منو
تبليغات
تاریخ اسلام

طلا و سکه
پنجشنبه 21 مرداد 1395 بررسی تاریخچه ی مال اندوزی بین مسلمین و یهودیان
نویسنده: نرجس اخوان نیلچی
منبع:
اختصاصی سایت مرسلات
 
چکیده
علاقه شدید به دنیا، منشأ بسیاری از لغزش ها و انحرافات است؛ زیرا انسان برای رسیدن به خواسته های دنیایی به هر کاری هر چند خلاف دست می زند. از جلوه های بارز دنیاگرایی، مال اندوزی است. گرایش به مادیات و حب دنیا، در طول تاریخ بر بنی اسرائیل غالب بوده و سبب بسیاری از رذائل اخلاقی و اجتماعی شده است. اصل اساسی برای یهود در تمام زمان ها امور اقتصادی بوده و از هیچ کاری در این زمینه دریغ نکرده اند. آنها بیشتر به کارهای اقتصادی غیر تولیدی تمایل داشته و با احتکار کالاها و رباخواری به اموال زیادی دست یافتند. مسلمانان در زمان پیامبر زندگی ساده ای داشتند، اما با آغاز فتوحات سیل گرایش به مادیگری و جمع مال و ثروت آغاز شد. کم کم در اثر تبعیض ها، طبقه ای بسیار ثروتمند در جامعه اسلامی به وجود آمد و کسانی که سفارش های پیامبر در مورد پرهیز از دنیا طلبی را دیده بودند، خود به جمع آوری مال و ثروت پرداختند.
واژگان کلیدی: یهودیان، مسلمانان، مال اندوزی
 
مقدمه
از نظر اسلام مال و ثروت اگر نردبان صعود انسان به کمال گردد ممدوح، و اگر موجب دلبستگی آدمی و سد راه او شود ناپسند خواهد بود. وقتی حب به مال به اوج برسد تبدیل به مال پرستی می شود، در نتیجه انسان فریب دنیا را خورده و چنان غرق در لذات آن و مشغول زرق و برق آن می شود که از اندیشه و تفکر در مبدأ و معاد باز می ماند. با بررسی تاریخ اقوام گذشته و عبرت آموزی و درس گیری از آنها فرصتی را در زمینه خودسازی و رسیدن به سعادت برای انسان فراهم می کند. از این رو برای مواجه صحیح با دنیا و فریب نخوردن از آن، لازم است با مطالعه سرگذشت اقوامی که قبل از ما در این دنیا زندگی کرده اند، این فرصت را فراهم آوریم تا از سرگذشت آنها عبرت و پند گیریم، و از عواقب اعمال و رفتار آنها آگاهی یابیم و آن را سرلوحه زندگی خود در این جهان قرار دهیم؛ از این رو در این مقاله سعی شده با بهره گیری از منابع اصیل تاریخی به بررسی تاریخچه مال اندوزی میان یهودیان و مسلمانان بپردازم.
 
اهمیت و ضرورت این مقاله در این است که دنیا و لذات دنیوی از دیر باز مورد بحث مکاتب توحیدی بوده است، زیرا علاقه شدید به دنیا، منشأ بسیاری از انحرافات و لغزش ها است و انسان را از هدف اصلی خود غافل می کند، تا آنجا که برای رسیدن به مطلوب دنیایی  حاضر می شود به هر کاری هر چند خلاف دست بزند، و منشأ بسیاری از رذائل اخلاقی شده مانع سعادت و کمال شایسته انسانی می شود.
از آن جایی که در در دنیای امروز رویکرد مردم به جمع آوری مال و ثروت و دنیا طلبی بسیار زیاد شده است؛ و دولت های غربی با صادرات کالاهای متنوع ورنگارنگ به کشورهای اسلامی، جوامع مسلمین را سرگرم امور مادی کرده اند و بیشتر سرمایه داران بزرگ غربی یهودیان هستند، بررسی تاریخچه و علل مال اندوزی در میان آنها ما را از خطر مال پرستی دور می کند.
گرچه آموزه های اسلامی، مؤمنان را از خطر دنیا گرایی آگاه کرده است، و بیان داشته که مال فراوان و طلب آن و توجه به آن مایه تباهی دین و پایمال شدن حق و عدالت می شود؛ ولی ضرورت درس آموزی و عبرت گیری از تاریخ بر کسی پوشیده نیست، زیرا با بررسی و ریشه یابی وقایع تاریخی می توان به نکات عملی و عبرت آموزی از تاریخ دست پیدا کرد.
در این مقاله با بررسی تاریخی و استفاده از منابع اصیل تاریخچه روحیه مال اندوزی میان یهودیان و مسلمانان بررسی شده است و عوامل ایجاد کننده این خصلت به طور جداگانه در این دو قوم بررسی شده و پیامدها و تأثیرات آن بیان شده است؛ و با تبیین این آموزه ها مسیری روشن را برای دیگران فراهم آورده است.

تاریخچه مال اندوزی در بین مسلمین
وقتی مهاجرین از مکه به مدینه آمدند با آنکه تعداد آنها نسبت به توان اقتصادی مردم مدینه زیاد بود، اما مردم مدینه با برخورداری از روحیه مهمان نوازی با آغوش باز آنها را پذیرفتند و در این باره از خود ایثار نشان دادند.[1]مهاجرینی که منزلی نداشتند در صفه در کنار مسجد اقامت کردند، که به اهل صفه مشهورند.[2]پیامبر به وضع آنان رسیدگی می کرد و در حد توان به آنان آذوقه می رساند.[3]
عقد برادری میان مهاجران و انصار که از طرف پیامبر انجام شد، اقدام مهم اجتماعی بود. این پیمان موجب همبستگی بیشتر مهاجران و انصار گردید، چنان که انصار بیش از گذشته در حمایت مالی از مهاجران آمادگی نشان دادند.[4]
قرآن کریم با اشاره به همین روحیه می فرماید:
«و الذین تبوّءو الدّار و الایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم ولا یجدون فی صدورهم حاجة ممّا اوتوا و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون[5]» «و آنان (انصار)که پیش از آمدن مهاجرین در خانه های مدینه و ایمان ماوا گرفته اند کسانی را که به سویشان هجرت می کنند دوست دارند و در درون خویش نیازی و چشمداشتی به آن چه مهاجرین از غنائم و مال و ... داده شده احساس نمی کنند و آنان را بر خود مقدم می دارند و ایثار می کنند هر چند خود نیازمند باشند و کسانی که از بخل نفس خویش محفوظ بمانندرستگارند».
از جمله روایات تاریخی که به خوبی نشان دهنده چنین روحیه ای می باشد سخنان سعد بن ربیع انصاری به عبدالرحمن بن عوف مهاجر است که گفت: «اینک من برادر تو هستم و من ثروتمند ترین مردم مدینه ام، به اموال من بنگر و آن چه می خواهی برگیر».[6] از نمونه های دیگر، مهمانی است که برای پیامبر(صلی الله علیه واله) رسید و افرادی از صحابه که نزدیک بودند، از پذیرفتن او عذر خواستند زیرا در خانه جز آب چیز دیگری نداشتند، یکی از انصار او را به خانه خود دعوت کرد، و با آن که در خانه فقط غذایی برای کودکان داشت، آنها را خواب کرد و غذا را نزد مهمان نهاد و چراغ را به ظرافت خاموش و وانمود کرد که خود نیز به خوردن غذا مشغول است؛ تا مهمان به تنهایی از آن غذا بخورد و سیر شود. این مساله نه تنها در میان انصار نسبت به مهاجرین بلکه در میان کل مسلمین جریان داشت.[7]
تاریخ، گواه آن است که شرایط  زندگی و مالی پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلّم)  بهتر از آنچه که صحابه  دارا  بودند، نبوده است . زهد و ساده زیستی از اصول زندگی او بود.   خانه  و مسکن همسران او بسیار ساده بود بر روی زمین می نشست و زیراندازش قطعه حصیری بود، که با برگهای خرما بافته می شد.[9]
ثروت دولت اسلام در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) غنایمی بود که به دست مسلمانان می رسید، و فوری میانشان تقسیم می شد، و زکاتی که جمع می شد مثل سایر غنایم قسمت می شد؛ و اگر چیزی باقی می ماند برای هنگام حاجت آن را نگه می داشتند؛ که عبارت بود از بقایای زکات از قبیل شتر، اسب و بقیه حیوانات سواری، زمین های خیبر، وادی القری و موارد دیگر نیز جزء ثروت دولت اسلامی زمان پیامبر محسوب می شد.[10]
یکی از وظایف رهبر مسلمانان جمع آوری و واریز کردن آن به بیت المال است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) نسبت به این مسأله دقت کامل به خرج می دادند؛ تا آن جا که بهترین عاملان خود را برای جمع آوری زکات به کار می گرفت و نظارت کامل می کرد که کسی در این موارد مرتکب خطا و سوء استفاده نشود.[11]پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در تمام دوران رسالت خود به هیچ عنوان به کسی از اطرافیان و وابستگانش اجازه نداد به سبب نزدیکی به آن حضرت یا خویشاوندی با وی، در جهت سوء استفاده از بیت المال گامی بردارد و یا از امتیازی برخوردار شود.[12]

عبرت هایی از تاریخ
پس از غزوه بدر پیامبر با نخستین اختلاف یاران خود، در نحوه تقسیم غنیمت روبرو گردید.[13]آنها در کیفیت تقسیم با هم اختلاف داشتند.[14]پاسداران برج، مدعی حفاظت از جان پیامبر بودند، گروهی که دشمن را تعقیب کرده بودند و برای دیگران امکان جمع آوری غنیمت را فراهم کرده بودند، خود را مستحق تر از دیگران می دانستند.[15]پیامبر غنیمت ها را به طور مساوی تقسیم کرد، و برای کسانی که کشته شده بودند، سهمی جدا کرد و به بازماندگان آنها پرداخت کرد.[16]
یکی از علل شکست مسلمانان در جنگ احد از زبان قرآن سرپیچی از فرمان پیامبر(صلی الله علیه واله) برای جمع آوری غنیمت بود. در اینجا ورق برگشت و خداوند پیروزی آنها را به شکست تبدیل کرد تا شما را بیازماید و تنبیه کند.
«و عصیتم من بعد ما أریکم ما تحبون »و جمع زیادی دست به عصیان و مخالفت زدند و پس از مشاهده آن پیروزی چشم گیر که مورد علاقه شما بود راه عصیان پیش گرفتند «منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخرة» در دنیا طلبی گروهی از مسلمانان این موقع جمعی از شما خواستاردنیا جمع غنایم بودید، «ثم صرفکم عنهم لیبتلیکم و لقد عفا عنکم و الله ذوفضل علی المؤمنین» در حالیکه جمعی دیگر خواستار آخرت و پاداشهای الهی بودند.[17]
در غزوه حنین غنایم زیادی نصیب مسلمانان شد. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) همه بیت المال را میان مسلمانان قسمت کرد و خمس آن را که مخصوص خود او بود، به تعدادی از افراد برای جلب محبتشان بخشیدند.[18]جمعی از مسلمانان ، تصور می کردند که تعصب خانوادگی، پیامبر را واداشت که خمس غنایم را میان خویشاوندان خود تقسیم کند.[19]رسول خدا به آنان فرمود: «آیا راضی نیستید که با مال پست دنیا از آنها دلجویی کرده و قلب آنها را الفت بخشیده تا شاید مسلمان شوند»؟[20]

بعد از پیامبر
نیمی از ایام خلافت ابوبکر به پیکار با پیامبران دروغین و مرتدان گذشت. با سرکوبی آنها قوای اسلام به سوی مرزهای دولت ساسانی نزدیک شدند، و خلیفه برای کاهش معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود، فتوحات خارجی را در مناطق شرقی و شمالی شبه جزیره عربی آغاز کرد.[21]
در دوره عمر فتوحات اسلامی در داخل متصرفات دولت روم[22]و ساسانی به شدت گسترش یافت،. پس از فتوحات مهمی که نصیب مسلمانان شد، اموال فراوانی به مرکز حکومت منتقل گردید. در آن زمان دو دفتر وجود داشت، یکی مربوط به همه مسلمانان، که بر اساس سابقه در اسلام و امتیازات دیگر به هر کسی مبلغی پرداخت می شد. دفتر دوم مخصوص سپاهیان بود، که به آنان از هفت هزار تا نه هزار درهم در سال داده می شد تا همواره آماده جنگ باشند.[23]
از زمانی که عثمان زمام امور کشور پهناور اسلامی را در دست گرفت و خاندان امویش را حاکم بر امور جاری مملکت نمود، زراندوزی، اسرافکاری و عیاشی رواج یافت و هر کس تا آنجا که می توانست از بیت المال مسلمین سوء استفاده می کرد.[24]
بعد از کشته شدن عثمان، حضرت علی(علیه السّلام) حاکم جامعه شد. جامعه ای که معیارهای آن بیشتر کسب مال و غنایم و زمین و... بود، و اشراف زدگی جاهلی باز از نو سر بلند کرده بود. ولی این دفعه برای کسانی که این دین و دعوت جدید ابتدا آنها را شخصیت داده بود.[25]
 
تاریخچه مال اندوزی بین یهودیان
حدود پنج قرن قبل از اسلام، مهاجرت یهود به سرزمین حجاز شروع شده بود.[26]در منابع اسلامی علت کوچ یهودیان را، آگاهی آنان از ظهور پیامبر آخرالزمان در این منطقه بیان کرده اند.[27] یهودیان با مشاغل مهم خود نبض اقتصادی عربستان را د دست داشتند. یک قوم زرگر، قوم دیگر دباغ و قوم سوم باغدار بودند.[28]آنان از لحاظ اقتصادی وضع مناسبی داشتند، وجود مسئله ربا به صورت شایع در میان آنان با توجه به زندگی اعراب بادیه نشین و حتی یهودیان در مناطق دیگر، نشانگر وضع مطلوب اقتصادی آنان بوده است.[29] یهودیان تولید کننده طلا و نقره در عربستان بودند. آنها سکه های طلا را برای بزرگان عرب تهیه می کردند.[30]
 یهودیان نسبت به مردم عربستان، مردمی با سواد و اهل کتاب بودند و بر اعراب تأثیرگذار بودند؛ به طوری که گروهی به خاطر همنشینی با یهودیان به دین آنها درآمدند.  یهودیان در لغت عرب هم تأثیر مهمی داشت، و بسسیاری کلمات مانند جهنم، شیطان و ابلیس از طرف آنها به زبان عربی وارد شد. همچنین مراسم حج، قربانی، نکاح، طلاق، برگزاری مراسم عید و انتخاب کاهن و امثال آن، رسومی بود که حجازیان از یهودیان آموختند.  داستان ها ی تورات و تلمود از یهود  به اعراب حجاز منتقل شد.[31]
 یهودیان به خصوص احبار و علمای آنان در نزد عرب جاهلی جایگاه خاصی داشتند،  به گونه ای که آنها مرجعی برای پاسخ گویی به پرسش های دینی مشرکان بودند. آنها پرسش های مربوط به هستی و اسرار خلقت و ابتدای آن را از اهل کتاب می پرسیدند، در حالی که خود یهود در آن زمان بادیه نشین بود و غیر از آنچه عوام اهل کتاب می دانستند، چیزی نمی دانست.[32]
از ویژگی های طایفه یهود این است که فعالیت های اقتصادی آنان در حوزه های غیر تولیدی متمرکز است. آنها همواره از شغل های دشوار و پرزحمت روی گردان بوده و به طور کلی از انجام فعالیت های جسمانی دوری می ورزند و ترجیح می دهند برای دست یابی به سود و ثروت بیشتر، از ذهن و ابتکار خود بهره گیرند، تا عضلات بدن خویش. بدین جهت یهودیان سراسر جهان تمایل دارند به کارهای کم زحمت و پردرآمد و سریع الحصول، مانند رباخواری، صرافی، معاملات طلا و نقره و جواهر، تجارت اشیا عتیقه و در سده های اخیر بانکداری،... بپردازند؛ ودر بسیاری از جوامع، این امور در انحصار آنان قرار دارد، اما به عکس پرداختن به حرفه کشاورزی، هیچ گاه در فرهنگ مشاغل یهود وارد نشده است؛ زیرا اصولاً کشاورزی نیازمند تلاش فراوان و اکتفا به درآمد محدود، آن هم در زمانی نسبتاً طولانی است[33].
یهودیان بیشتر به حرفه تجارت و داد و ستد مشغول بودند، آنها کالاهای معینی را مانند: پشم، ابریشم، گندم، طلا و نقره احتکار می کردند تا در بازارها نایاب شود و در نهایت بتوانند نبض عرضه و تقاضا و خرید و فروش ها را آن گونه که می خواهند، در دست بگیرند و کنترل کنند. آنها با جمع آوری سکه های طلا و نقره از بازار و احتکار آنها نزد خود، و سپس قرض دادن به مسیحیان نیازمند با سودهای کلان و ربای فاحش، به انباشت ثروت می پرداختند. یهودیان، در نتیجه احتکار طلا و نقره توانستند سرنوشت اقتصاد مملکت را تحت کنترل خود در آورند، بالاخره اگر صلاح دیدند بتوانند در آن جا فاجعه اقتصادی به وجود آورند.[34]
خرید و فروش بردگان، یکی از مهمترین حوزه های فعالیت تجاری یهودیان بود. آیین یهود اجازه نداده است که یهودیان هم کیشان خود را به بردگی گیرند، ولی به برده گرفتن غیر یهودیان و خرید و فروش آنان را مطلقاً آزاد می دانند[35].
یهودیان در طول تاریخ به پول پرستی، طمع ورزی و گردآوری ثروت از راه های مشروع و نامشروع معروف بوده اند. این که تورات یهودیان را از رباخوری در میان خود منع کرده ولی ازغیریهودی ها ربا میگرفتند؛[36]نشان می دهد که پیشینه بنی اسرائیل در امر رباخوری، به زمان کهن باز می گردد.
 
قرآن کریم درباره حلال شمردن ربا از طرف یهودیان،می فرماید:
«فَبِِظُلمٍ مِنَ الَذین هادوا حَرَّمنا عَلَیهِم طَیِّبتٍ اَحِلَّت لَهُم وَ بِصَدِّهِم عَن سَبیلِ اللهِ کثیراً*وَاَخذِهِمُ الرّبا وَ قَد نُهوا عَنهُوَ اَکلِهِم اَموالَ الّناسِ بِالباطِلِ وَ اَعتَدنا لِلکافرینَ مِنهُم عذاباً أَلیماً»[37] به خاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و نیز، به خاطر جلوگیری بسیار آن ها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آن ها حلال بود حرام کردیم هم چنین به خاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و به باطل خوردن مال مردم، برای کافران آن ها عذاب دردناکی آماده کرده ایم».
این نص مختصر قرآن، نشان دهنده ی روح طغیان گر مادی آنها است که در راه رباخواری گام برمی دارند. آنها گروه زیادی را از وارد شدن به اسلام جلوگیری کردند و به ربا خواری که نهی شده بود مشغول شدند. سپس به خوردن اموال مردم، از راه رشوه و کم فروشی و احتکار پرداختند، در نتیجه سزاوار کیفر گشتند.[38]

عوامل مشترک مال اندوزی بین یهودیان و مسلمانان
از جمله عوامل مشترک در مال اندوزی میتوان به فراموشی آخرت یا کمرنگ بودن معاد در بین آنها اشاره کرد. در عصر رسول خدا آنچه مسلمانان بدان اهمیت می دادند تقوی بود، و پاداش تقوی را هم از خدا می خواستند، نه از مردم. اما متأسفانه روزی که پیغمبر اسلام نزد خدا رفت، همه مسلمانان از چنین تربیتی برخوردار نبودند.[39]در نتیجه عده ای به دنیا پرستی روی آوردند، به خصوص در زمان عثمان و معاویه مال اندوزی مردم زیادتر بود. اما با رهنمودهای ائمه اطهار و یاد آوری روز حسابرسی، و توصیه به قناعت و پرهیز از زیاده خواهی حرص به مال انوزی کمتر شد، و مهاد به عنوان یک اصل اساسی در دین اسلام نقش مهمی در نحوه زندگی مسلمانان گذاشت.
اعتقاد یهودیان به آخرت عمدتاً بر مبنای تعالیمی است که در تلمود آمده است. این در حالی است که هیچ جای عهد قدیم و تورات در مورد معاد صحبتی به میان نیامده است و آنچه وجود دارد، تنها اشاراتی است که به هیچ وجه دید روشنی به انسان در مورد سرای آخرت و زندگی اخروی نمی دهدو عموماً این فقرات در فرهنگ یهودی به آخرت دنیوی تعبیر شده است. باطل دانستن جهان دیگر که نیکوکار را پاداش می دهد و بدکردار را عقاب می کند. دنیا را در نزد ایشان کعبه ی آمال کرده است و یهودیان را بیش از هر چیز قومی مادی و جمع کننده ی مال از راههای مختلف کرده است.[40]

