گزارش پنجمین نشست از سلسله نشستهای نسبت معنویت با علوم اسلامی
در راستای برگزاری همایش ملی معنویت پژوهی، پنجمین نشست از سلسله نشستهای نسبت معنویت با علوم اسلامی روز یکشنبه 24 اسفند 1399 با ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکترمحمدتقی سبحانی برگزار شد و دبیر علمی این جلسه، حجتالاسلام دکتر مسلم گریوانی بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایسکا (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ) این نشست دومین جلسه و ادامۀ موضوع نسبت معنویت با کلام اسلامی با عنوان «الهیات معنوی» بود که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به صورت حضوری و نیز مجازی با حضور برخی از فضلا و دانشپژوهان برگزار گردید. دکتر سبحانی پس از تعریف خود از معنویت و الهیات و نیز الهیات معنوی، به مؤلفهها و مختصات الهیات معنوی در تمایز با الهیات نظری پرداخت و در نهایت به پرسشهای حاضران پاسخ داد.
در ادامه، گزارشی از دومین نشست علمی معنویت و نسبت آن با کلام اسلامی را میخوانید:
در ابتدا دبیر علمی جلسه ضمن مقدمهای درباره فرهنگسازی و ترویج مطالعات معنویت در میان پژوهشگران، به فلسفه برگزاری نشستهای علمی در ذیل همایش ملی نسبت معنویت با علوم اسلامی پرداخت و گفت که این نشست پنجمین نشست از نشستها و دومین جلسه با موضوع نسبت معنویت با کلام اسلامی است.
در ادامه حجتالاسلام دکتر محمدتقی سبحانی نسبت به دو مفهوم کلیدی بحث؛ یعنی معنویت و الهیات و الهیات معنوی توضیحاتی ارائه کرد و گفت: معنویت با اینکه مفهوماً نوپاست، ولی مضموناً، همذات با حیات بشری و ادیان الهی است. در عین حال میتوان معنویت را به فراروی از روزمرگی و ظواهر هستی و زندگی تعریف کرد و مولفههایی چون: وابستگی عمیق به حقایق متعالی، کمال و تعالیجویی، حقیقتجویی، رازورمزگرایی، سرسپردگی و تعهد وجودی و جذبه و عشق و گرایشهای لطیف روحانی را از مختصات مفهومی معنویت انگاشت.
وی همچنین در تعریف الهیات گفت: الهیات عبارت است از تبیین جامع و نظاممند از هستی و حیات که تسهیل یا تحول نگرش انسان نسبت به هستی و حیات را به دنبال دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی سپس در تعریف الهیات معنوی افزود: ابتدا باید گفت که الهیات معنوی، تجویز نیست، آداب و سلوک و طریقت نیست، همچنین دانستن و چگونه دانستن نیست؛ بلکه الهیات معنوی، راه چگونگی سلوک و نیل به غایت و نسبت برقرارکردن با حقیقت را نشان میدهد.
وی همچنین از این جهت الهیات معنوی را دارای دو هویت متفاوت عنوان کرد که از سویی کاملاً شخصی است و تجربهای فردی و درگیری وجودی دارد و از سویی نیز باید با زبان عام و فراگیر تبیین و روشنگری نماید.
این استاد کلام اسلامی حوزه علمیه در ادامه الهیات معنوی را یک دانش با سه ویژگی عنوان کرد که عبارتند از: عقلانیت، کارآمدی و استناد (به متون، مفاهیم، مبانی و قواعد و اصول) و سپس به شاخصها و تمایزات کلی الهیات معنوی با الهیات نظری به شرح زیر پرداخت:
1. الهیات نظری در پی چگونه دانستن و زیستن درباره حق تعالی و هستی و زندگی است. الهیات معنوی نحوه ورود انسان به چرخه نگرشی الهیات است و چنگزدن به حقیقت و واجدشدن آن حقیقت است.
2. در الهیات نظری نوعی معرفت به ما اعطا میشود، ولی در الهیات معنوی در پی یک حقیقت زیستن هستیم.
3. در الهیات نظری حقیقت را از طریق مفاهیم در مییابیم و به یکسری مفاهیم میرسیم و مسیری علمی دارد، اما در الهیات معنوی در پی مواجهه مستقیم با حقیقت هستیم.
4. موطن الهیات نظری، ذهن و عقل بشری است، اما موطن الهیات معنوی، قلب است. در پی انتقال مفاهیم به حقایق قلبی است.
5. روش الهیات نظری، استدلال از طریق اندیشهورزی است و در پی دلایلی برای حقیقت هستیم، اما روش ما در الهیات معنوی تذکر و مراقبه و بازگرداندن ما به واقعیت وجودی ماست.
6. در الهیات نظری به دنبال شناسایی هستیم، اما در معنوی به دنبال آشنایی هستیم.
دکتر سبحانی در همین شاخص پایانی گفت که باید موضوع، روش، غایت و مسائل و فرایند الهیات معنوی به گونهای طراحی شود که مقوله «آشنایی» را محور قرار دهیم.
وی همچنین درباره امکانپذیری الهیات معنوی به تبیین دیدگاههای مختلف پرداخت و گفت: برخی مخالف الهیات معنوی هستند. هم برخی متکلمان و الهیدانان مخالف این ترکیب هستند؛ زیرا در درون الهیات، معنویت هست و آن معنویتی که بیرون دین دنبال می شود، اساساً دینی نیست و هم معنویتگرایان مخالف آن هستند؛ زیرا معتقدند که نباید گوهر معنوی را در چارچوب تنگِ الهیات محدود کرد!
وی در ادامه گفت: به نظر میرسد و معتقدم ما گریزی از الهیات معنوی نداریم؛ زیرا اگر نداشته باشیم، هم کلام، فاقد یک حقیقت و گوهر خواهد بود؛ هم معنویت از یک راهبر محروم میشود.
وی سپس به متون و تالیفات و دغدغههایی که از سوی برخی متفکران و قدما در این زمینه تالیف و تدوین شده، اشاره کرد و متذکر شد این همه، حکایت از امکانپذیری رویکرد الهیات معنوی دارد.
ایشان در پایان این پرسش را عنوان کرد که آیا معنویت با حضور و زیست اجتماعی انسان همسوست یا نه؟ و اینکه آیا میتوان معنویت را با مفاهیمی مثل جامعه، اخلاق، شریعت و ... همراه کرد؟ چرا که برخی این محورها را از یکدیگر تفکیک کردند، چنانکه کیرکگارد، حیات معنوی را از حیات اخلاقی جدا کرد. ما با معنویت با ستیز اخلاقی مواجه هستیم. وی در پاسخ به این پرسش، الهیات معنوی را دارای حضور اجتماعی با ظرفیت جهاد علمی و عملی دانست. همچنین با وجود امتداد و حضور اجتماعی الهیات معنوی، آنرا دارایِ خاستگاه اساسی از جنس مقولات فطری خداساخته دانست که عین حال از عنصر جهانشناسی و تاریخشناسی بیبهره نیست.
در پایان جلسه پرسشهایی نسبت به موضوع ارائهشده از سوی برخی فرهیختگان حاضر در جلسه مطرح شد و ایشان به هر یک پاسخ اجمالی دادند.
منبع:
اخبار پژوهشکده اخلاق و معنویت
اخبار پژوهشکده اخلاق و معنویت, معنویت پژوهی
|