تبلیغات


























 
مقاله های برگزیده

پیامبر16
شنبه 9 بهمن 1389 اخلاق و رفتار سياسي پيامبر (ص)/2
نويسنده: دكتر بهرام منتظري و مجيد مظاهري
منبع: نشريه اخلاق،شماره15




ديپلماسي پيامبراعظم(ص)
 

1-سيره حكومتي پيامبر اعظم(ص)
 

مورخان اسلامي درباره ي تاريخ تولد پيامبر اعظم(ص) اتفاق نظر ندارند؛ اما آنچه مسلم است اين است كه ايشان در چهل سالگي به پيامبري مبعوث شدند. حضرت محمد مصطفي (ص) پس از بعثت ،از قلم و آگاهي، از هدفمندي حيات، از برابري انسان ها درخلقت ودر پيشگاه الهي و يكساني آنان در پيشگاه حكومت،بطلان و نفي امتيازها و تفاخرات قومي- نژادي، برابري سياه پوست و سفيد پوست، ارزش والاي زنان وحقوق قطعي ايشان بر ذمه ي مردان، قسط و عدل ، آزادگي و كرامت تهي دستان، برابري انسان هاي محروم با اشراف و ملاك و معياربودن تقوا در فضيلت انسان ها و تقرب انسان ها به خداوند در صورت رعايت حدود الهي ،سخن مي گفت.
دوره ي بيست و سه ساله ي رسالت پيامبر اعظم(ص) را مي توان به دو دوره تقسيم كرد: دوره ي ملت سازي، كه در آن به دعوت سري خويشاوندان وسپس دعوت عمومي و همگاني پرداخت ومصايب فراواني ديد، ودوره ي دولت سازي، كه درآن مسجد را به عنوان مركز سياسي، عبادي، اجتماعي و حكومتي درمدينه تأسيس كردو سپس به انعقاد پيمان برادري بين هر گروه انصار (قبيله ي اوس و خزرج) وتدوين قانون اساسي (منشور مدينه) همت گماشت.

