کرسی ترویجی

بررسي مفاد صيغه تفضيل در گزاره‌هاي اخلاقي

گزارش جلسه: خلاصة بحث: کرسی ترویجی «کاوش در مفاد صیغۀ تفضیل در آموزه های دینی» به همت پژوهشکدۀ اخلاق و معنویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد و حجت الاسلام عالم زاده نوری ضمن بیان چیستی علم اخلاق، یکی از وظایف عالمان اخلاق را کشف، استخراج و تعیین دقیق ارزشهای اخلاقی و رتبه بندی آن ها دانست و گفت: «در مقام رتبه بندی نیز به نظر می رسد که صیغه تفضیل راه گشا باشد اما در بررسی موارد استعمال این صیغه در آیات و روایات مشاهده می شود که مصادیق فراوانی برای موضوعات مختلف بیان شده است...

یکی از مشکلات مفهومی در فهم متون اخلاقی، مفاد صیغۀ تفضیل است. صیغۀ تفضیل در مرتبه‌بندی اوصاف اخلاقی نقشی کلیدی دارد. اگر در میان منابع نقلی به‌ دنبال کشف نظام ارزش‌های اخلاقی باشیم و بخواهیم مراتب خوب و بد را به ‌دست آوریم، یعنی خوب را از خوب‌تر و بد را از بدتر تمیز دهیم، لاجرم به سراغ مفاهیمی از قبیل «أفعل تفضیل» خواهیم رفت. با این حال وقتی به موارد استعمال آن نظر می‌افکنیم، با امر نامنتظره‌ای مواجه می‌شویم. توضیح این اشکال به شرح زیر است:

صیغه‌های تفضیل به دو معنای «برتر» و «برترین» به‌ کار می‌روند. اگر این صیغه‌ها صفت عالی باشند و معنای برترین بدهند، در تفضیل مطلق ظهور دارند؛ یعنی در نگاه نخست تنها دارای یک مصداق تلقی می‌شوند و ظهور اولیۀ آنها انحصار برتری یک مورد، بر سایر موارد است؛ اما می‌بینیم بر خلاف انتظار اولیه، در آیات و روایات مصادیق مختلف و متنوعی برای آن بیان شده است؛ مثلاً درحالی‌که توقع می‌رود برترین عمل، یک چیز باشد، ده‌ها موضوع به ‌عنوان «أفضل‌الأعمال» معرفی شده است. در این موارد به حسب استظهار عرفی، ادلۀ موجود گرفتار تکاذب هستند؛ یعنی مدلول مطابقی هر یک، مدلول التزامی سایر ادله را تکذیب می‌کند و با آن تعارض دارد.

مشکل دوم اینکه حتی اگر دلیل لفظی دیگری این تفضیل را برای مصداق دیگر ثابت نکرده باشد، گاهی به‌قطع ‌می‌دانیم مصداق ادعایی موجود، تفضیل واقعی ندارد؛ مثلاً ممکن است به دلیل لبّی یا از طریق سایر ملازمات مانند شدت ثواب و عقاب مترتّب بر یک عمل ثابت شده باشد که از آن برتر نیز وجود دارد؛ بنابراین بی‌آنکه تفضیل واقعی وجود داشته باشد، گمان می‌رود دلیل شرعی، ادعای تفضیل دارد.

حل این مسئله در متون اخلاقی تلاشی علمی از سنخ مباحث اصولی می‌طلبد و به نظر می‌رسد همان مقدار، بلکه بیش از آن مقدار که به صیغۀ «إفعل» (امر) در فقه‌الاحکام عنایت شده است، به صیغه «أفعل» (تفضیل) در فقه‌الاخلاق و فقه‌التربیه باید عنایت شود.

راه‌هايي كه براي حل اين معضل پيشنهاد شده به شرح زير است: 1. مناقشۀ سندی، 2. ‌نسخ دلیل متقدم3. تجرید از معنای تفضیل4. کشف جامع معنایی 5. تکثر موضوع و ادعای تساوی 6. تکثر موضوع بدون ادعای تساوی 7. مبالغه و مَجاز (شدت اتصاف به مبدأ) 8. محدودگرفتن دایرۀ تفاضل (نفی تفضیل مطلق و نسبیت تفضیل)

صیغۀ تفضیل بر حسب ظهور اولیۀ عرفی اطلاق دارد و منحصراً برتری یک فرد را بر سایر افراد ادعا می‌کند؛ یعنی اگر ما بودیم و این لفظ، آن را بر افضیلت انحصاری حمل می‌کردیم؛ اما وقتی با کثرت استعمالات مخالفِ این ظهور اولیه مواجه می‌شویم، ظهور استعمالی جدیدی برای ما شکل می‌گیرد و توقع ما از این صیغه کمتر می‌شود؛ گویی این کلمه وضع و کاربردی جدید یافته و حقیقت شرعی پیدا کرده است.

به بیان علمی، با استقرای موارد استعمال این صیغه به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توانیم اصالت‌الاطلاق را در صیغۀ تفضیل جاری سازیم، بلکه دربارۀ این صیغه عملاً اصالت‌التقیید حاکم است، مگر دلیلی بر نفی آن داشته باشیم.

ممکن است کسی با استناد به قاعدۀ «الاستعمال أعم من الحقیقة و المجاز» سخن پیش‌گفته را نپذیرد یا اینکه احتمال «منقول‌بودن صیغۀ تفضیل» را مشکل و پرمؤونه تلقی کند و نتواند با این فرضیه همراه شود؛ زیرا نقل به «مهجوریت معنای اصلی» می‌انجامد یا «اشتراک لفظی» پدید می‌آورد و «مهجوریت معنای اصلی» یا «اشتراک لفظی» دربارۀ صیغه تفضیل با رجوع به بداهت عرفی یا تبادر، غریب به نظر می‌رسد و قایلی ندارد.

در این صورت راه حل کم‌مؤونه‌تر دیگری را پیشنهاد می‌کنیم که با تبادر عرفی هم سازگار است. می‌توان ادعا کرد صیغۀ تفضیل از معنای اصلی خود منصرف است و تنها بر مبالغه و تأکید دلالت می‌کند. «انصراف» بدان معناست که یک لفظ، با اینکه معنای موضوع‌ٌله و اصلی خود را حفظ کرده است، به‌ سبب عواملی مانند کثرت استعمال، کثرت وجود یا وجود فرد اکمل، اگر بدون قرینه استعمال شود، بر حصه‌ای خاص از معنای خود دلالت می‌کند. قرینۀ این دلالت نیز همان عوامل مذکور است.

پیشنهاد دیگر این است که این استعمال را از قبیل مجاز مشهور بدانیم؛ مجازی که به‌ جهت کثرت استعمال، یک قرینۀ حالیۀ دایم به‌ همراه دارد.

به‌هرصورت هر کدام از این راه حل‌ها را که بپذیریم، به اصل مشکل و به خروج افعل تفضیل از معنای اصلی خود اعتراف کرده‌ایم.

 

حجت الاسلام عالم زاده نوری ضمن بیان چیستی علم اخلاق، یکی از وظایف عالمان اخلاق را کشف، استخراج و تعیین دقیق ارزش های اخلاقی و رتبه بندی آنها دانست و گفت: «در مقام رتبه بندی نیز به نظر می رسد که صیغه تفضیل راه گشا باشد اما در بررسی موارد استعمال این صیغه در آیات و روایات مشاهده می شود که مصادیق فراوانی برای موضوعات مختلف بیان شده؛ نظیر: "افضل الاعمال" که بیش از 20 مصادیق برای آن معرفی شده است.  "و من اظلم ممن" و ... در نتیجه استفاده از صیغه تفضیل، کمک شایانی در تعیین نظام رتبه بندی ارزش های اخلاقی و حل تعارضات در این زمینه نمی کند و عالمان اخلاق باید از راه های دیگری به دنبال آن باشند».

حجت الاسلام عالم زاده در ادامه ضمن تأکید بر این که با وجود شیوع این مشکل در صیغۀ تفضل، شاید ظهور ثانویه ای برای صیغۀ تفضل شکل گرفته،  تصریح کرد: « بر این اساس، صیغۀ تفضیل، انحصار در یک فرد و مصداق را نشان نمی-دهد و به جای اصالت الاطلاق در آن اصالت التقیید داریم. بنابراین می‌توان ادعا کرد که صیغۀ تفضیل از معنای اصلی خود منصرف است و فقط بر مبالغه تأکید می کند، یا در نوع مواردی که در آیات و روایات با آن مواجه هستیم، بر معنای اطلاق و مصداق انحصاری دلالت ندارد.

منبع:
عكس هاي مرتبط :

تاریخ خبر: 1397/3/6 يكشنبه
تعداد بازدید کل: 1039 تعداد بازدید امروز: 2
 
امتیاز دهی
 
 


پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط

پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 1040
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

مرکز اخلاق و تربیت اسلامی
مجری سایت : شرکت سیگما