امنیت فرهنگی
دو واژه «امنیت» و «فرهنگ» از واژه گانی هستند که هر دانش پژوهی را، در ارائه تعریفی جامع و مانع از آنها، با مشکل رو به رو می کند. در واقع باید بگوییم که تعریف از این دو اصطلاح «سهل و ممتنع» است؛ سهل است به خاطر شدت نزدیکی و پیوند این دو مفهوم، با زندگی روزمره انسان و ممتنع به لحاظ توسعه و تنوعی که در معنا و مصادیق آنها مشاهده می شود، تا آن جا که برای واژه هایی مثل «فرهنگ» بیش از یکصد و شصت تعریف ارائه شده است.
با توجه به مطالب یاد شده و کمک به شناخت هر چه بیشتر مفهوم «امنیت» و «فرهنگ» در ابتدا توضیحاتی را، در جهت بیان ابعاد و خصوصیات هر کدام از این دو اصطلاح می آوریم و سپس تعریفی ارائه می دهیم:
الف) امنیت:
امنیت از مقولات حیاتی، در زندگی بشری به شمار می آید.
بستر تحقق آرمان ها، رشد استعدادها و دست یابی به اهداف است.
در هر جامعه و نظامی، با توجه به مفاهیم ارزشی حاکم بر آن جامعه تعریف می شود.
همیشه بین امنیت و قدرت یک نوع رابطه منطقی وجود دارد.
واژه متضاد«امنیت»، «تهدید» است.
مفهوم «امنیت» تحول پذیر است؛ بدین معنا که یک روز در پرتو قدرت نظامی تحقق پیدا می کرد ولی امروز با تحولی که در تکنولوژی ارتباطات به وجود آمده قدرت اطلاعاتی، جای قدرت نظامی را گرفته است و لذا در سایه قدرت اطلاعاتی و ارتباطاتی، مصونیت و امنیت ایجاد می شود.
امروز امنیت ملی را در گرو امنیت منطقه ای و امنیت منطقه ای را در گرو صلح جهانی ارزیابی می کنند.
در نظر برخی از گذشتگان، امنیت عبارت بود از اقتدار بی حد و مرز حاکمان که از طریق شلاق، سرنیزه و زندان به وجود می آمد و در چنین فضایی، وجود خفقان به امنیت تفسیر می شد، ولی امروز در دنیا، برخی بر این روش تاکید دارند که امنیت را باید از طریق افزایش مشارکت های مردم در امور سیاسی- اجتماعی، تشکیل و گسترش سازمان ها و نهادهای مدنی، تقویت نظام های مردمی بر دستگاه ها دولتی، نقد عملکرد مسئولان و گشایش باب گفت گو میان مردم و دولت به دست آورد.
«امنیت» به لحاظ روان شناسی اجتماعی یک خصوصیت روانی و ذهنی است که این خصوصیت بر روی بسیاری از رفتارهای افراد و جوامع تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم می گذارد...
اینک که بخشی از ابعاد و خصوصیات امنیت را برشمردیم به چند تعریف اشاره می کنیم:
«آرنولد والفرز» در تعریف امنیت از شیوه ی سلبی استفاده کرده و می گوید: «امنیت را می توان به وسیله فقدان ناامنی تعریف کرد؛ یعنی هر جا که ناامنی نیست امنیت وجود دارد، وجود جنگ، خشونت، زد و خورد و منازعات فردی و بی ثباتی برخی از علائم ناامنی هستند.» (8)
استاد عمید زنجانی در تعریف امنیت می گوید:
«مفهوم امنیت مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است و در مورد افراد به معنای آن است که مورد هراس و بیمی نسبت به حقوق و آزادی های مشروع خود نداشته و به هیچ وجه حقوق آنان به مخاطره نیفتد و هیچ عاملی حقوق مشروع آنان را تهدید ننماید.» (9)
از مجموع اظهار نظرهایی که درباره مفهوم واژه ی امنیت انجام گرفته می توانیم به این جمع بندی برسیم که:
«امنیت عبارت از وضعیتی آرام بخش است که انسان به گونه ای نسبت به جان، مال، ناموس و حیثیت خود اطمینان داشته باشد که هیچ عامل مخربی حیات و هستی او را مورد تهدید قرار نمی دهد.»
هر گاه این آرامش و تهدید در سطح ملی نسبت به استقلال کشور، ما یملک و منافع ملی، حیثیت و اعتبار سیاسی وجود داشته باشد امنیت و یا عدم امنیت ملی وجود دارد.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اصولی وجود دارد که هر یک از آنها ناظر به بخشی از ابعاد امنیتی در زندگی انسان هاست. در اصل بیست و دوم می گوید:
«حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز می کند».
اصل بیست و سوم تفتیش عقاید و اصل بیست و پنجم، استراق سمع و هرگونه تجسس را ممنوع اعلام کرده است مگر به حکم قانون (10).
ب) فرهنگ:
فرهنگ، هویت و موجودیت انسانی انسان را می سازد، یکی از وجوه ممیز انسان، از دیگر موجودات زنده است.
انسان نه تنها موجودی فرهنگی است بلکه استعداد تولید فرهنگ را نیز دارد.برخی معتقدند که فرهنگ تعریف ناپذیر است؛ به این معنا که هر چه به آن نزدیک تر می شویم گویا دورتر می رود.
به ابعاد گوناگون زندگی انسان شکل می بخشد و او را در جهت مشخص به سمت و سوی هدف رهنمون می شود.
مقوله ای است که گروه های بزرگ انسانی را با همه اختلافاتی که دارند از همه متمایز می گرداند و هر مجموعه ای را مشخصات ویژه، به او هویت خاص می دهد.
محصول زندگی اجتماعی انسان است، وجه معنوی تمدن بشری است، آینه ای است که محصولات و مصنوعات علمی، عقلی، احساسی یک قوم در آن منعکس می شود.
ملاطی است که مصالح ساختمان جامعه، یعنی افراد، خانواده و گروهها را به هم پیوند می زند و آنها را به صورت یک مجموعه درمی آورد.
بهترین مأمن و مطمئن ترین پناهگاهی است که عمدتا در ساخت و ساز آن از عناصر غیر مادی بهره گیری شده است و به همین خاطر از استحکام بالایی برخوردار است یعنی به سهولت نمی توان آن را تخریب کرد و یا از آن خارج شد.
به بخش عمده نیازهای درونی و بیرونی انسان پاسخ می گوید و لذا در سایه چنین کارکردی امنیت و آرامش را برای زندگی به ارمغان می آورد.
از ویژگی های مهم آن، مشترک بودن، اکتسابی بودن و قابلیت انتقال است.
به دو بعد مادی و غیر مادی تقسیم می شود که بعد مادی آن عبارت است از: میراثهای فرهنگی، مانند شاهکارهای هنری، کتب، اسناد تاریخی بجا مانده از گذشته و بعد معنوی آن عبارت است از نمادها، ارزشها، دانشها و باورها، اعتقادات و اطلاعات، آداب و رسوم، هنر و فنون و...
با توجه به بر شماری برخی از ابعاد، خصوصیات و اجزاء تشکیل دهنده ی فرهنگ، که بگونه ای کلی فهرست وار و انتخابی اشاره کردیم به چند تعریف نیز اشاره می کنیم تا زمینه برای بحثهای آینده بیشتر فراهم شود:
اولین تعریف علمی فرهنگ از سوی «ادوارد تایلور» در کتاب فرهنگ ابتدایی وی در سال 1871 مطرح شده است. وی می گوید:
«فرهنگ، کلیت درهم تافته ای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هر گونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه بدست می آورد». (11)
کنفرانس «بررسی سیاستهای فرهنگی در جهان» که در سال 1982 از طرف یونسکو در مکزیک برگزار شد در قطعنامه خود فرهنگ را چنین تعریف کرده است:
فرهنگ در کلی ترین حالت آن، بر مجموعه پیچیده ای از خصوصیات احساسی، فکری، مادی، و غیر مادی اطلاق می شود که به عنوان شاخص یک جامعه یا گروه اجتماعی مطرح می شود که این نه فقط شامل هنرها و آثار ادبی است بلکه اشکال مختلف زندگی، حقوق بنیادین انسانها، نظامهای ارزشی و اعتقادات را نیز در بردارد.» (12)
عنایت حضرت امام خمینی قدس سره به موضوع فرهنگ، موجب گردیده است تا برخی از پژوهشگران این عرصه، دیدگاههای آن بزرگوار را در مورد فرهنگ به مطالعه بنشینند و سپس در یک جمع بندی، با مبنای تشریحی، فرهنگ را از دیدگاه آن حضرت این طور تعریف کنند:
«فرهنگ عبارت است از دانش، ادب، تعلیم و تربیت، اعتقادات، اخلاق و عمل، گرایشهای فکری، هنجارها، باورها، ارزشها، برداشتها و هنر اجتماع و قواعد آنها در جامعه.» (13)
تعریف امنیت فرهنگی
با توجه به مطالبی که درباره ی ابعاد و خصوصیات دو واژه «امنیت» و «فرهنگ» بیان شد اینک «امنیت فرهنگی» را تعریف می کنیم: «مصونیت فرهنگ فرد و جامعه، از هر گونه تعرض و تهدید را امنیت فرهنگی می نامند.»
به عبارت دیگر: «امنیت فرهنگی عبارت از ایجاد وضعیتی مطمئن، آرامبخش و خالی از هر گونه تهدید و تعرض می باشد که انسان نسبت به دین، افکار، اخلاق، آداب و رسوم، باورها و ارزش ها، میراث فرهنگی، آثار ادبی و... تدارک دیده است.»
بر اساس این تعریف، امنیت فرهنگی در معنای عینی آن «فقدان تهدید» میراث فرهنگی و آثار و ارزش های کسب شده است و در معنای ذهنی آن «فقدان ترس» از هجمه ها و حمله هایی است که ارزش ها، آداب ورسوم، اعتقادات و باورها را در معرض خطر استحاله و یا نابودی قرار می دهد.
نکته قابل تذکر این است که گاه تعریف «امنیت فرهنگی» به نوع تعریفی که از لحاظ کاربردی، از فرهنگ ارائه می شود بستگی پیدا می کند، زیرا در تعریف های متنوع و مختلفی که از طرف دانشمندان علوم اجتماعی ارائه شده است هر کدام از این دانشمندان با توجه به دیدگاه و کاربردی که از فرهنگ در نظر داشته اند آن را تعریف کرده اند که برخی از پژوهش گران، وجود تعریف های متعددی که به صدها مورد می رسد را به طور کلی به شش دسته تقسیم کرده اند:
1- تعریف های تاریخی: در این تعریف ها، تکیه بر میراث اجتماعی در طول تاریخ جامعه است.
2- تعریف های ساختاری: در این تعریف ها، تأکید کلام بر سازمان فرهنگ است.
3- تعریف های هنجاری: این تعریف ها، بر شیوه و راه و روش زندگی تأکید دارد.
4- تعریف های روان شناختی: در این دسته از تعریف ها، تکیه بر الگو و روش تسهیل سازگاری به محیط و جامعه است.
5- تعریف های تکوینی: این تعریف ها بر «ایجاد شده ها» توسط اجتماع بشری تأکید دارند.
6- تعریف های تشریحی: در این دسته از تعریف ها، با ذکر عناصر تشکیل دهنده ی فرهنگ، بر این عناصر تاکید می شود. (14)
ارزش و نقش امنیت فرهنگی
هر گاه ما امنیت را بستر رشد، بالندگی و شکوفایی فرهنگ بدانیم و فرهنگ را نیز بستر تعالی و خوش بختی انسان به شمار آوریم تا حدود زیادی ارزش امنیت فرهنگی را مشخص کرده ایم.
از این منظر، باید به میزان ارزش و اهمیت فرهنگ، برای امنیت ارزش و اعتبار قائل شد، چرا که بذر ارزشمند فرهنگ در زمین شوره زار ناامنی هرگز نمی روید و به برگ و بار نمی نشیند، لذا اگر امنیت برای فرهنگ جنبه مقدمی داشته باشد از مقدمات واجب می باشد.
برای این که نقش و ارزش امنیت را برجسته تر و گویاتر ارائه بدهیم به بخشی از جنبه های ارزشمندی فرهنگ، از نگاه برجستگان عصر، مانند امام خمینی قدس سره و علامه مطهری و رهبر معظم انقلاب اشاره می کنیم:
1- والاترین عنصری که در موجودیت جامعه دخالت دارد: «بی شک والاترین و بالاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد.» (15)
2- فرهنگ مبدأ و منشأ تکامل و یا انحطاط فرد و جامعه است:
«فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختیهای یک ملت است.» (16)
3- فرهنگ اساس ملیت ملتهاست: «فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است.» (17)
4- امام خمینی قدس سره در فرازی از بیانات خود به خصوصیات برجسته فرهنگ اسلامی اشاره نمود و این فرهنگ را برای ساختن و تعالی انسان ها غنی ترین فرهنگ معرفی می کند:
«اسلام دارای فرهنگ غنی انسان ساز است که ملت ها را بی گرایش به راست و چپ بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پیش می برد و انسان ها را در بعد اعتقادی و اخلاقی و عملی هدایت می کند و از گهواره تا گور به تحصیل و جست جوی دانش سوق می دهد.» (18)
شهید بزرگوار علامه مطهری ارزش و نقش فرهنگ را در پیشرفت جوامع و تمدن بشری مورد بحث قرار داده است و می گوید:
پیامبران در گذشته، اساسی ترین نقش ها را در اصلاح و بهبود و پیشرفت جوامع داشته اند، تمدن بشر، دو جنبه دارد: مادی و معنوی، جنبه ی مادی تمدن جنبه فنی و صنعتی آن است که دوره به دوره تکامل یافته تا به امروز رسیده است.
جنبه معنوی تمدن، مربوط به روابط انسانی انسانها است. جنبه معنوی تمدن، مرهون تعلیمات پیامبران است در پرتو جنبه معنوی تمدن است که جنبه های مادی آن نیز مجال رشد می یابد. علیهذا نقش پیامبران در تکامل جنبه معنوی تمدن، به طور مستقیم است و در تکامل جنبه ی مادی به صورت غیر مستقیم. (19)
رهبر دانشور انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای در دیدار با مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی نقش فرهنگ را در برنامه ریزی کشور این گونه ترسیم می کنند:
جا دارد در برنامه پنج ساله دوم به مسائل فرهنگی اهتمام مضاعفی بکنند. اگر چه مسائل اقتصادی مهم است و مسائل صنعتی و کشاورزی بسیار حائز اهمیت است لکن به ظن قوی همه اینها بدون اهتمام به مسائل فرهنگی ناکام خواهد شد؛ یعنی یا این است که ما به مسائل فرهنگی اهتمام خواهیم ورزید، آن وقت برنامه های ما برنامه های صحیح است و حرکت ما درست خواهد بود و یا این که خدای نخواسته اهتمام نخواهیم ورزید آن وقت تلاش های ما برای کار اقتصادی و سازندگی اقتصادی و صنعتی و غیر ذلک هم به گمان زیاد یا اثر عکس خواهد یا لااقل آن اثر مطلوب را نخواهد داد. (20)
ارزش و اهمیت فرهنگ در نظام اسلامی تا آن جاست که خداوند متعال پیامبرش را برای تعلیم و تربیت، هدایت و تزکیه فرستاده است: (هو الذی بعث فی الأمی بعث فی الأمنیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه...) (21) و اصولا بعثت یعنی تحول و دگرگونی و بعثت اجتماعی چیزی جز یک حرکت اساسی و دگرگون ساز در تمامی ابعاد جامعه و ضمیر انسان بر پایه اعتقاد به توحید و ذات باری تعالی نیست.
پیامبر اکرم در سخنی فرمود: «بالتعلیم ارسلت» (22)؛ «من برای تعلیم و امر آموزش آمده ام».
تاریخ گواهی می دهد که آن حضرت توانست با درایت و مقاومت، در مدت چند سال چنان انقلابی در افکار و اعمال آن مردم که به تعبیر علی علیه السلام: بدترین آیین و آلوده ترین مکان را برگزیده بودند (23)، به وجود آورد که بنای عظیم تمدن اسلامی بر آن نهاده شود و بزرگ ترین قدرت های دنیا در برابر موج فرهنگ بالنده اسلامی چاره ای جز تسلیم و رضا نداشته باشد.
با توجه به مطالب یاد شده و این که فرهنگ اساس همه خوش بختی ها و بدبختی هاست باید از هر گونه سرمایه گذاری در ایجاد امنیت، برای مقوله ی ارزشمند و سرنوشت سازی چون فرهنگ دریغ نورزید.
تولید و تأمین امنیت
از بحث های بسیار مهم و گسترده، در ارتباط با امنیت، موضوع راه ها و روش های تولید و تأمین امنیت است؛ موضوعی که از ابعاد مختلف باید به آن پرداخته شود و به پرسش های گوناگونی که حول محور این عنوان وجود دارد پاسخ داد.
هر چند این بحث خود یک موضوع مستقلی ولی طرح آن، تا آن جا که بتواند به منظور ما، در این بحث کمک کند مفید به نظر می رسد، لذا به چند پرسش، به گونه ای فشرده پاسخ داده می شود:
1- آیا تأمین امنیت در جامعه، با حکومت است و یا با مردم؟ برخی این سوال را به گونه ای دیگر مطرح کرده اند و آن این که: آیا امنیت کالای خصوصی است و یا کالای عمومی؟
در پاسخ گفته اند: اگر امنیت، طبیعت کالای خصوصی را داشته باشد پس باید توسط بخش خصوصی تولید و تأمین گردد، ولی اگر امنیت از کالاهای عمومی باشد دولت ها باید آن را تولید نموده و حتی با پرداخت یارانه، به گونه ای مناسب در اختیار جامعه قرار بدهند، در نهایت به این نتیجه می رسند که:
«البته قسمت کمی از تأمین امنیت، دارای طبیعت کالای خصوصی است و لذا توسط خود بخش خصوصی تولید و تأمین می شود. مواردی چون حفاظ روی پنجره ها، دزد گیر منازل و خودروها، استفاده از گاو صندوق ها، به استخدام در آوردن محافظین شخصی، نگهداری سگ های پاسبان، مجهز شدن به سلاح های گرم و سرد، ایجاد آمادگی جسمانی با گذراندن دروه های ورزش های رزمی، استفاده از تلویزیون های مدار بسته در ساختمان ها و غیره.»
تامین امنیت توسط بخش خصوصی، نه تنها هزینه زاست و تأثیر منفی بر تولید بخش خصوصی دارد، بلکه در مواردی با اهداف امنیت کلان جامعه، نیز در تضاد است؛ مثلا در آمریکا صاحب یک فروشگاه لوازم صوتی، که بارها مورد سرقت قرار گرفته بود برای جلوگیری از سرقت های بعدی سقف حیاط خلوط محوطه ی خود را با توری فلزی قوی پوشاند و به آن برق وصل کرد و تابلویی هم با مضمون «توری برق دارد» بالای سقف نصب کرده بود. دزدی در شب- شاید تابلو را ندیده- در هنگام پاره کردن توری، دچار برق گرفتگی شد و مرد. این امر تبدیل به مسئله ی پیچیده ای در دادگاه های آمریکا شد. چه امنیت خصوصی صاحب فروشگاه، امنیت جانی انسانی- را هر چند خطاکار و دزد- برهم زده بود. البته موارد دیگری نیز وجود دارد که سبب تضاد بین امنیت خصوصی و امنیت عمومی می شود. (24)
در این که وظیفه حکومت در رابطه ی با تولید و تامین امنیت چیست؟ می توان به طور قطع و یقین اعلام کرد که در سطوح ملی و اجتماعی، حکومت مسئول تأمین امنیت و نگهبانی از آن است، زیرا فلسفه وجودی حکومت در جوامع بشری چیزی جز تأمین نیازهای عمومی و نظم و نسق بخشیدن به زندگی جمعی انسانها نیست که یکی از مهم ترین آنها نیازمندی های امنیتی است.
جامع ترین بیان در این مورد کلام مولای متقیان علی علیه السلام در پاسخ سخنان نا به جای گروه منحرف خوارج، که شعار می دادند «لا حکم الا الله» می باشد که فرمود:
کلمه حق یراد بها الباطل نعم انه لا حکم الا لله و لکن هؤلاء یقولون: لا امره الا لله و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر؛
خوارج به ظاهر سخنی به حق می گویند و آنان از این سخن اراده باطل دارند. بلکه «حکم» یعنی قانون و نظامات حیاتی بشر، که حق قانونگذاری از آن خداست ولی اینان «حکم» را به معنای حکومت و مدیریت می گیرند و می گویند غیر از خدا کسی نباید مدیر و امیر باشد و حال آن که حاکم و زمامدار برای مردم ضروری است، خواه آن حاکم نیکوکار و خواه بدکار باشد.
سپس آن حضرت به نقش حکومت در ساماندهی زندگی اجتماعی مردم اشاره می کند و به فرازهایی از وظایف مسئولیت های حاکم می پردازد و می فرماید:
یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر، و یبلغ الله فیها الأجل، و یجمع به الفیء. و یقاتل به العدو. و تأمل به السبل. و یؤخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح بر و یستراح من فاجر؛ (25)
در پناه حاکمیت زمامدار است که مؤمن عمل نیک خود را انجام می دهد و کافر نیز بهره مادی خود را می برد و خداوند عمر آنان را در اجل مقدر سپری خواهد کرد. به وسیله حاکم مالیات گردآوری و جهاد با دشمنان انجام و راه ها در امنیت، و حقوق ضعیفان از توان گران گرفته می شود تا نیکوکار از شر تبهکار در رفاه و آسایش باشد.
2- پرسش دیگر درباره ی «تأمین امنیت» این است که: با چه روش و ابزاری باید امنیت را تامین کرد؟
به این پرسش نمی توان پاسخ مشخص و ثابتی داد، زیرا روش ها و ابزارهای تامینی، تا حدودی تابع نوع ناامنی ها و خاست گاه هایی است که آن موضوع در آن حوزه اتفاق افتاده است، بنابراین در برخی از موارد باید از روش های تربیتی و آموزشی بهره گرفت و در جای دیگر از شیوه های حقوقی و وضع قوانین کیفری استفاده کرد و در موردی از روش های سیاسی، مانند توسعه مشارکت های مردمی در اداره امور کشور و زمانی هم باید از قدرت نظامی در تامین امنیت مدد گرفت.
بعضی از صاحب نظران، در یک تقسیم بندی امنیت را بر دو بخش تقسیم کرده اند و بر اساس این تقسیم تامین امنیت را توصیه می کنند:
1- امنیت سخت افزاری: در امنیت سخت افزاری بیشتر بر ابزار و وسایل نظامی تکیه می شود و آنان که در مسائل امنیتی نگرش سخت افزاری دارند تنها راه تامین امنیت را تقویت نیروهای نظامی و پیروزی در مسابقات تسلیحاتی می دانند.
2- امنیت نرم افزاری: در این حوزه فکری و سیاسی، بیشتر بر جنبه های مردمی، هم گرایی مردم با مردم و ارتباط دولت با مردم و نیز فعالیت های سیاسی در سطح مجامع بین المللی تأکید می شود، چنان که برخی امنیت نرم افزاری را به سه جزء اصلی تقسیم می کنند:
الف) مشروعیت: تعیین ارتباط مردم با دولت؛
ب) همگرایی: ارتباط مردم با یکدیگر؛
ج) توانایی سیاسی خارجی: ارتباط با مجامع بین المللی و دولت ها
3- سومین پرسش این است که: عوامل و منابع ناامنی در جامعه کدامند؟ آیا این عوامل انسان ها هستند یا ساختارها و یا دولت ها و...؟ چرا در بعضی از زمان ها و مکان ها، مردم و جوامع، امنیت بیشتری نسبت به زمان ها، مکان ها و مردم دیگر داشته اند؟
بنابراین باید برای تامین امنیت عوامل و منابع ناامنی ها را شناسایی کرد و از طریق مهار این کانون ها، امنیت را به جامعه ارزانی داشت.
«کنت والتز» از صاحب نظران مشهور روابط بین الملل معتقد است که با وجود تنوع توضیحات داده شده در مورد منابع ناامنی، آنها را می توان در سه سطح اصلی طبقه بندی کرد:
1- بعضی از فیلسوفان و دانشمندان منبع اصلی ناامنی را در طبع بشری جست جو می کنند و معتقدند که با توسعه ی آموزشی، اخلاقی، مذهبی و فلسفی، نوع بشر می توان در صلح و امنیت زندگی کند. این نظر بر سطح تحلیل فردی برای جست جوی ناامنی توجه می کند.
2- شماری دیگر باورمندند که ناامنی از روش های مناسبی که جوامع، اقتصادها و ملت ها بر اساس آن سازمان داده می شوند نشأت می گیرد و تدوین درست ساختار جامعه، اقتصاد و یا سیاست می تواند علل اساسی جنگ ها را رفع نماید. بر اساس تحلیل فوق، ساختار نادرست دولت ها و جوامع مختلف، منبع ناامنی و تهدیدهای امنیتی است و سطح تحلیل آن دولت می باشد.
3- تعداد دیگری از متفکران اعتقاد داشته اند که مهم ترین منبع ناامنی، هرج و مرج حاکم بر روابط میان دولت ها در دنیاست. در مطالعات معاصر روابط بین الملل، از این مسئله زیر عنوان «معمای امنیت» نام برده می شود. درون هر سیستم آشوب زده هر واحدی از ناحیه واحد دیگر، حتی به صورت بالقوه احساس خطر می کند و برای رفع تهدید امنیتی اقداماتی دست می زند و همین تصور در واحدهای دیگر نیز نسبت به این واحد وجود دارد. سطح تحلیل نظریه فوق سیستمیتیک بوده و طرفداران این نظریه، سیستم بین الملل را عامل ناامنی قلمداد می کنند. (26)
پی نوشت :
1- نحل (16) آیه 112.
2- با استفاده از تفسیر نمونه، ج 11، ص 428.
3- اصول کافی، ج 2، ص 530.
4- همان.
5- بحارالانوار، ج 81، ص 172.
6- کنزالعمال، خ 11238، به نقل از میزان الحکمه، ج 5، ص 196.
7- شرائع الاسلام، ج 4، ص 180.
8- نقش سپاه در امنیت کشور، ص 120، نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سال 1357.
9- عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج 1، ص 570.
10- ر. ک: اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
11- داریوش آشوری، تعریفها و مفهوم فرهنگ، ص 39.
12- گزارش سمینار آموزشی منطقه ای کارگزاران فرهنگی در آسیا و اقیانوس آرام، توکیو، 1988، ص 41، به نقل از فصلنامه نامه پژوهش، سال اول، ش 2 و 3، ص 94.
13- فصلنامه ی نامه پژوهش، سال اول، ش 1، ص 14، از انتشارات معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
14- نامه پژوهش، سال اول، شماره 1، ص 12.
15- صحیفه نور، ج 15،ص 160.
16- همان، ج 1، 273.
17- همان، ج 6، ص 40.
18- همان، ج 19، ص 204.
19- مقدمه ای برجهان بینی اسلامی، ص 156.
20- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 381، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
21- سوره جمعه، آیه 2.
22- بحارالانوار، ج 1، ص 206.
23- علی شر دین و فی شر دار، نهج البلاغه، شهیدی، خ 26، ص 25.
24- مجله «امنیت» سال دوم، شماره چهارم، ص 27، از انتشارات وزارت کشور، حوزه معاونت امنیتی.
25- نهج البلاغه، خ 40، ص 116.
26- ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، از انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص 22.