2-استراتژي پيامبر اعظم(ص) در روابط ديپلماتيك
 

الف) استراتژي دعوت
د رروابط خارجي اسلام، اصل دعوت به عنوان يكي از اصول اساسي مورد توجه و تأكيد است و خداوند متعال در يكي از آيات قرآن كريم به پيامبراعظم(ص) اين اصل را چنين معرفي مي نمايد:
«قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا )(1)
دعوت، از احكام منصوصه ي اسلام و جزء ضروريات دين است و ريشه درچشمه ي زلال وحي دارد واز مهم ترين و اساسي ترين اهداف رسالت انبياي الهي ؛ به ويژه پيامبر اعظم(ص) محسوب مي شود .خداوند متعال در قرآن كريم به پيامبر اعظم(ص) امر مي نمايد:
(ادع الي سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين)(2)
(فلذلك فاذع واستقم كما امرت و لا تتبع اهواء هم)(3).
ديگر اين كه دعوت را مي توان استراتژي اول پيامبر اعظم(ص) در رفتار سياسي ايشان دانست كه متناسب با شرايط زماني و مكاني؛شكل هاي گوناگوني به خود مي گرفت. آن حضرت به مدت سه سال دعوت پنهاني داشت و پس از آن ، خويشاوندانش را به اسلام دعوت فرمود، و با گذشت سه سال از آغاز بعثت ،اقدام به دعوت عمومي و همگاني كرد.
شيوه ي پيامبر اعظم(ص) در استراتژي و رفتار سياسي دعوت شامل موارد زير بود:
تقدم دعوت برجنگ : در ديپلماسي پيامبراعظم(ص) اولويت اول و اصلي، دعوت به اسلام بوده است. اصولاً رفتار سياسي پيامبراعظم(ص) در حوزه ي سياست خارجي مبتني بر دعوت بوده واين شيوه ي رفتار درآغاز رسالت و پس از مهاجرت به مدينه و تشكيل حكومت اسلامي نيز ادامه داشته است. ( 4).
انعطاف : يكي از شيوه هاي رايج در ديپلماسي پيامبر اعظم(ص) به ويژه در استراتژي آن حضرت، دعوت توأم با انعطاف و ملايمت بود و حتي يكي از علل گسترش اسلام و نفوذ عميق و وسيع پيامبر اعظم(ص) دردل ديگران، رفتار سياسي منصفانه ي آن بزرگوار بود.(5)
استفاده از نقاط مشترك: استفاده از قدر مشترك در ديپلماسي و رفتار سياسي پيامبر اعظم(ص) نمود چشمگيري داشت . اين امر از نامه ها و پيام هاي آن حضرت به سران دولت هاي ديگر جهت ايجاد انگيزه در مخالفان براي مذاكره، توافق هاي اصولي با آنان و كشاندن آنان به پاي ميز مذاكره ي صلح آميز به خوبي مشهود است. براي مثال مي توان از نامه ي آن حضرت (ص) به اسقف روم در قسطنطنيه و نامه ي ايشان به نجاشي پادشاه حبشه كه درآنها بر مشتركات دين اسلام ومسيحيت اشاره شده است ياد كرد.(6)
ب -استراتژي صلح
دراسلام، روابط خارجي بر صلح استوار است. وجنگ حالت استثنايي دارد.بنا به ضرورت تجويز مي شود. پيامبر اعظم(ص) همواره صلح خواهي را به عنوان يك استراتژي مهم در رفتار سياسي خود در روابط خارجي اعلام كرده اند؛به ويژه از سال ششم هجرت استراتژي صلح را به طور دقيق جايگزين استراتژي جنگ (جهاد) كردند؛ كه بارزترين و ملموس ترين نمود عيني آن صلح حديبيه بود . البته پيامبر اعظم(ص)قبل از اين صلح اقدامات صلح طلبانه اي ديگر هم داشته اند، ازآن جمله (7).
-صلح با بني ضمر و بني مدلج: سال دوم هجري،
-صلح با يهوديان يثرب؛
-پيشنهاد صلح درغزوه ي خندق: سال پنجم هجري، اين پيشنهاد به قبيله ي غطفان بود؛
-صلح در غزوه ي خيبر.
و همين طور بعد از صلح حديبيه اين اقدامات صلح طلبانه را دنبال كردند:
-صلح در غزوه ي خيبر: فتح خيبر دردو مرحله ي غلبه و صلح محقق شد؛
-صلح با يهود فدك،
-معاهده با يهوديان وادي القربي؛
-صلح بر اساس جزيه: اين نوع مصالحه از سال نهم هجري آغاز شد(8) واز آن تاريخ به بعد، پيامبر اعظم(ص) براساس جزيه اقدام كردند: غزوه ي تبوك، صلح با مسيحيان نجران، صلح با زرتشتيان بحرين و هجر و عمان از آن جمله است .
در اينجا سزاوار است كه به استراتژي جهاد دررفتار سياسي و ديپلماسي پيامبراعظم(ص) نيز اشاره شود.
در آيات قرآن كريم به واژه هايي چون «حرب»، «جهاد»، «قتال» اشاره شده كه تمامي آنها به معني «جنگ » است.
قرآن كريم تنها "جهاد سبيل الله" را جنگ مشروع مي داند . فلسفه ي جهاد در اسلام ؛ حاكميت اصول ارزشمند الهي و انساني و رفع ستم از مظلومان و مستضعفان است . (9)
شريعت مقدس اسلام، جنگ و جهاد را به عنوان يك ضرورت و آخرين راه چاره پذيرفته ودر اسلام دعوت مقدم بر جهاد است وجهاد بي دعوت مجاز نيست. (10) قتال در راه خداوند، چه دفاعي و چه ابتدايي، دفاعي از حق انسانيت است و آن حق، همان حيات است؛ زيرا شركت به خداي سبحان، هلاك انسانيت و مرگ فطرت و خاموشي چراغ در درون دل هاست (11).
يكي از ساز و كارهاي اعمال ديپلماسي فعال پيامبر اعظم (ص) بهره گيري لازم از استراتژي جهاد بود . پيامبر اعظم(ص) به جهاد به مثابه ي يك راه حل اضطراري مي نگريست وزماني كه به آن متوسل مي شد كه ضرورت مي يافت . جهاد از ديدگاه پيامبر اعظم(ص) در شرايط مجاز شمرده مي شد كه همه ي راه هاي شرافتمندانه و مسالمت آميز عاقلانه بسته شده باشد. اين شيوه در ديپلماسي، منطبق با قاعده عقلاني «دفع افسد به فاسد» است.

مكانيزم هاي اجرايي ديپلماسي پيامبر اعظم(ص)
 

ديپلماسي وسيله اي براي اجراي سياست است سياست خارجي هردولتي اهداف خاصي دارد. هدف عمده ي سياست خارجي دولت اسلامي مدينه رسيدن به امت واحد وبه وجود آمدن كشور واحد جهاني تحت حاكميت قانون واحدالهي بود.پيامبر اعظم(ص) با توجه به دو ويژپي مهم رسالت خويش (جهاني بودن و جاويدان ماندن) براي عملي شدن هدف اساسي اسلام از شيوه هاي متعددي بهره گرفت . برخي از مكانيزم هاي اجرايي آن حضرت(ص) در ديپلماسي اش چنين است:

1-مذاكره با سفرا و نمايندگان
 

مذاكره، در روابط خارجي دولت اسلامي از اهميت قابل توجهي برخوردار است. اين نكته در دعوت هاي پيامبر اعظم(ص) وارسال نامه به سران ممالك غيراسلامي مشاهده مي شود.
پيامبر اعظم(ص) دعوت و مذاكره را براي تمام سفيران خود يك تكليف ديني مي دانست و آنان را موظف مي كردتا ديپلماسي را مقدم بر شيوه هاي خشونت آميز بردارند. (12) به دنبال فتح مكه و فراغت پيامبر اعظم(ص) از كارقريش، وي فرصت يافت تا مذاكره با سفراي قبايل و دولت ها و ملوك را فعال تركند.از سال ششم هجري مدينه شاهد ورود هيأت هاي نمايندگي دولت ها و گروه هاي مذهبي بود. پيامبر اعظم(ص) با احترام كامل از هيأت هاي نمايندگي استقبال وبا صداقت و قاطعيت با آنان مذاكره مي كرد.(13).
با فرارسيدن سال نهم، آثار فتح مكه با سرازير شدن اعراب به مدينه آشكار شد. سيره نويسان، سال نهم هجري را به دليل كثرت حضور اعراب"عالم الوفود" ناميده اند. صاحب طبقات الكبري از هفتادوسه هيأت نمايندگي در اين سال نام برده است.(14).

2. اعزام مبلغان و ارسال پيام به سران دولت هاو قبايل
 

يكي از شيوه هاي معمول در ديپلماسي و رفتار سياسي پيامبر اعظم(ص)اعزام مبلغان و دعوت كنندگان و ارسال پيام به رؤساي قبايل و دولت ها بود .اين دعوت شكل هاي گوناگوني داشت.
-تماس مستقيم پيامبر اعظم(ص) با افراد و سران و هيأت هايي كه به مناسبت حج به مكه آمدند؛
-هجرت مسلمانان به امر پيامبر اعظم(ص) دردو نوبت به حبشه، با انگيزه و ماهيت تبليغي؛
-اعزام شخصيت هاي برجسته ي مسلمان، مانند : معاذبن حبل به يمن ، علي(ع) به يمن و مالك بن مراره ، عبدالله مهاجرين ابي اميه ،اقرع بن عبداله حمير؛
-اعزام هيأت هاي تبليغي مانند هيأت هايي كه به يمن و نجد و رجيع فرستاد(15).
آن حضرت،در كنار اعزام مبلغان، به ارسال پيام ها به سران قبايل و دولت هاي ديگر مي پرداخت. از سال ششم هجري ، با انعقاد قرار داد صلح حديبيه و فراغت از كار قريش، مانع اصلي پيشرفت اسلام برطرف شدو فصل جديدي در ديپلماسي پيامبر اعظم(ص) آغاز و روابط بين المللي در شكل گسترده اي وارد مرحله ي جديدشد.(16).
پيامبراعظم(ص) نامه و پيام هاي متعددي به سران قبايل و رؤساي مذاهب و دولت ها فرستاده كه از آن جمله اند:
-پيام به شاه ايران(كسري)؛
-پيام به امپراتور روم(قيصر)؛
-پيام به پادشاه مصر (مقوقس)؛
-پيام به سلطان حبشه(نجاشي)؛
-پيام به فرمانرواي بحرين(منذر)،
-پيام به زمامدار يمامه؛
-پيام به زمامدار عمان؛
-پيام به ملك سماده؛
-پيام به ملوك غسان؛
- پيام به امير بصره؛
- پيام به ملك هند(سربانك)؛
- پيام به ملوك يمن.(17).
برخي از محققان تعداد اين نامه ها را متجاوز از سيصد مورد ذكر كرده اند. كتاب مكاتيب الرسول مشخصات چهل و چهار نامه ي سياسي پيامبر اعظم(ص) را ذكر مي كندكه متن كامل آنها به دست ما نرسيده است ، اما همين كتاب ، متن دقيق يكصد ونود نامه ي مهم ديگر را همراه با ذكر مأخذ و تفسير و تحليل ذكر مي كند كه پيامبراعظم(ص) همه ي آنها را از مدينه براي سران كشورها، قبايل ،اسقف ها و رجال ذي نفوذ در حدود امكانات پيكي و مخابراتي آن ايام ارسال كرده بود(18).

3-انعقاد پيمان ها و قراردادهاي سياسي
 

الف-منشور مدينه يا تخستين قرارداد بين المللي در اسلام
يكي از مهم ترين و جامع ترين پيمان هايي كه ازسوي پيامبر اعظم(ص) با جوامع ديگر، اهل كتاب و مشركين برقرار شد، پيماني است كه در آغاز ورود پيامبر اعظم(ص) به مدينه، براي حفظ و امنيت داخلي و خارجي تدوين شد(منشور مدينه) و مفاد آن بدين قرار است:
-هيچ مؤمني، مؤمن ديگر را به جاي كافري نكشد و كافري را بر ضد مؤمني ياري نكند؛
-عهد و پيمان خداوند يكي است و كوچكترين فرد مسلمان اگر كسي را در پناه خود آورد، همه آن را مي پذيرند؛
-از يهوديان، هر كس هم پيمان ما باشد از ياوري و برابري برخوردار مي شود و كسي به او ستم نمي كند و كسي برضد او يار نمي شود؛
-انتقام خود (قصاص) ممنوع نيست . هر كس ديگري را به قتل برساند قاتل و خانواده ي او ضامن مي باشند.
-نفقه ي يهوديان بر يهوديان و نفقه ي مسلمانان بر مسلمانان است ،
-براي امضا كنندگان اين منشور، شهر يثرب حرم شمرده مي شود؛
-اين پيمان از ستمكار و گناهكار پشتيباني نمي كند(19)
ب ) صلح حديبيه
پيمان صلح حديبيه كه در سال ششم هجري برقرار شد، نقطه ي عطفي درزندگي سياسي پيامبر اعظم(ص) بود. برخي از مفاد پيمان صلح حديبيه بدين قرارند:
1.قريش و مسلمانان متعهد شدند كه تا ده سال با هم جنگ نكنند؛
2. اگر فردي بدون اجازه به مدينه فراركند، پيامبر در صورت تقاضاي قريش اورابه مكه باز گرداند، ولي اگر مسلماني به قريش پناهنده شود او را تحويل نخواهند داد؛
3.مسلمانان و قريش مي توانند با هر قبيله اي كه خواستند پيمان ببندند؛
4. طرفين متعهدند كه اموال يكديگر را محترم بشمارند.(20).
از آثار و پيامدهاي صلح حديبيه اين موارد را مي توان ذكر كرد:
-شناسايي دولت اسلامي مدينه؛
-گشوده شدن راه جهت دعوت بيشتر مردم به اسلام؛
-وقوف مكيان بر سياست صلح طلبانه، پيامبر اعظم(ص)
-فتح مكه و آمد و شدنمايندگان سياسي قبايل با پيامبر اعظم(ص) بعد از آن.
ج-پيمان صلح دايمي با مسيحيان نجران
يكي ديگر از معاهدات بين المللي پيامبر اعظم(ص) پيماني است كه آن حضرت با نصاراي نجران، بست . پيامبراعظم(ص) طي نامه اي به ابوحارثه، اسقف نجران، ساكنان آن ديار را به پذيرش اسلام دعوت كردو گروهي به عنوان هيات نمايندگي نجران به منظور مذاكره با پيامبراعظم(ص) و بررسي دلايل او به مدينه آمدند.
بعد از طرح مباهله و سرباز زدن مسيحيان از اين كار پيمان صلحي ميان آن حضرت (ص) و مسيحيان به امضارسيد و مسيحيان متعهد به پرداخت مبلغي به صورت ساليانه به دولت اسلامي شدند ودربرابر، پيامبراعظم(ص) نيز مسؤوليت دفاع و جلوگيري از هرگونه ظلمي ازطرف مسلمانان به مسيحيان نجران و آزادي آنان در مراسم مذهبي را به عهده گرفتند.(21).

4-حكميت
 

يكي از شيوه هاي حل اختلاف دولت ها، بهره گيري از «حكميت»است. اين قاعده از نخستين روزهاي زندگي اجتماعي بشر به صورت يك قاعده ي عرفي در ايران، يونان و روم باستان ودر دوره ي جاهليت عرب قبل از اسلام وجود داشته است.
در فقه اسلامي نيز«حكميت»به عنوان يك عمل قضايي شناخته شده است .
موارد كاربرد حكميت در تاريخ اسلام بدين قرارند:
-پس از شكست قبيله ي پيمان شكن يهود بني قريظه و پيشنهاد به پيامبراعظم(ص) در خصوص حكميت سعدبن معاذ و قبول ايشان و حكم صادره از سوي او؛(22).
-حكميت در جنگ صفين در سال 37 هجري؛

5-تأليف قلوب (ابزار اقتصادي)
 

يكي ديگر از مكانيزم هاي اجراي ديپلماسي پيامبر اعظم(ص) تأليف قلوب بود كه تاريخ اسلام شواهد متعددي از اين اقدام آن حضرت (ص) را ثبت كرده است . تأليف قلوب در اصطلاح فقه سياسي عبارت است از حمايت مالي و اقتصادي امام مسلمين به منظور جذب مردم به اسلام .
پيامبراعظم(ص) به عنوان رهبر نخستين دولت اسلامي در موارد عديده اي از اين ابزار اقتصادي براي گسترش اسلام بهره گرفت. و علي رغم مخالفت ديگران در اين جهت سرمايه گذاري مي كرد.(23).

نتيجه گيري
 

شناخت ابعاد مديريتي و رفتار سياسي پيامبر اعظم (ص) وراز و رمز موفقيت آن بزرگوار در روابط خارجي، امري لازم و ضروري است.به ويژه از اين نظر كه علي رغم ساختار پيچيده ي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اعتقادي جزيره العرب و مشكلات فراوان و فشارهاي طاقت فرسا، آن حضرت (ص) توانستند اسلام را به فراسوي مرزهاي عربستان گسترش دهند وبا به كارگيري شيوه هاي مناسب ديپلماسي ، توفيق يافتند تا درمدتي كوتاه، علاوه بر توسعه ي اسلام، بربدنه ي تمدن هاي بزرگ آن زمان لرزه بيفكنند.
دين مبين اسلام از همان آغاز بعثت پيامبر اعظم(ص) مبناي دستورات و قوانين و اساس دعوت به توحيد خود را بر پايه ي علم و عقل گذارد واز روش چانه زني، استدلال منطقي و عقلايي ديپلماسي استفاده نمود، ونه تنها بر برخي از قوانين ديپلماسي و رفتار سياسي رايج و متداول آن روزگار صحه گذارد، بلكه اصولي متقن و الهي جهت اعتلاي انسان و فهم دستورات قرآن كريم برآن ها افزود كه بسياري از آن ها معيار منشورحقوق بشر در جهان است .
پيامبراعظم(ص) منابع حقوقي ديپلماسي را با تكيه به وحي و استمرار از عقل كامل نمود، اصل نفي بندگي غير خداوند را جهان گستر كرد، همزيستي مسالمت آميز انسان ها را ترويج داد، رعايت احترام متقابل و نزاكت بين المللي را اصل مورد اعتنا درحقوق بين الملل نمود، واصل وفاي به عهد و احترام به قراردادها و پيمان ها را از اصول مسلم مورد اعتناي اسلام خواند.
پيامبر اعظم (ص)شيوه هاي سياسي حل اختلافات در ديپلماسي كه عبارت بودند از مذاكره و حكميت و داوري را با به كارگيري اصول الهي و دستورات قرآني كامل گردانيد و با اتخاذ استراتژي دعوت و صلح، ثابت نمود كه اسلام دين منطق و عقل است و جهاد درراه خدا، تنها در بن بست رسيدن راه حل هاي ديپلماسي كاربرد دارد. اصالت در ديپلماسي اسلام با صلح و دعوت است.
پيامبراعظم(ص) با اتخاذ مكانيزم هاي اجرايي ديپلماسي خود، مانند مذاكره و فرستادن نمايندگان ، اعزام مبلغان و ارسال پيام به سران دولت ها و قبايل ، انعقاد پيمان ها و قراردادهاي سياسي ،حكميت و تأليف قلوب، راهكارهاي جديدي پيش روي انسانيت و كمال و اعتلاي مقام آدميت گذارد.

پي نوشت ها :
 


1.آل عمران/64.
2. نحل/125. ترجمه: « با حكمت و اندرزنيكو به سوي، پروردگارت دعوت نما و با آنها به طريقي كه نيكوتر است است استدلال كن و مناظره بنما. به راستي كه خداوند نسبت به آنان كه گمراه شدند داناتر و اوبه حال هدايت يافتگان نيز داناتر است».
3. شوري/15. ترجمه: « بنابراين،به دعوت بپرداز و همان گونه كه مأموري، استقامت كن واز هوس هاي آنان پيروي نكن».
4.ابن هشام، سيره النبي، جلد 3،ص216.
5.آل عمران/259.
6.احمدي ميانجي، مكاتيب الرسول،ص 169.
7. منتظري مقدم،حامد؛ صحنه هاي صلح و آشتي، درخشش در كارنامه ي رسول خدا، ويژه نامه ي تاريخ اسلام ، قم، ص 130.
8. ابن هاشم ، سيره النبي، جلد 2،ص548.
9. به اين آيات مراجعه شود :/155و246، نساء /75.
10. شلتوت، شيخ محمود، جنگ و صلح در اسلام ، ترجمه شريف رحماني، ص 52.
11. طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، جلد2،ص66.
12.سجادي، عبدالقيوم،سياست خارجي از ديدگاه، امام علي(ع) فصلنامه ي علوم سياسي ،ش11،ص99.
13. عميدزنجاني، فقه سياسي،صص 321و332.
14.حسني، علي اكبر، تاريخ اسلام ، ص 193. به نقل از : طبقات الكبري، جلد1،ص250.
15. عميد زنجاني، فقه سياسي، ص296.
16. همان، ص340.
17.احمدي ميانجي، مكاتيك الرسول، ص 169.
18. خليليان، سيدجليل، اسلام و حقوق بين الملل، ص 115.
19. رهنما، زين العابدين، پيامبر،صص 546-549.
20. ابن هشام، سيره النبي،ص333.
21.خدوري، جنگ و صلح در اسلام، ص 348.
22. ضيايي بيگدلي، محمد رضا، اسلام و حقوق بين الملل، جلد 3، صص 110-109.
23.ابن هشام، سيره النبي، جلد 2،ص 314.
 

منابع :
الف) كتاب ها
1. ابن اثير، الكامل في التاريخ، ترجمه: خليلي، عباس، تهران: علمي ، 1358 ش .
2. ابن هشام، سيره النبي، ترجمه: رسولي محلاتي، سيد هاشم، تهران: اسلاميه ، 1341 ش.
3. احمدي ميانجي ، علي،مكاتيب الرسول، قم: انتشارات يس، 1363،ش.
4. الظالمي،محمد صالح، من الفقه السياسي في الاسلام، بيروت: دارالمكتبه للحياه، 1979، م .
5. انصاري ، شيخ مرتصي، المكاسب، تبريز، 1357ش .
6. بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤيدي، تهران: دفترنشرفرهنگ اسلامي ، 1358 ش
7. حسني، علي اكبر ، تاريخ اسلام، تهران: دانشگاه پيام نور، 1378ش.
8. خليليان، سيدجليل، اسلام و حقوق بين الملل، تهران:دفتر نشر و فرهنگ اسلامي ، 1362ش .
9. خدوري، مجيد، حقوق در اسلام، ترجمه: رهنما، زين العابدين، تهران،اقبال ،1366 ش .
10. دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، اسلام و حقوق بين الملل عمومي، تهران: سمت، 1382ش .
11. رشيد،احمد، اسلام و حقوق بين الملل عمومي، تهران: دانشگاه تهران.
12. زرگري نژاد، غلامحسين، تاريخ تحليلي اسلام، تهران: انجمن معارف اسلامي ايران، 1381ش .
13. شكوري، ابوالفضل، فقه سياسي، قم: دفتر تبليغات اسلامي ، 1377 ش.
14. شلتوت، شيخ محمود، جنگ و صلح در اسلام ، ترجمه: رحماني؛ شريف، تهران: بعثت ، 1354ش .
15. شيح صدوق، من لايحضره الفقيه، بيروت: دارالتراث الاسلاميه، 1400ش.
16. صدرجواد، حقوق ديپلماتيك كنسولي، تهران: دانشگاه تهران، 1376ش .
17. ضيايي بيگدلي، محمدرضا، حقوق بين الملل عمومي، تهران: انتشار، 1375ش .
18. ـــــــــــــــــ، اسلام و حقوق بين الملل ، تهران، انتشارات، 1369ش.
19. عميد زنجاني، عباسعلي، فقه سياسي : حقوق بين الملل اسلامي، تهران: امير كبير، 1364ش.
20.ـــــــــــــــــــ، فقه سياسي : حقوق تعهدات بين المللي و ديپلماسي در اسلام ،تهران: سمت، 1379ش.
21. قوام، سيد عبدالعلي ، اصول سياست خارجي و سياست بين الملل،تهران: سمت؛ 1370ش.
22.مطهري، مرتضي، آشنايي با علوم اسلامي، (اصول فقه ، فقه)، تهران: صدرا، 1382ش.
23. موسوي، سيد محمد، ديپلماسي و رفتار سياسي در اسلام ، تهران: انتشارات باز، 1382ش.
24. ميري زاده، حسين، حقوق بين الملل دراسلام، تهران: دانشگاه پيام نور، 1380ش.
ب) مقالات
25. سجادي عبدالقيوم، «سياست خارجي از ديدگاه امام علي(ع) فصلنامه ي علوم سياسي، ش11، 1379ش.
26. ـــــــــــــــــ، «سياست خارجي در قرآن» ، فصلنامه ي علوم سياسي ، سال چهارم، ش 15، پاييز 1381ش .
27. شيرخاني، علي،«دعوت و جنگ و صلح در قرآن » ، فصلنامه ي علوم سياسي، سال چهارم، ش 15،پاييز 1381ش.
28. منتظري مقدم، حامد، «صحنه هاي صلح و آشتي درخشش در كارنامه ي رسول خدا»، نامه ي تاريخ اسلام ، معاونت امور اساتيد، 1381ش.
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر


تعداد بازديد اين صفحه: 4912
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما