تبلیغات
اخبار
بازدید طلاب مؤسسه مجتهده امین از زندان زنان اصفهان
موانع و راهکارهای مأموریت های علمی-تبلیغی طلاب خواهر در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان بررسی شد
کلیات
شنبه 24 ارديبهشت 1390 امامت يعني چه؟ امام كيست؟

الامامة , رئاسة عامة في امور الدين و الدنيا خلافه عن النبي

امامت , مسئوليت عمومي و  سرپرستي در امور دين ودنيا به جانشيني از پيامبر(ص) است .

به تعبير روشن تري امامت عبارت است ازجانشيني يك شخص از جانب پيامبر (ص) در اجراي احكام شريعت و پاسداري از حوزه دين به گونه اي كه فرمانبري از آن بر همه مردم واجب مي باشد(معارف اسلامي ،ص 191) شيخ مفيد در كتاب "اوائل المقالات" امام را چنين تعريف مي كند:

" امامان جانشينان پيامبر (ص) در تبليغ احكام و بر پا داشتن حدود الهي و پاسداري از دين خداوند و تربيت كردن بشر هستند. " در اين تعريف عنصر هدايت و رهبري معنوي و تربيت استعدادهاي بشر ي در راه ارتقاء و رشد تعالي انساني در كنار عنصر سياسي و مديريت امت اسلامي  آمده است و امامت به مفهوم " نبوت منهاي دريافت وحي" تلقي شده است . 

اين تعريف كه جامعترين معناي امامت است از قرآن و سنت گرفته شده است.

قرآن در معرفي انبيايي كه مقام رهبري و امامت را داشته اند مي فرمايد:" وجعلنا هم ائمة يهدون بامرنا" ( انبياءآيه73)

"آنها را اماماني قرار داده ايم كه به راه و شيوههاي كه مقرر كرده ايم هدايتگر باشد" در اين آيه معناي هدايت كه بعد معنوي و وسيع امامت است محور اصلي امامت معرفي شده است .

«امام،كلمه خدائى است،برهان الاهى است،جهت پروردگار است و نماينده خواست آفريدگار.

امام،نور يزدان است،و واسطه معرفى درست‏خلاق جهان.

امام،آيت كردگار است و نشانه خاص پروردگار.

او را خدا بر مى‏گزيند و از همگان برتر و بهتر مى‏داند،و آن علم و توفيق و كمال كه شايسته مقام امامت است،در او مى‏نهد و سپس‏«طاعت و ولايت وى‏»را بر همه آفريدگانش واجب ميكند (زيرا خيرشان در اطاعت اوست و كمالشان وابسته قبول ولايت او.)

از آن پس،نماينده حق و ولى مطلق،در آسمانها و زمين‏«امام‏»است.

تمام بندگان خدا در عالم تكوين و تشريع،پيمان‏دار آنند كه از اين‏«وجود عزيز»بهره گيرند و از رهبرى و هدايت او،به جان،استقبال كنند.

هر كه بر او پيشى گيرد و بى‏فرمان وى،كارى انجام دهد،نافرمانى خدا را كرده و از مرز ايمان،به در رفته است.

امام،هر چه را خدا بخواهد،انجام مي دهد و همان كه ايزد متعال مي خواهد،دلخواه او همانست.

بر بازويش به خط قدرت نوشته :«و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا»

آرى،وجود امام،صدق محض است و عدل تام و تمام (خواستار راستى و درستى بايد يكسر به او ديده دوزد) و از اعمال و رفتارش دقيقا پيروى كند،و طالب داد و سلامت نفس،بايست در پى او رود و پاى، جاى پاى او نهد تا بدان ميزان،خود را سنجد و اعتدال بخشد،و اقامه قسط و عدل تواند.

براى امام،ستونى روشن و نورانى نصب شده كه سرى به آسمان دارد و پائى بر زمين،و بدين روشنى و نور،امام تواند باطنها را بيند و نهانيها را آگهى يابد و آنچه در عالم است‏شناسد و همه موجودات ملكوتى و برتر از آنرا نيز مشاهده كند،و مهم‏تر از همه،اعمال بندگان خدا را واقف شود (و نظارتى كه مقام امامت را شايد،بر جهان و جهانيان داشته باشد،و به موقع و به جا،هدايت و دلالت‏خير نمايد.)

امام،سخن پرندگان  را هم مي داند،و كلام غير آدمى نيز شناسد،و بدين سبب‏«ولايت‏بر آنان‏»هم مسلم اوست.

امام،وجودى است كه خداوند،شايسته وحى خويش دانسته،و لايق اطلاع از مسائل غيب شناخته،و به كلمه خويش مؤيدش ساخته،و حكمت‏خاصه‏اش بدو تلقين فرموده،و دل وى را جايگاه ظهور شيت‏خويش نموده،و او را سلطنت و چيرگى به عالم بخشيده،و امارت و فرمانروائى جهان داده،و همه را محكوم طاعت او گردانيده.

امامت،ميراث انبياست و مرتبه اصفيا،خلافت‏خدائى است و جانشينى به تمام معناى رسولان الاهى.

و همين مقام است كه‏«ولايت و سلطنت‏»از آن خيزد و«هدايت و عصمت‏»از آن تراود،و چنين مرتبه‏اى، حقيقت‏نماى كامل دين است و از هر ميزان و مكتبى،بهتر و عالى‏تر تواند رهبرى جانهاى كمال جوى كند.

امام،دليل راهروان طريق حق است،و نور بخش هدايت طلبان.

امام،راه سالكان كوى خداست و خورشيد نور افشان دلهاى آشنا.

ولايت او مايه نجات است و طاعت او لازمه واقع حيات،و مددكار عالم بعد از ممات.

همين‏«ولايت‏»،مؤمنان را عزت دهد و گنهكاران را سبب شفاعت گردد،محبان را رهائى از بلا و عذاب بخشد و تابعان را به رستگارى و كاميابى رساند.

آرى‏«ولايت‏»شاخص‏ترين علامت اسلام است،و برترين نشانه استسلام،كمال ايمان بدان وابسته،و شناخت‏حدود و احكام،بدان مربوط،سنتها را هم او روشن كند و حرام از حلال،او به درست‏باز نمايد.

و چنين مرتبه‏اى را (به نحو مطمئن و اعتماد بخش) جز كسى كه خدايش برگزيده و لايق شناخته، حائز نگردد،و غير آنكه پروردگارش مقدم داشته و امامت و حكمت‏بخشيده واجد نشود.

پس منظور از«ولايت‏»،حفظ مرزهاى‏«اخلاق و دين و انسانيت‏»است و چاره‏سازى نيكو براى امور«دنيوى و اخروى‏»و روزگار را چنان گذراندن كه شايسته‏«آدميت و كمال‏»باشد.

امام،براى تشنگان،آب گواراست،و براى هدايت‏خواهان،دليل و راهنما.

نمودار عالى اين مرتبت را وجود على بن ابى طالب و يازده فرزند گراميش عليهم السلام صورت بود داد،از آنجا كه به حق واقع،مركز دايره ايمان بودند،و قطب حقيقى وجود،و آسمان جود،و شرف موجود، آنان،اصل عز و مجد بودند،و مبدا و منشا بزرگى و جلال،و معنا و مبناى تعالى و كمال.

وه!كه امام،چراغ پر نور هدايت است و راه روشن سعادت.

امام،آب حيات بخشى است كه پياپى فرا رسد و دريائى است كه دمادم،فزونى گيرد و غوغا كند.

امام،ماه تابان است و ابر پر باران.

آنگاه كه مهالك،ديده‏ها را كور سازد،او راه نمايد و دست گيرد،و زمانى كه تارهاى حيات،نوميدى فراهم سازد،او شمع به ميان جمع آورد و همه را اميد بخشد.

بحر وجود او را كرانه نيست،و شرافت ذاتش را توصيف ممكن نى،و دست و ديده‏ها را وصول به دامن و جانش ميسر نه .

او چشمه جوشان است و بوستان وسيع و بى‏كران،و فزاينده نشاط جان.

وجود امام،سرا پا عمل صالح است،و كالاى رابح و راجح.

روش مستقيم،او نمايد،و داروى درست،او دهد،و پدرى،به تمام،او كند،و در پيش آمدهاى سخت،او مدد رساند.

حاكم،اوست و آمر به حق،او،و ناهى از خلاف هم،او،بر آفريدگان،از جانب خدا،او نگهبانى كند و امين خدا بر حقايق،هموست.

رهنمائى بندگان را به امر پروردگار،او عهده‏دار است،و تا هر جا كه مرز حكومت‏خدائى وسعت‏يافته، مسند دار قضا و داورى ،اوست.

ظاهر وجودش را قدرتى (جز خدا) حاكم نگردد،و باطن او را هيچ فهم و دركى،به درست نشناسد، مثل و مانندش،عصر او بخود نبيند،و كس،درجه و مرتبت وى،هرگز نيابد.

او پرتو جلال كبرياست و شرف ارض و سماء. عقل را تفكر در مقامش،حيرت دهد،و مغز را توجه به كمالش،مبهوت كند. (زيرا كه شعور را اساس،احساس است و قياس،و امام،هم از اين حد برتر است و هم از آن ميزان،فراتر) » بويژه،امام زمان عليه السلام كه خلاصه صفات و كمالات همه انبيا و اوصياى حق است و مكتب وى، جامع جميع درسهاى تعالى و رشد.  هم اكنون پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم و يازده امام و وصى او عليهم السلام منتظر آنند كه‏«حجت‏بالغه منتظر»آيد،و آن درسها كه داده‏اند و آن تعليمات كه به هر فرصت،اظهار نموده‏اند، صورت واقع و جامع دهد،و آن هدف عالى و جامع كه خداوند،از نظام هدايت داشت،نمايان سازد.

آرى،او،تحقق بخش هدف انبيا و اوصيا است،و مقصود الاهى و منظور خاص اوست،او براى اصلاح كامل جهان انسانى قيام خواهد كرد،و بساط اهريمنى و شر،به هم خواهد زد،و اين همه آشفتگى جان و حال،به سر خواهد آورد.

ما نيز به دنبال همه پيمبران و اوصياى ايشان،با دلى شوريده،ايستاده و نگران راهيم تا كى آن‏«دولت عدل و صلاح‏»آغاز شود،و آن دوره‏«كمال و فلاح‏»فرا رسد،طالبان را جانى ديگر بخشد،و مشتاقان را توانى بيشتر دهد.
 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 24789
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما