خلاصه کتاب و مشروح بحث:
خلاصه کتاب «نقش مربّی در تربیت اخلاقی –معنوی»
نویسندگان: محمد عالمزاده نوری، حسن بوسلیکی، حسين مرادی
این کتاب در پاسخ به پرسشهایی از این دست تدوین شده است:
• آیا تربیت اخلاقی و پیمودن مقامات معنوی که از آن به سلوک الی الله تعبیر میشود، نیاز به مربی و استاد دارد؟ آیا اصول کلی هدایت که در کتاب و سنّت آمده، برای پیمودن این راه کافی نیست؟
• اگر مراجعه به استاد لازم است، آیا لزوم آن بهحدی است که بدون او امیدی به نجات نیست یا مربی تنها رشد اخلاقی و معنوی را تسریع میکند؟
• آیا طالب مشتاق مکلف است در راه دستیابی به مربی اقدام و کوششی کند یا دستیابی به مربی طبق سنت الهی به ارادة خدا و از جانب استاد است؟ یعنی آیا سراغگرفتن از استاد یک وظیفة اخلاقی است یا اینکه هرکس تنها باید در راه تهذیب نفس خود بکوشد و منتظر بماند تا پروردگار متعال در زمانی مناسب استادی نصیب او گرداند؟
• نشانهها، شاخصها و ویژگیهای ضروری مربی چیست؟ این ملاکها چگونه احراز میشود؟
• حد پیروی از مربی تا کجاست؟ آیا مثلاً برای انتخاب شغل هم باید تحت برنامة مربی عمل کرد؟
• خطوط قرمز اطاعت کجاست؟ آیا همة دستورهای مربی را حتی اگر مخالف عقل یا شرع بهنظر رسد، باید اطاعت کرد؟
• متربی چه انتظاراتی از مربی داشته باشد؟ چه چیزهایی را با او طرح کند و چه تقاضاهایی از او داشته باشد؟
• آیا رواست متربی مربی را بیازماید.
• یک مربی چه شئون و نقشهایی دارد؟ یعنی در فرایند تربیت چه نقشهایی ایفا میکند؟
• آیا همه شئون و نقشهای مربی را یک نفر بهعهده میگیرد یا میتوان تصور کرد که مربی، برخی از این نقشها را به غیر خود واگذار کند؟ آیا تجزی در شئون مربی جایز است؟ آیا مربی باید واحد باشد یا به جهت تعدد توانمندیهای مورد نیاز نمیتوان همة شئون مربی را از یک نفر انتظار داشت و باید همزمان از مربیان متعدد بهره گرفت؟ اگر جواب منفی است به چه دلیل متربی از فیض محضر سایر مربیان محروم گردد؟
• با توجه به اینکه مربی در تربیت نقش واسطه دارد، آیا متربی پس از رسیدن به درجهای خاص باید از مربی استقلال یابد؟ شرایط و زمان این استقلال چیست و چگونه معلوم میشود؟
از امتیازات این کتاب: تفکیک میان اخلاق و معنویت (و نیز تربیت اخلاقی و تربیت معنوی) و بیان ویژگیهای هریک است.
در بخش مفاهیم، «ماهیت مربی» به تفصیل بیان شده و تفاوت آن با «محقق»، «مروج»، «مشاور»، «معلم»، و ... بیان گشته است.
فصل دوم: ضرورت مربی؛ در این فصل پس از ذکر ادلة کسانی که در ضرورت مربی تردید کردهاند و پاسخ به آنها، ادلة ضرورت (ادلة عقلی، نقلی و سیره بزرگان) ذکر شده است.
نتیجه این بخش اثبات ضرورت داشتن مربی در سلوک اخلاقی و معنوی است. این ضرورت به معنای قوت لایموت نیست. بلکه به معنای فواید فراوانی است که عقلا از آن صرفنظر نمی کنند
مربیان در یک نظام هرمی: وقتی میگوییم مربی برای تربیت اخلاقی و معنوی ضرورت دارد، به این معنا نیست که هر کس در آغاز حرکت خود در جستجوی یک مربی راهرفتة بهمقصدرسیده باشد و به محضر یک عارف خودساختة اهل باطن برسد تا از راه دستگیری و راهنمایی او به مقصد نزدیک شود. مربی مورد نیاز در قدمهای آغازین با مربی مراحل نهایی متفاوت است. آنچه مبتدی نوپا برای حرکت نیاز دارد، بهسرعت و سهولت بیشتری دسترسپذیر است؛ زیرا آموزشهای اولیه را میتوان از مربیان درجه دو و سه نیز دریافت کرد.
فصل سوم: ویژگیهای مربی: در فصل سوم ابتدا شایستگیهای علمی، عملی، مهارتی و اخلاقی مربی به اجمال بیان شده است. سپس راه عقلانی دستیابی به مربی شایسته به شرح زیر ذکر شده است:
استمداد از خدا، اقدام و عمل، تلاش و جستجو، احراز صلاحیتها، مشورت با اهل خبره، مطالعة آثار مکتوب، سوابق تحصیلی و تربیتی، بررسی زندگی شخصی، طرح سؤال، بررسی احوال شاگردان، شرکت در جلسات، ملاحظة عقل و شرع،ملاحظة تغییرات خود.
در نهایت نیز به ملاکبودن یا نبودن کشف و کرامتهای استاد اشاره شده است.
فصل چهارم: بیان وظایف و کارکردهای مربی؛ در این بخش این کارکردها برای مربی تبیین شده است:
• تعلیم (بیان کمالات انسان و مقاصد تربیت، شناساندن ارزشها و تکالیف اخلاقی، تطبیق ارزشها و تکالیف بر مصادیق جزئی، بیان خطرها و موانع، رفع تزاحمها و شناساندن اهم و مهم، ارائة شاخصها و علائم تشخیصی)؛ انگیزهبخشی( از طریق تذکر و موعظه، تشویق و دلگرم سازی، ایجاد تمرکز، امیدبخشی، معرفی الگوهای موفق، فراهم نمودن حلقه صالحان، الزام و عتاب)؛ تشخیص بالینی؛ برنامهدهی (اولویتگذاری، تشخیص شیوهها، ارائة برنامه و دستورالعمل خاص)؛ مراقبت و همراهی؛ مهارتآموزی، توانمندسازی و استقلالبخشی؛ نقش الگویی؛ دعا و حمایت معنوی و ...
فصل پنجم: وظایف متربی؛
آشنایی با ملاکهای صلاحیت مربی، اشتیاق و طلب، جستجو برای یافتن مربی، تلاش برای رشد اخلاقی، تمرین ولایتپذیری، استقامت در مرحله پذیرش، درونبینی و خودافشایی، صداقت با مربی، تفکر و تعقل، تمرکز، بزرگ دانستن مربی و رابطة عاطفی با او، رعایت ادب، دعای خیر برای مربی، وحدت مربی، همت و تلاش شخصی، تحمل عتاب، الگوگیری ، رعایت حدود مراجعه، رازداری، مراعات زندگی شخصی مربی و ...)
فصل ششم: اطاعت از مربی؛ اصل اطاعت (بررسی دو نظریه وجوب اطاعت مطلق و انکار لزوم اطاعت)، محدودة اطاعت (اطاعت در تعلیم، اطاعت در افعال ظاهری، اطاعت در جزئیات، اطاعت از دستورات خلاف شرع، اطاعت از دستورات خلاف عقل، اطاعت از دستورات خلاف خواست و میل ، اطاعت در صورت علم به اشتباه مربی)
آقای دکتر خاکبان ضمن تشکر از محتوای کاربردی کتاب، بر این نکته تأکید داشتند که در تمایز میان اخلاق و عرفان و تقدم اخلاق بر عرفان این مشکل وجود دارد که بر اساس سه گونه اخلاق «آثار دنیوی اخلاقیات، آثار اخروی اخلاقیات و اخلاق حبی» اخلاق ناظر به فضایل (که مربوط به نوع اول اخلاق است) بر اخلاق حبی مقدم شده است در حالی که بر اساس نظر صحیح، باید اخلاق حبی را بر اخلاق فضایل مقدم کرد. یعنی با اصلاح رابطه حبی انسان با خدا، فضایل هم در او ایجاد میشود و الا فضایل فایدهای ندارند و مسیر تربیت طولانی میشود.
ایشان بیان کردند که هفت رویکرد تربیت اخلاقی در نظر گرفت که این رویکردها از ترکیب (یکگانه، دوگانه و سهگانه) سه نگاه «رفتارگرایی، فضیلتگرایی و حبگرایی» شکل میگیرند؛ رویکرد رفتاری، رویکرد فضیلتی، رویکرد حبی، رویکرد رفتاری-فضیلتی، رویکرد فضیلتی-حبی و ... . از نگاه ایشان این کتاب به نگاه فضیلتگرایی اصالت داده و اخلاق حبی را متأخر کرده است.
نقد و نظر:
آقای دکتر لطیفی ضمن تشکر از انتشار کتاب مذکور، بر این نکته بیشتر تأکید داشتند که این کتاب بدون اتخاذ مبانی روشن و ثابت، از لغزش در مبانی رنج میبرد و مفاهیم نظری (مانند تفکیک اخلاق و عرفان) و توصیهها (مانند مراجعه به استاد اخلاق) از انسجام لازم برخوردار نیستند. برای نمونه بر اساس مبنای امثال خواجه نصیر الدین طوسی، تمایز اخلاق و عرفان تا حدودی موجه است ولی بر اساس دیدگاه ملاصدر الدین (که تحول اخلاقی را همانند تحول عرفانی، تحولی وجودشناختی میدانند) این تمایز و تفکیک خیلی موجه به نظر نمیرسد (لااقل وجوه تمایز مطرح در کتاب موجه نیست).
در ادامه آقای عالمزاده نوری (مؤلف محترم کتاب) به پاسخ اشکالات پرداختند. ایشان در برابر اشکالات آقای دکتر خاکبان اظهار ابهام و عدم وضوح کردند، بخصوص این که آقای دکتر خاکبان بحث علمی خود را مستند به تجربه شخصی خودشان کردند. پس از چند مرحله رفت و برگشت بحث میان این دو بزرگوار، آقای عالمزاده نوری اشکال را وارد ندانستند و طرفین همدیگر را قانع نکردند.
آقای عالمزاده نوری در پاسخ به اشکالات آقای دکتر لطیفی از اصل اشکال استقبال کردند و از ایشان خواستند تا مصادیقی از دخالت چرخش مبنایی را بیان کنند و درخواست کردند که بیشتر از فصل اول کتاب که به مبانی بحث پرداخته، به فصول بعدی که بیشتر جنبه محتوایی دارند،بپردازند و اگر در آن بخشها اشکالی وجود دارد، اشاره کنند که این امر محقق نشدو عملاً اشکالات آقای دکتر لطیفی در محدوده مبانی ادامه پیدا کرد. بعد از جلسه این دو بزرگوار قرار جلسهای گذاشتند تا نقدهای باقیمانده را به بحث بگذارند.
در انتهای جلسه چند مورد از سؤالات حضار نیز مطرح شد که برخی شفاهی و برخی کتبی طرح شدند.