ابتدا بايد كمي در رابطه ي با مقام و جايگاه زن صحبت كرد تا مشخص گردد در نظام آفرينش چه جايگاهي براي زن تعريف شده است:
اگر زن، خويش را در آيينه گوهر وجودى اى كه خداوند به وى عطا كرده است نظاره كند، هرگز در حسرت جايگاه اجتماعى مرد زبان به شكوه نمىگشايد.
اينكه هيچ پيامبر و معصومى از غير زن زاده نمىشود و در مكتب غير مادر رشد و نمو نمىكند، از جايگاه محورى زن در حيات دينى و اجتماعى بشر خبر مىدهد. يكى از بزرگان عرفان جايگاه دينى زن را چنين به تصوير كشيده است: «زن به لحاظ داشتن قدرت خالقيت كه تنها از صفات خاص خداوند سبحان است، براى رسيدن به كمال مستعدتر است». جايگاه اجتماعى زن، در منظر يكى از شخصيتهاى جهانى اين گونه است: «زن با يك دست گهواره و با دست ديگر تاريخ بشريت را حركت مىدهد».
وجود اين دو ويژگى، زن را در دو بُعد عرفانى و اجتماعى به رقيبى بلامنازع مبدل ساخته است؛ به گونهاى كه اگر مردان جايگاه واقعى زن در كائنات را در مىيافتند، بدان رشك مىبردند.
به نظر مىرسد، بشريت به خصوص جهان غرب جايگاه رفيع زن را درنيافته است و نمىخواهد حق وى را حتى به شكل صورى به وى باز گرداند. به راستى چند درصد از وكلا، معاونان و رؤساى جمهور كشورهاى غربى زن هستند و در دايرهاى محدودتر چند درصد از نيروهاى سازمانهاى بين المللى را زنان تشكيل مىدهند؟
مقام و جايگاه زن تنها در حكومت امام زمان(عج ) شناخته مىشود. در اين حكومت است كه زن به جايگاه حقوقى و حقيقى خود دست مىيابد. در اين حكومت نگرش مردان به زنان دگرگون مىشود؛ شعور فكرى زن بدانجا مىرسد كه به «زن بودنش افتخار مىكند» و هرگز خود را با مرد نمىسنجد.
نقش حكومت اسلامى قبل از بر پايى حكومت مهدى - عجل اللّه فرجه الشريف - باروَر ساختن باوَر زن به خويش، رهانيدن وى از سرابهاى كاذب ايسمها و ايستها و اعطاى حقوق اجتماعى به وى تا مرز آسيب نديدن گوهر وجودى او است. در حكومت مهدى - عجل اللّه فرجه الشريف - از سويى نگرش جامعه به زن و از سوى ديگر نگرش زن به خود تغيير مىيابد. حكومت مهدى)عج( به لحاظ فراگير بودن، امنيت شغلى براى زن را فراهم مىآورد و زن در سايه سار اين امنيت نگرش و امنيت كارى، از توان عينيت بخشيدن به ايدهها و انديشههايش بهرهمند مىشود.
زن در حكومت مهدى - عجل اللّه فرجه الشريف - به جايگاه رفيع و واقعى خود دست مىيابد. شايد رمز رجعت زنان بزرگِ موحد و حضور آنان در ساختار حكومتى مهدى - عجل اللّه فرجه الشريف -، شكوفا ساختن استعدادهاى آنان باشد؛ استعدادهايى كه در حكومتهاى ديگر توان بروز نيافتند.
رجعت 400 زن در كنار 800 مرد با حضرت عيسى - عليه السلام - و نيز رجعت زنانى چون امايمن، حبابه و البيه، سميه، و امخالد در اين راستا قابل تحليل مىنمايد.
گذشته از رجعت اين زنان كه بىشك در حكومت امام زمان - عجل اللّه فرجه الشريف - از جايگاه محورى و مسؤوليتهاى كليدى برخوردار خواهند بود، وجود 50 زن در ميان 313 تن ياور امام عصر - عجل اللّه فرجه الشريف - كه هر يك در عبوديت، زهد و پارسايى و خلاقيت و كارآمدى سر آمد افراد بشرند و روايات آنها را اميران مىخوانند، نشان دهنده رسيدن زن به جايگاه حقيقىِ خود است. امام باقر - عليه السلام - در تفسير آيه 148 سوره بقره به جابر بن يزيد جعفى در خصوص ياران حضرت مهدى - عجل اللّه فرجه الشريف - مىفرمايد:
«و يجيىء و اللّه ثلاث ماٌة و بضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امراة يجتمعون بمكة على غير ميعاد قوعاً كقزع الحزيف يتبع بعضهم و هى الاية التى قال اللّه أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».
سوگند به خداوند، سيصد و سيزده تن كه پنجاه نفر از آنان زنند، بىهيچ قرار قبلى در مكّه گرد مىآيند و اين است معناى آيه شريف: هر كجا باشيد، خداوند شما را حاضر مىكند؛ زيرا او بر هر كارى توانا است.(3) به اميد آن روز
...................( منابع).................
1) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 20، ص 36، اسلاميه، تهران.
2) كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، مقدمه، انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرسين، قم.
3) بحارالأنوار، ج 52، ص 223.
اميدوارم با بيان اين مطالب به ارزش وجودي خودتان بيشتر پي برده باشيد وهمواره از اين جايگاه ومنظر بينديشيد كه ارزش انسان به ميزان كمالات واستعدادهاي وجودي اوست خواه زن باشد يا مرد.
و اما در مورد قسمت دوم سوال شما كه فرموده ايد چگونه ميتوان به نحو صحيح با ديگران ارتباط داشت بايد گفت :
برقرارى ارتباط با ديگران و محبت نمودن به آنها، يكى از مهمترين مسائل زندگى انسان است. در صورتى كه در آن ضعيف عمل شود، مشكلات متعددى در زندگى به وجود خواهد آمد. حال شناخت بيمارى و مشكل، يكى از مراحل اساسى برطرف نمودن آن است. ناتوانى از برقرارى ارتباط مطلوب با ديگران و محبت نداشتن به آنها، برخاسته ازعوامل زير است:
الف) سوء ظن به ديگران،
ب ) خودبينى،
ج ) كمبود محبت در دوران زندگى مخصوصا كودكى،
د ) خجالتى بودن،
ه ) زودرنجى،
و ) پرتوقع بودن،
ز ) عدم باور توانايىهاى خود.
البته اين بدان معنا نيست كه همه اين عوامل در يك نفر وجود دارد؛ بلكه ممكن است يك يا چند عامل در يك شخص موجب بروز اين مشكل شده باشد.
درباره بدبينى و سوءظن به ديگران امور زير را رعايت كنيد:
الف) همه انسانها، بندگان خداوند كريم هستند واو مخلوقات خود را دوست دارد،
ب ) ممكن است در قضاوت راجع به ديگران دچار سطحىنگرى و ظاهربينى گرديم و از زواياى مثبت موجود در آنها غافل شويم،
ج ) خود ما داراى نواقص و معايب فراوانى هستيم كه اگر به محاسبه آن بپردازيم، خواهيم ديد كه از ديگران بهتر نيستيم يا ديگران از ما بدترنمىباشند،
د ) خداوند به هر شخص كمالات و خوبىهايى كرامت كرده كه آنها بدان جهت قابل احتراماند،
ه ) در زندگى شخصى ديگران و امور غيرمربوط به شما، تجسس و كنكاش نكنيد،
و ) به خود تلقين كنيد «همان طور كه من دوست ندارم ديگران به من بدبين باشند، من هم نبايد به ديگران سوءظن داشته باشم»،
ز ) بدانيد فقط معصومين(ع) هستند كه عارى از هرگونه عيب مىباشند و انسانهاى ديگر همه داراى عيوب و نقايصىاند؛ ولى ما وظيفه داريممانند زنبورعسل باشيم كه تلاش مىكند گلها را پيدا كند و بر روى آنها بنشيند و استفاده كند (نه مانند مگس كه به دنبال كثيفىها و زخمها وجراحات است)،
ح ) هرگاه احساس بدبينى و سوءظن به ديگران به شما دست داد، حتما به خدا پناه ببريد و استغفار كنيد. از خداوند بخواهيد اين حالت را از شمادور كند و محبت بندگانش را در دل شما افزون گرداند.
براى اين كه توانايىهاى خود را باور كنيد، ظرفيت خود را به وسيله امور زير بيشتر كنيد:
الف) در انتقاد درونى از خود زيادهروى نكنيد.
ب ) افكار منفى خود را كنترل كنيد.
ج ) همواره در مسائل موضع انفعالى نگيريد و همه تقصيرها را به گردن خود نيندازيد.
د ) مقدارى به جسارت ورزى و جرأت آموزى اجتماعى بپردازيد. براى اين كار ورزشها و رقابتهاى جمعى و دست زدن به كارهاى بزرگمفيد است.
براى فائق آمدن به مشكل خجالتى بودن توصيه مىشود:
الف) ارتباط خود را با خداوند محكم كنيد و با نماز و حتى بجاى آوردن نوافل و دعا پايگاه روحى خود را مستحكمتر سازيد.
ب ) در مجالس و محافل عمومى شركت كنيد و از اين بابت هيچ نگرانى به خود راه ندهيد.
ج ) شبها به هنگام آرامش در بستر اين جملات را با خود زمزمه كنيد من قادر هستم بر زود رنجى خود غلبه نمايم و آن را در هم بشكنم. من ايندشمن را از سر راه خود بر خواهم داشت و آن را نابود خواهم كرد. خداوند به من كمك خواهد كرد.
د ) اگر گاهى به علت فعاليتهاى اجتماعى، دچار عدم موفقيت شديد و به اصطلاح كم آورديد، به هيچ وجه مأيوس نشويد و بدانيد پيروزىهاىبزرگ در گرو كسب تجربه از اين گونه پيشامدها است. حتى افراد بسيار اجتماعى و موفق در اين امور، گاهى دچار اين وضعمىگردند.
ه ) به افراد مورد علاقه خود، ابراز محبت كنيد؛ مثلاً به او بگوييد «تو را دوست دارم» (مخصوصا به افرادي كه فكر ميكنيد با آنها مشكل داريد و نمي توانيد ارتباطي خوب و صميمي داشته باشيد )
اگر اين توصيهها را با الفاظ مختلف به كار بريد، چيزى نخواهد گذشت كه اين امر برايتان عادى مىگردد. ضمناسعى كنيد وظايفتان را درباره افراد خانواده ي خود خوب انجام دهيد .
در پايان متذكر مي شويم كه ، ارتباط خوب برادرتان با دايي شما به جهت جنسيتشان نيست بلكه به خاطر نوع برخورد و اخلاق و ظرفيتشان مي باشد ، شما نيز مي توانيد با كسب توانايي درضمينه ي ارتباط با ديگران مخصوصا" با زنان و به ويژه با زن دايي خود اين ارتباط صميمي را با دايي و همسرشان بر قرار كنيد و از مجالست و همنشيني با آنها لذت ببريد.