حجت‌الاسلام علی‌اکبر ذاکری؛ بی‌طرفی و انصاف؛ گمشده دایرةالمعارف‌های عربی در مورد امام حسین(ع) حجت‌الاسلام علی‌اکبر ذاکری گفت: در میان دایرةالمعارف‌هایی که در جهان عرب نوشته شده، بی‌طرفی و انصاف کمتری به‌ چشم می‌خورد. دایرةالمعارف‌های قدیمی‌تر گزارش‌هایی را در باب تبرئه یزید از قتل امام حسین(ع) ارائه کرده‌اند و دایرةالمعارف‌های جدید نیز برای اینکه موضع یزید را اعلام نکنند، وقایع پس از شهادت امام حسین(ع) را نقل نکرده‌اند. به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به نقل از خبرگزاری  ایکنا، نشست «نقد و بررسی دیدگاه دایرةالمعارف‌های عربی درباره امام حسین(ع)»، امروز ۱۴ شهریورماه با سخنرانی حجت‌الاسلام علی‌اکبر ذاکری به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

بخشی از کتاب‌ها در حوزه تاریخی، زندگی امام حسین(ع) را بررسی کرده‌اند که از جمله می‌توان به کتبی اشاره کرد که غالباً از سوی شیعیان نوشته شده‌اند؛ مانند ارشاد شیخ مفید، اعلام الوری طبرسی، کشف المحجه اربلی و فصول المهمه که مورد آخر غیرشیعی است. بخش دیگری از کتاب‌ها به واقعه کربلا پرداختند که در قرن اخیر به رشته تحریر درآمده و جنبه تحلیلی آن بیشتر است و حوادث را مطرح کرده‌اند. برای نمونه می‌توان به حماسه حسینی اشاره کرد. بخشی نیز مربوط به نقل سخنان امام حسین(ع) است. بخش دیگری از آثار نیز مجموعه‌های ایرانی از موسوعه‌ها و دانشنامه‌های درباره امام حسین(ع) هستند و از جمله آنها الصحیح من سیره امام حسین(ع) نوشته جعفرمرتضی عاملی است.

بخش دیگر نیز موسوعه‌ها یا دایرةالمعارف‌هاست. برخی از این‌ها در مورد امام حسین(ع) است که به آنها کاری نداریم و برای نمونه تاریخ امام حسین(ع) از جمله این موسوعه‌هاست یا دایرةالمعارف الحسینیه را داریم و تا جایی که بنده می‌دانم حدود ۹۰ جلد است و هرچه را مرتبط با امام حسین(ع) است آورده، اما چیزی که ما به آن می‌پردازیم، دایرةالمعارف‌های عربی است که نویسندگان آن غیرشیعه هستند.


آغاز نگارش دایرةالمعارف‌ها
نگارش دایرةالمعارف‌ها حدود یکصد سال قبل آغاز شد و در دنیای غرب زودتر از کشورهای اسلامی به این امر پرداخته شد و کشورهای عربی نیز پیشگام بودند، از جمله دایرةالمعارف‌های بستانی، محمدفرید وجدی، اسلامی که مستشرقان نوشتند و موجزی از دایرةالمعارف مستشرقان است که در ۳۳ جلد منتشر و به امام حسین(ع) پرداخته شده است و عاشورا را مورد توجه قرار داده‌اند و بیشترین نقد ما در مورد سه دایرةالمعارف وجدی، مستشرقین و موجز دایرةالمعارف اسلامیه است.

افزون بر این چهار کتابی که از دایرةالمعارف‌های عربی اشاره کردیم، موارد دیگری هم هست که البته نقد بر آنها کمتر است. یکی از آنها موسوعه‌ الاعلام نام دارد که وزارت اوقاف مصر آن را تهیه کرد. شرح زندگی امام حسین(ع) را خیلی کوتاه آورده و در نوع خود مفید است و فضائل امام حسین(ع) را ذکر کرده که او سبط رسول خدا(ص) و برادر حسن بن علی(ع) است و رسول خدا(ص) در مورد امام حسین(ع) فرموده که حسین(ع) از من است و من از حسینم.

دایرةالمعارف دیگر، موسوعه العربیه العالمیه است. مراد از موسوعه به معنای گردآوری آثار در مورد یک شخصیت است، اما دایرةالمعارف بیشتر تألیفی و تحقیقی است. در کشورهای عربی مرادشان از موسوعه کتاب‌هایی است که جنبه تألیفی دارد و به تعبیری آنچه در گذشته نگاشته شده دایرةالمعارف است، اما چیزی که اکنون نگاشته می‌شود موسوعه نام دارد. موسوعه العربیه العالمیه از کتب دایرةالمعارف خارجی گرفته شده و به معارف اسلامی غنی‌سازی شد و در سی جلد در عربستان سعودی انتشار یافت و بخشی از آن در مورد امام حسین(ع) است و شرح زندگی حضرت(ع) را آورده و به مناقب امام(ع) نیز پرداخته و مدخلی هم به نام کربلا دارد. اما در مورد تولد امام حسین(ع) و نامگذاری حضرت(ع) روایتی را نقل کرده که قدری جای تأمل دارد. نکته دیگر اینکه این موسوعه به مسائل بعد از شهادت نپرداخته است و نخواسته وارد موضع‌گیری علیه یزید بن معاویه شود. البته در مقدمه آمده که سعی کرده منصفانه بحث کند.


الموسوعه التاریخیه و نقل‌های غیر قابل قبول
یکی دیگر از دایرةالمعارف‌های قابل توجه، الموسوعه التاریخیه است و مدخلی را که برای امام حسین(ع) باز کرده از یک جهت می‌توان قابل قبول دانست. او وقتی که دیدگاه امام حسین(ع) را مبتنی بر مذاکرات بین امام(ع) و عمر سعد از طریق نامه، ذکر می‌کند، گزارش عقبه بن سمعان را مقدم داشته است. امتیازش این است که تاریخ هجری را به قمری تبدیل کرده است. البته مؤسسه‌ای که این موسوعه را تألیف کرده کتب متعددی دارد که برخی از آنها قابل توجه است و باید مورد نقد قرار بگیرد.

یکی دیگر از دایرةالمعارف‌ها، الموسوعه المیسره است که به صورت مفصل به شرح حال امام حسین(ع) نپرداخته، اما دایرةالمعارفی در چند جلد است و گزینشی سامان‌دهی شده و مطالبی را که در مورد امام حسین(ع) گفته می‌توان نقد کرد. رئیس این دایرةالمعارف، حسین محمد نصار است و نمی‌دانیم شیعه است یا خیر و مکتبه العصریه در بیروت این کتاب را منتشر کرد و سی و چهار هزار صفحه دارد. نکته تاریخی اشتباهی دارد که می‌گوید یزید، عبیدالله بن زیاد را امیر بر بصره کرد و از او خواست که شیعیان را قلع و قمع کند. می‌دانیم که عبیدالله بن زیاد، امیر بصره بود و کار یزید این بود که امارت کوفه را هم به او واگذار کرد. همچنین می‌گوید که او را موظف به قلع و قمع شیعه کرد و طبعاً وقتی چنین باشد، جای تأمل دارد و می‌دانیم کسانی که امام حسین(ع) را دعوت کردند، همه شیعه نبودند.

وقتی امام(ع) دعوت کوفیان را اجابت کرد و مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع کوفه را بررسی کند، اشراف کوفه از حضرت(ع) دعوت کردند. برای نمونه شبث بن ربعی را می‌توان نام برد که تناسبی با شیعه نداشت و در زمره اشراف بود و در نامه گفتند میوه‌ها رسیده و فصل مناسبی برای حضور در کوفه است. وقتی امام حسین(ع) برای حضور در کوفه و بررسی اوضاع کوفه اقدام کرد، دریافت که بین جریان‌های حاضر در کوفه هماهنگی وجود دارد و به نامه‌های متعدد شیعیان اکتفا نکرد و بعد از اینکه نامه اشراف رسید، امام(ع) مسلم را اعزام کرد و بعدا به دست عبیدالله به شهادت رسید. بنابراین اینکه مسئله قمع شیعه مطرح شده صحیح نیست و این بر اساس پیش‌فرضی است که حامیان امام فقط شیعیان بودند، اما نامه‌ها نشان می‌دهد که بخش زیادی از کسانی که نامه نوشتند غیرشیعه بودند.

نکته دیگر اینکه گفته شده وقتی که امام حسین(ع) به شهادت رسید، سرش را برای خلیفه به دمشق فرستادند. تعبیری که در اینجا دارد «قیل» است که نشان می‌دهد این موضوع غیرمسلم بوده و از نظر تاریخی درست نیست، اما به نظر می‌رسد که استفاده از «قیل» درست نیست و مسلم است که سر امام حسین(ع) را از کوفه به شام فرستادند و عبیدالله بن زیاد اشخاصی را به همراه سر امام حسین(ع) به شام فرستاد تا خلیفه را خوشحال کند.

یکی دیگر از نکات محوری در باب گزارشی است که فرید وجدی دارد. او دایرةالمعارفی را نوشته و تاریخ دایرةالمعارف بستانی پیش از این نگاشته شد، اما اثر فرید وجدی بیشتر مطرح است. او می‌گوید که عبیدالله بن زیاد امام حسین(ع) را کشت و وقتی سر امام حسین(ع) را برای یزید بردند، ناراحت شد و گفت که لازم نبود او را بکشند و غصه‌دار شد. این گزارشی فرید وجدی و قابل نقد است. در جلد سوم دایرةالمعارف وجدی نیز آمده که یزید به خاطر شهادت امام حسین(ع) به شدت ناراحت شد و قتل امام را واجب نمی‌دانست و به این کار دستور نداده بود و دستورش این بود که امام حسین(ع) را دستگیر و از فتنه‌انگیزی امام جلوگیری کنند و برخوردی که خلیفه با علویون داشت کریمانه بود. مشابه این عبارات در موجز دایرةالمعارف الاسلامیه نیز آمده که همگی قابل نقد است.

در حقیقت این گزارش‌ها در راستای تبرئه یزید هستند، اما آیا یزید دستوری برای قتل امام حسین(ع) نداده است یا خیر اساسا امکان ندارد یک والی که برای سرکوب طرفداران امام حسین(ع) به کوفه رفته بدون این دستور باشد. در منابع تاریخی داریم که دستور صریح یزید این است که امام حسین(ع) را بکشید. بنابراین این دایرةالمعارف‌ها که قدیمی‌تر هستند یزید را تبرئه کرده‌اند اما دایرةالمعارف‌های جدید به مسائل پس از شهادت اشاره‌ای نکرده‌اند و موضع یزید را هم مورد اشاره قرار نداده‌اند.
منبع: خبرگزاری ایکنا
کلمات کليدي
اخبار پژوهشکده تاریخ و سیره, سلسله نشست های عاشورایی با حضور اساتید حوزه و دانشگاه
 
امتیاز دهی
 
 

[Part_Lang]
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 288
Guest (PortalGuest)

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما