باسلام
من ابراهيم رضاپور مدرس در دانشگاه ازاد كرج و عضو شوراي اموزشي اداري دانشگاه علمي كابردي شهرداري كرج ،عضو كار گروه علمي معاونعت تحقيق وپژوهش اداره كل حفظ اثار وارزشهاي دفاع مقدس استان البز جانباز هفتاد درصد وتحصلات كارشناسي ارشد علوم سياسي ميباشم
وبلاگ من: http://safirealsabeghon.blogfa.com/
اگر ايستادگي نمي كرديم چه مي شد؟
با نگاهي به انديشه هاي حضرت امام خميني(رحمت اله عليه)
دشمن همه چيز داشت و ما فقط خدا را داشتيم.
اين سوال مطرح است كه اگر ايستادگي نمي كرديم چه چيزهايي را از دست مي داديم؟ و اگر ايستادگي مي كرديم چه چيزي را بدست مي آورديم.
در آستانه هفته دفاع مقدس در سي امين سالگرد استقامت و ايستادگي قرار گرفته ايم و بايد به اين سوال جواب داد.
ايستادگي در مقابل دشمني كه همه چيز داشت كاري بس دشوار بود وليكن چون ما فقط خدا را داشتيم دشواري اين ايستادگي را سهل مي كرد.
اين ايستادگي بر مبناي پشتواني الهي اولين اقدامش استقرار انقلاب اسلامي بود و در دومين موضوع بايد اين انقلاب گسترش پيدا مي كرد ولي چه كساني مي بايست اين امر را انجام ميدادند. براي ايستادگي حداقل اين سه ويژگي ذيل را بايد داشته باشند:
1) ترس از خدا ( الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون احدا الا الله و كفي بالله حسيبا) "پيامبران" كساني بودند كه تبليغ رسالت هاي الهي مي كردند و "تنها" از او مي ترسيدند و از هيچ كس جز خدا واهمه نداشتند و همين بس كه خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است.(1)
2) پايداري واسقامت در برابر تما سختي ها «ان الذين قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشرو بالجنه التي كنتم توعدون» كساني كه گفتند پروردگار ماخداست سپس ايستادگي كردند فرشتگان"هنگام مرگ" برآنان نازل مي شوند (و مي گويند) نترسيدوغم مخوريد و بشارت باد شمارابه آن بهشتي كه به شما وعده داده مي شد.» (2)
3) ايثارگري ومقدم داشتن ديگران به خود. « و يؤثرون علي انفسهم و لوكان بهم خصاصة و من يوق شحٌ نفسه فاولئك هم المفلحون » اگر چه خود نيازمند به چيزي باشند ديگران را بر خويش مقدم دارند و ايثار كنند.(3)
بنابراين تمام كساني كه ايستادگي كردند.اين سه ويژگي را دار بودند. بدليل اينكه اين نوع ايستادگي از شاخصه هاي اسلام وفرهنگ شيعي است مورد تهاجم قرارميگيرد و اين تهاجم طبيعي است ، چون روح آزادگي وحريت در آن ديده شده است ومغايرت كامل با اهداف امپرياليسم واستكبار دارد. در اين جا ايستادگي مفهوم پيدا مي كند. چنانچه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اولين جرياني كه عليه صدام اقدام ميكند شيعيان هستند.
پس اگر ايستادگي نمي كرديم چيزهايي را از دست مي داديم كه در ذيل به آنها اشاره خواهم كرد.
الف) بديهي ترين چيزي كه از دست مي داديم دين مان(مذهب شيعه) بود.
در طول تاريخ، از زمانى كه اسلام وجود پيدا كرده است توأم با وجود اسلام، امام شيعه هم بوده است. مذهب شيعه مذهبى سياسى ـ اجتماعى است و در تمام دورهها با ظالم هاى وقت، با حكومتهاى جابرى كه در اسلام بودهاند مثل زمان اموى و عباسى مخالفت كرده. مذهب شيعه طرفدار مستضعفين است و طرفدار مظلومين است و همواره در خصم با ظالمها و مستكبرين است. هم عقايد شيعه اين طور است و هم اعمالش اين طور بوده است و هم بزرگان شيعه دائماً در اين خط و صراط بودند. و اين طور باقى خواهد ماند تا زماني كه اسلام است.(4)
چيز ديگري كه از دست مي داديم انقلاب اسلامي بود كه بر مبناي اسلام از نوع ناب محمدي(ص) به وجود آمده بود چرا كه انقلاب اسلامي منشاء تحولات در منطقه ودنيا بود.حضرت امام خميني رحمته اله عليه مي فرمايد:
اين انقلاب بزرگ ملت ما، اين نهضت عظيم تاريخى اسلامى ايران، تا به اينجا رسيده است؛ تا سرنگونى رژيم فاسد، تا قطع ايادى اجانب، تا به دست آوردن آزادى تا نايل شدن به استقلال آمدهايم. اينها كه بين ملت ما پخش مىكنند كه نهضت اسلامى چه كرد، تا اينجا كه نيمۀ راه است، بايد بدانند كه كارى كرد كه در تاريخ سابقه نداشت. اين نهضت به آخر نرسيده است؛ در اين نيمۀ راه، يك كار عظيمى كرد كه تمام حسابهاى حسابگران را باطل كرد. (5)
حضرت امام در جاي ديگري مي فرمايد:
اگر ملتها اسلام را بهتر بشناسند پيروز خواهند شد. اين اجانب بودند كه نگذاشتند مسلمانان اسلام حقيقى را بشناسند. اسلام حاوى همۀ سعادتها براى ملتهاست. اما ساير مكاتب سرانجام به ديكتاتورى مىرسند.(6)
ومهمترين موضوع آگاهي مردم منطقه از ظلم وجنايتي بود كه در حقشان مي شدو خود اين بيداري منشاء جريانهاي آزادي خواه بود.
ب)از بين رفتن اتحاد و عدم قطع ريشه ظلم و استعمار،
حضرت امام (ره) مي فرمايد:.
برادران من! برادران تبريزى! برادران فارس! برادران اصفهانى! برادران ديگر كه از جاهاى مختلف به اين مكان تشريف آوردهايد! ضمن تشكر از همۀ شما بايد عرض كنم بيدار باشيد، توجه داشته باشيد! نقشههاى محيلانۀ اينها را نقش بر آب كنيد. نگذاريد اين فتنهگرها در بين مردم بيفتند و صفوف ما را متفرق كنند. صف واحد باشيد: صَفاً كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَرصُوصٌ )(7)
استقلال تماميت ارضي كشور بود.ازجنوب تا شمال غرب (كردستان) وشمال شرق يا در اشغال ويا جدا از سرزمين اصلي مي شد..وصداي انقلاب كه استقلال-آزدادي- جمهموري اسلامي بود. براي هميشه در نطفه خفه مي شد.و خرمشهر «المحمره»، اروند رود «شطالعرب» و اهواز «الاحواز»وخليج فارس به خليج عربي تبديل مي گشت.
ج) ذلت به جاي عزت
شادماني،بالندگي ،عزت،غرور،افتخار،سربلندي واعتماد به نفس امروز مردم ايران از ديگر عناصري بود كه از دست مي داديم.
د)از هم پاشيدگي نيروهاي مسلح
نيروهاي مسلح كشورمان از جمله سپاه، ارتش و بسيج كه پايداري و ايستادگيشان مايه عزت ملي شده و بازدارنده هميشگي طمع تجاوز دشمنان شدهاند، ومايه اقتدار امروز جمهوري اسلامي درتمامي صحنه هاي نظامي هستند دچار تزلزل و از هم گسيختگي مي شد.
ه) ازبين رفتن روحيه ايثار و شهادت
بوي عطر شهيدان و ايثارگران وزيدن نميگرفت و جايجاي ميهن اسلامي يادآور مردانگي و شجاعت و غيرت غيور مردان و رزمندگان نميشد.
حالا كه ايستادگي كرديم چه جيزي رايدست آورديم؟
الف) حكومت ايدهآل اسلامى
حضرت امام (ره) مي فرمايد: وضع حكومت اسلام يك همچو وضعى است. ادارهاش براى رفاه مردم است، نظامش براى رفاه مردم است، رئيس جمهورش براى رفاه مردم است، نخست وزيرش براى رفاه مردم است، و محيط، يك محيط محبت. اگر ما موفق بشويم به اينكه اسلام را به آن معنايى كه بوده است، به آن معنايى كه بناى اسلام بر آن بوده، در خارج متحقق بكنيم، هم نظام راحت مىشود، هم شهربانى. ديگر احتياج به اينكه به مردم تعدّي بكند ندارد. هم ژاندارمرى، هم ارتش. همه دوست و همه رفيق و با هم دوست و برادر. و من اميدوارم كه يك همچو چيزى پيش بيايد و يك همچو حكومتى تحقق پيدا بكند؛ فقط آرزو نباشد، واقعيت باشد.
ما الآن از جمهورى، چيزى كه داريم رأيش بوده، چيز ديگرى نبوده. همان رأى داديم. اما جمهورى اسلامى، به آن معنايى كه ما مىخواهيم، تا حالا معالأسف نشده است؛ و بايد بتدريج بشود. يعنى شما بايد خودتان را درست كنيد، ما هم بايد خودمان را درست كنيم. همه، همهمان بايد متحول بشويم، از آن حال طاغوتى به يك حالِ اللّه؛ رحمت، دوستى ، محبت. از محيط رعب و وحشت بيرون بياييم، و وارد بشويم در يك محيط محبت و دوستى و رفاقت. و من اميدوارم كه موفق بشويم به يك همچو معنايى، و همۀ ما با هم دوست و رفيق و آشنا. انشاءاللّه خداوند شما را سعادتمند كند؛ مؤيد كند. موفق باشيد.) (8)
ب) هدف نهايي انقلاب اسلامي
كه حضرت امام(ره) اينگونه آن را ترسيم مي كند: پيروزى نهايى وقتى است كه اسلام ـ با همۀ ابعاد و با همۀ احكامش ـ در ايران پياده شود؛ و پيروزى بالاتر آنكه در همۀ اقطار عالم اسلام حكومت كند. اسلام مايۀ سعادت بشر است. اسلام براى انسانسازى آمده است؛ براى اين آمده است كه انسانها را، آدمها را، از ظلمات بيرون كند و به نور برساند. (9)
ج) قطع دست ابرقدرتها از منابع ملي
حضرت امام (ره)مي فرمايد:
پس يك كار بزرگ محيرالعقول ديگر واقع شد و آن اينكه دست امريكا و دست انگلستان و شوروى و همۀ اينها از خزائن ما كوتاه شد. الآن نفت مال خودتان است ـ عرض مىكنم ـ چيزهاى ديگر هم مال خودمان است. نفتش هم از خودمان، همه چيز از خودمان.(10)
د)حفظ مكتب و حفظ كشور
حضرت امام خميني (ره) مي فرمايد:
ما و شما دو مسئوليت داريم: يك مسئوليت كوچك، و يك مسئوليت بزرگ. مسئوليت كوچك حفظ كشور، حفظ نظام و پيشبرد نهضت و رعايت جهات نظمى و تربيتى افراد [است] كه اين مهم است، لكن كوچكتر از آن دومى است. دوم، حفظ مكتب و چهرۀ اسلام. ما اگر چنانچه در آن امرِ اول پيش ببريم، البته پيشبرد بزرگ است. و اگر شكست هم بخوريم، شكستش هم بزرگ. لكن با حفظ چهرۀ اسلام و حفظ مكتب، شكست آخرى براى ما نيست.(11)
ه) توشه آخرت و بارقه الهي در دل تودهاي مردم
حضرت امام(ره) توشه آخرت را اينگونه ترسيم مي كند:
من نمىدانم با چه بيانى از اين جوانهايى كه در طول اين مدت فداكارى كردند تشكر كنم. آنقدرى كه مىتوانم عرض كنم اين است كه اين مطلب براى خداست و ما هم از خدا هستيم؛ إنّاللّهِ، و به سوى او هم مىرويم؛ دير و زود خواهيم رفت؛ و چه بهتر كه در اين راهى كه داريم قهراً به آن طرف مىرويم با يك توشه باشد. و آن توشه توشۀ توحيد است؛ توشۀ خدمت به اسلام است.(12)
در مورد بارقه الهي در دل تودهه هاي مردم نيز مي فرمايد:
وآن تحولى كه پيدا شده است كه جوانهاى ما فرياد مىزنند كه ما مستعديم براى شهادت، كفن مىپوشند. اينها يك تحولاتى است كه بشر نمىتواند اين كارها را بكند. اينها كار خداست (13).
انسانهايي كه در اين راه ايستادگي كردند وبه اوج رسيدند به چيزي جز رضاي خداوند راضي نمي انديشيدند. وخواهان رسيدن به او بودند واين رسيدن را فقط در ايستادگي مي ديدند.كساني همچون حضرت امام خميني (رحمت اله عليه) و تمامي شهيدان،رزمندگان وايثارگران دفاع مقدس بر اين باور بودند كه اگر ايستادگي نكنند اسلام براي هميشه از بين خواهد رفت. ومورد عتاب آيندگان خواهند بود همانطور كه گذشته گان ما، بر اثر عدم ايستادگي مورد عتاب ما هستند..
كلام آخر اگر ايستادگي نميكرديم، براي هميشه ميشكستيم، براي هميشه ميمرديم و براي هميشه فراموش ميشديم، انگار يك ملت و يك كشور نبوديم.
اگر اسلام در اين سرزمين سيلي بخورد قرنها طول ميكشد تا دوباره مورد وثوق همگان قرار بگيرد.
امام خميني (رحمت اله عليه)
والسلام
ابراهيم رضاپور
29/5/1389
منابع وماخذ:
1- احزاب. .39
2- فصلت. .30
3- سوره حشر آيه 9
4- صيحفه امام جلد يازدهم: 5/9/1358 مصاحبه با خبرنگار ژاپنى (جنايات امريكا ـ اهداف انقلاب)123
5- صيحفه امام جلد هفتم: 7/2/1358سخنرانى در جمع اقشار مختلف مردم(انقلاب اسلامى و محاسبات جهانى)
6- صيحفه امام جلد هفتم: 16/2/1358 بيانات خطاب به نمايندگان «جبهۀ آزاديبخش ظفار» (اسلام و ديگر مكاتب)
7- ماخذ 5
8- صيحفه امام جلد هفتم: 20 /2/1358 سخنرانى در جمع پرسنل شهربانى (تفاوت حكومت اسلامى با ديگر حكومتها)
9- صيحفه امام جلد هفتم: 24/2/1358 سخنرانى در جمع مسلمانان پاكستانى و هندى مقيم ايران (جهان از آنِ مستضعفان)
10- صيحفه امام جلد هفتم: 31/2/1358 سخنرانى در جمع دانشجويان (ريشههاى انقلاب ـ دانشگاه و حوزه)
11- صيحفه امام جلد دهم: 2/7/1358 سخنرانى در جمع پاسداران (اهميت وظيفۀ پاسداران ـ حفظ مكتب و نظام)
12- صيحفه امام جلد دهم: 26/6/1358 سخنرانى درجمع خانواده شهدا وپرسنل كميته(معجزهالهى ـ روحيۀ شهادتطلبى)
13- صيحفه امام جلد دوازدهم: 12/10/1358 سخنرانى در جمع كاركنان جهاد سازندگى (تحولات روحى و درونى مردم)