برتری گروهی بر گروه دیگر
در بین یاران پیغمبر منصب و رتبه وجود نداشت. نژاد و خانواده به حساب نمی آمد؛ حتی دیرتر یا زودتر مسلمان شدن نیز از نظر اجتماعی فضیلت شمرده نمی شد.[41]نظر عمر این بود که نمی شود به تساوی بیت المال را بین مردم تقسیم کرد. چون عده ای برای اسلام زحمت بیشتری کشیدند؛ عده ای زحمت کمتر. یک عده به پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) نزدیک ترند و عده ای نسبت دورتری دارند.[42]ده سال این سیاست ادامه پیدا کرد و باعث تفاوت هایی میان مهاخر و انصار شد.
از تاریخ زندگی یهودیان و آیات مختلف قرآن مجید این گونه به دست می آید که آنها خود را یک نژاد برتر می دانستند.این اندیشه، این حق را به آنها می داد تا هرچه بیشتر زمینه استیلای خود بر سایر ملل و مذاهب را فراهم آورند، و در این راستا به جمع آوری هر بیشتر ثروت به عنوان بهترین وسیله برای تحقق این هدف بپردازند.
نتیجه گیری
از جلوه های بارز دنیا پرستی، مال اندوزی است. وقتی محبت مال به اوج خود رسید، تبدیل به مال پرستی می شود، مسأله ای که عامل بسیاری از لغزش ها و سقوط ها بوده است.
گرایش به مادیات و حب دنیا، در طول قرون و اعصار متمادی بر بنی اسرائیل غالب شد، تا آن جا که مال و ثروت را غایت حیات و هستی دانسته و آن را وسیله خوشبختی در دنیا و عدم آن را سبب شقاوت و بدبختی می دانند. در تاریخ بشر، ملتی در پول پرستی و مال اندوزی همچون قوم یهود دیده نشده است. آنها برای به دست آوردن مال هر راهی را پیش می گیرند؛ گرچه با شرف و حیثیت انسانی مخالف باشد. آنها برای رسیدن به این مقصود تمام راههای مشروع و نامشروع را پیموده و تا حد پرستش، با حرص و آز خاص به جمع آوری مال پرداخته اند.
 مال اندوزی و مستی مال ضربه های زیادی بر پیکره اسلام وارد کرده است. در روزگار پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) در جنگ بدر، احد و پاره ای از حوادث دیگر، هر چند دنیا گرایی برخی از مسلمین ظهور پیدا کرد، ولی با حضور آن حضرت زود جبران و شعله های آن فروکش کرد. پس از رحلت آن بزرگوار در دوره ابوبکر دگرگونی محسوسی در زندگی اقتصادی مردم دیده نمی شود. اما در روزگار خلیفه دوم به ویژه خلیفه سوم در وضعیت زندگانی مردم دگرگونی ایجاد شد و کم کم طبقه ای بسیار ثروتمند با امتیازهایی که از بیت المال به آنان داده شد به وجود آمدند. در استفاده از بیت المال نه تنها عرب ها بر غیر عرب ها، بلکه در بین عرب ها نیز، برخی از تیره ها بر برخی دیگر، امتیازهای چشم گیری داشتند. در روزگار عثمان بسیاری از یاران پیامبر از سرمایه داران آن روزگار شدند. خلیفه و همکارانش به جای هزینه کردن بیت المال در مصالح امت اسلامی، آن را ویژه خود دانستند و به ثروت های هنگفتی دست یافتند. مرض مال اندوزی با دست اندازی به بیت المال در میان بسیاری از خواص رایج شد. با سپری شدن روزگار خلفای ثلاثه و به خلافت رسیدن علی (علیه‌السلام) انتظار می رفت که جامعه اسلامی ارزش های دگرگون شده را احیا کند؛ ولی روحیه دنیاگرایی سبب شد آنها خواستار ادامه امتیازهای نامشروع از بیت المال باشند. ولی حضرت در برابر خواسته های نامشروع آنها ایستاد و آنها نتوانستند عدل حضرت را تحمل کنند.
اگر عواملی که سبب مال اندوزی در میان دو قوم یهود و مسلمان شده را بررسی کنیم به نکات مشترکی خواهیم رسید. یکی از عوامل مال اندوزی در یهودیان و مسلمین فراموش کردن معاد و روز رستاخیز است. مسلمانان با دور شدن از زمان پیامبر آموزه های آن حضرت را از یاد برده، به امور دنیوی مشغول شدند. عامل دیگر برتر دانستن قوم و نژاد یهود بر دیگران بود. در میان مسلمین نیز برتری نژاد عرب بر عجم، امتیازمهاجران بر انصار،مقدم دانستن شرکت کنندگان در جنگ بدر بر دیگران و برتری متقدمان بر متأخران و جایگزین شدن ارزش های دیگر به جای تقوا و پروای الهی باعث شد که عده ای از امتیازات ویژه ای از بیت المال مسلمین برخوردار شوند، که زمینه مال اندوزی را فراهم کرد.
 
فهرست منابع
*قرآن کریم
آغا، ماهر احمد، یهودیان فتنه گران تاریخ، محمد رضا میرزاجان، چاپ اول، تهران:قدر، ولایت، 1390
ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات، محمود مهدوی دامغانی، چاپ دوم، تهران:فرهنگ و اندیشه،1374
احمد العلی، صالح، دولت رسول خدا صلی الله علیه و اله، هادی انصاری، چاپ اول، قم:پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1381 
احمدی، محمد، پژوهه صهیونیت(مجموعه مقالات)کتاب دوم، چاپ دوم، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1389  
بهشتی، محمدحسین، محیط پیدایش اسلام، چاپ اول، تهران:نشر بقعه، 1387
پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، چاپ هفتم، قم:دفتر نشر معارف،1387
جعفری، یعقوب، مسلمانان در بستر تاریخ، چاپ چهارم، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381
جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر سوم، چاپ اول، قم: نشر الهادی،1376
_________،تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم، جلد اول، چاپ اول، تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371
ـــــــــــــــ، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم، جلد دوم، چاپ دوم، تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1369
خاکپور، کیوان، حضرت محمد (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) و قوم یهود، چاپ اول، تهران:نشر اشک، 1379
دورانت، ویل، تاریخ تمدن، جلد اول، احمد آرام، چاپ چهارم، تهران:علمی و فرهنگی، 1374
زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، علی جواهر کلام، چاپ هشتم، تهران:امیر کبیر، 1373 
سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، چاپ دوازدهم، تهران:نشر مشعر، 1379
ــــــــــــــ، منشور جاوید، جلد ششم وهفتم، چاپ اول، قم:مؤسسه امام صادق علیه السلام، 1375
صادقی، مصطفی، پیامبر و یهود حجاز، چاپ اول، قم:بوستان کتاب، 1382
طباره، عفیف عبدالفتاح، چهره یهود در قرآن، سید مهدی اللهی، چاپ اول، تهران:جهان آرا، 1356
ــــــــــــــــــــ، یهود از نظر قرآن، علی منتظمی، چاپ اول، بی‌جا:افست مروی، 1353
عاملی، سید جعفر مرتضی، سیرت جاودانه، محمد سپهری، جلد اول، چاپ پنجم، تهران:پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1388
قربانی، زین العابدین، علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، چاپ دوم، بی‌جا:فرهنگ اسلامی، 1365
کریمیان، احمد، یهود و صهیونیسم، چاپ اول، قم: بوستان کتاب، 1384 
الکلینی، ابی جعفر محمد، اصول کافی، جلد 4، سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ اول، تهران:نشر فرهنگ اهل بیت، 1387
کونستان ـ ویرژیل ـ گیورگیو، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ذبیح الله منصوری، چاپ هشتم، تهران:مجله خواندنیها، 1352
مطلّبی، ابوالحسن، سیره نبوی، چاپ اول، قم: کلیدر،1380
منتظرالقائم، اصغر، تاریخ صدر اسلام، چاپ چهارم، اصفهان:دانشگاه اصفهان، 1377
ـــــــــــــــ، تاریخ امامت، چاپ اول، قم، دفتر نشر معارف، 1384.
یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ الیعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، جلد2، چاپ پنجم، تهران:انتشارات علمی و فرهنگی، 1366
گروه پژوهشی هنری حنیف، مجموعه سایه‌ها، کتاب اول، مسجدالاقصی، چاپ اول، تهران:مؤسسه انتشاراتی، 1387

[1] . رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، جلد2، چاپ دوم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1369، ص53
[2] .کونستان-ویرژل-گیورگیو، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ذبیح الله منصوری، چاپ هشتم، تهران:مجله خواندنیها،1352، ص195
[3] .محمد بن سعد، الطبقات الکبری، جلد1، محمود مهدوی، چاپ دوم، تهران: فرهنگ و اندیشه، 1374، ص239
[4] .مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام، چاپ هفتم، قم: دفتر نشر معارف، 1387، ص207
[5] .سوره حشر(59)، آیه9
[6] .سید ابوالحسن،مطلبی،همان،ص61؛ محمدبن سعد،الطبقات الکبری،جلد3،ص 126
[7] .رسول،جعفریان،تاریخ سیاسی اسلام،ص55؛ صالح،احمدالعلی،همان کتاب،ص75
[8].اصغرمنتظر القایم،تاریخ صدراسلام،چاپ چهارم،اصفهان:دانشگاه اصفهان،1377،ص279  
[9] .سید ابوالحسن، مطلبی، همان کتاب، ص164
[10] . جرجی، زیدان، تاریخ تمدن اسلام، علی جواهری، چاپ هشتم، تهران:امیرکبیر، 1373، ص219
[11] . سید ابوالحسن، مطلبی، همان، ص114
[12] .همان، ص116
[13] .جعفر، سبحانی، فرازهایی از تلریخ اسلام، چاپ دوازدهم، تهران:فرهنگ اهل بیت، ص243
[14] .علامه سید جعفر، مرتضی عاملی، سیرت جاودانه، محمد سپهری، جلد اول، چاپ پنجم، تهران:پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1388، ص619
[15] .جعفر، سبحانی، منشور جاوید،جلد6،چاپ اول، قم: مؤسسه امام صادق علیه السلام، 1375، ص360
[16] .جعفر،سبحانی، فرازهایی از تاریخ اسلام، همان کتاب، ص243
[17] .ال عمران(3)، آیه152
[18] .جعفر، سبحانی، منشور جاوید، جلد هفتم، ص65؛ سیدابوالحسن، مطلبی، همان کتاب، ص136
[19] .احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، جلد2، محمد ابراهیم آیتی، چاپ پنجم، تهران: علمی و فرهنگی، 1366،ص176
[20] .جعفر، سبحانی، منشور جاوید، جلد هفتم، ص67؛ اضغر، منتظرالقائم، تاریخ صدر اسلام، همان، ص 248، احمدبن ابی یعقوب، همان کتاب، جلد 2، ص177؛ صالح، احمد العلی، همان کتاب،ص345
 
[21] .اصغر، منتظر القائم، تاریخ امامت، چاپ اول، قم: دفتر نشر معارف، 1384، ص34
[22] .یعقوب، جعفری، مسلمانان در بستر تاریخ، چاپ چهارم، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381، ص20
[23] همان، ص39
[24] . زین العابدین، قربانی، علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، چاپ دوم، بیجا، فرهنگ اسلامی، 1365، ص378
[25] .رسول، جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، جلد 2، همان، ص443
[26] .محمد حسین، بهشتی، محیط پیدایش اسلام، چاپ اول، تهران:نشر بقعه،1387 ص56
[27]   .مصطفی، صادقی، پیامبر و یهود حجاز، چاپ اول، قم: بوستان کتاب، 1382،ص34
[28] .کیوان خپور، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم) و قوم یهود، چاپ اول، تهران:نشر اشک، 1379، ص49
[29] .رسول، جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، جلد اول، چاپ اول، تهران:وزارت ارشاد اسلامی، 1371، ص124
[30] . کیوان، خاکپور، همان کتاب، ص50
[31] .گروه فرهنگی پژوهشی حنیف، مجموعه سایه ها، کتاب اول، مسجدالاقصی، چاپ اول،تهران:مؤسسه انتشاراتی، 1387، ص24
[32] .مصطفی، صادقی، همان کتاب، ص44
[33] .احمد، کریمیان، یهود و صهیونیسم، چاپ اول، قم:بوستان کتاب،1384، ص189
[34]. ماهراحمد، آغا، یهودیان فتنه گران تاریخ، محمد رضا میرزاجان، چاپ اول، تهران:قدرولایت،1390، ص124
[35] .محمد، احمدی، پژوهه صهیونیت، چاپ دوم، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1389، ص171
[36] .محمد، احمدی، همان کتاب، ص163
[37] .نساء(4)، آیه 160و161
[38] .عفیف عبدالفتاح طباره،چهره یهود در قرآن، سید مهدی اللهی، چاپ اول، تهران:جهان آرا، 1356، ص91
[39] .جرجی، زیدان، همان کتاب، 220
[40] .عفیف عبدالفتاح، طباره، یهود از نظر قرآن، علی منتظمی، چاپ اول، بیجا:افست مروی، 1353؛ ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد اول، احمد آرام، چاپ چهارم، تهران: علمی و فرهنگی، 1374، ص90
[41] .جرجی، زیدان، همان کتاب، ص220
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر


تعداد بازديد اين صفحه: 16444
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما