار خدا مىكند؛ مثلا يكى از نعمتهاى خدا امكان تحصيل در مراكز آموزش عالى است. در سال هزاران نفر در كنكور شركت مىكنند و عده زيادى از آنان به هر دليل در اين آزمايش ناموفق هستند. استعداد و امكاناتى كه خداوند به شما عطا كرده است دليل موفقيت شما بوده است و لذا عقل سليم حكم مىكند كه انسانى چون شما شكرگزار خدا باشد. سعدى در ديباچه گلستان چه زيبا گفته است: باران رحمت بى حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بىدريغش همه جا كشيده پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظيفه روزى به خطاى منكر نبرد.
اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خور دارى!
دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى
قطعا در وجود هر كس، نقاط مثبت و خوبىهايى وجود دارد كه اگر به آنها توجه داشته باشيد و به شكوفايى آنها بپردازد، از بدىها و نقاط منفى خود گريزان خواهد شد و سعى خواهد كرد كه آنها را از وجود خود، ريشهكن سازد.
پي نوشت ها:
1) بقره (2)، آيه 186؛ «هرگاه بندگانم از من سؤال كردند، به درستى كه من نزديك هستم دعاى دعا كننده را هرگاه مرا بخواند اجابت مىكنم».
2) غافر (40)، آيه 60؛ «بخوانيد مرا استجابت مىكنم شما را».
3) الميزان، 2، صص 30 - 33.
4) ميزان الحكمه،ج 2، ص 875.
5) ميزان الحكمة، ج 2، ص 876.
6) ميزان الحكمه، ج 2، ص 880.
7) همان
8) همان
9) همان، ص 880.
10) ميزان الحكمه، ج 2، ص 880.
11) همان
12) همان
13) مائده، آيه 35.
14) نساء، آيه 64.