تبلیغات
اخبار
بازدید طلاب مؤسسه مجتهده امین از زندان زنان اصفهان
موانع و راهکارهای مأموریت های علمی-تبلیغی طلاب خواهر در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان بررسی شد
تزکیه نفس
دوشنبه 19 ارديبهشت 1390 ايمان يعني چه؟

مفاهيمي مانند ايمان، اميد و عشق از ناب ترين مقولات انساني اند كه به زندگي آدمي حلاوت مي بخشند. جوهره ايمان بيشتر به حوزه دين ارتباط  دارد و از ديرباز پژوهشگران كلامي و فلسفي در فرهنگ اسلام و مسيحيت به پروهش و كاوش در زمينه ايمان پرداخته اند.

ايمان از باب «افعال» (آمن، يؤمن، ايمانا) و از ماده اَمن، به معناي ايمن گردانيدن است، ولي در معاني گرويدن، باورداشتن، روي كردن و اعتماد ورزيدن استعمال مي شود. با توجه به ماده و موارد استعمال اين واژه در تعريف آن مي توان گفت: ايمان باورداشتني است كه باعث گرويدن شخص به يك امت مي شود و او را از خطرات كفر، نفاق و گمراهي ايمن مي بخشد.

در مورد حقيقت ايمان و اركان آن ميان متكلمان، حكيمان و عالمان اسلامي اختلاف نظر وجود دارد. از مجموعه آرائي كه در اين باب ارائه شده است، آشكار مي شود كه برخي از ايشان ايمان را بسيط و داراي يك جزء مي شمارند و برخي ديگر آن را مركب انگاشته واجزاي دوگانه و يا چند گانه اي براي آن قائل هستند.

گروه اول معتقداند: ايمان صرف اعتقاد قلبي است و عمل به جوارح و اقرار به زبان از شرايط آن است و نه جزء آن. ايشان به دو دليل استناد نموده اند.

اول اين كه، جايگاه ايمان قلب و جان آدمي است؛ زيرا در قرآن كريم آمده است: «قالت الاعراب آمنا ... و لما يدخل الايمان في قلوبكم؛ در قلب هاي ايشان ايمان نگاشته شده است وهرگز ايمان به قلب هاي ايشان راه نيافته است» (حجرات، آيه 14).

دليل دوم اين است كه قرآن كريم در 52 مورد بعد از ايمان عمل صالح را ذكر نموده است «الدين آمنوا و عملوا الصالحات» اين بدين معنا است كه عمل غير از ايمان است؛ زيرا اگر جزء آن بود به لحاظ ادبي آوردن و تكرار آن صحيح نبود.

گروه دوم بر اين اعتقادند كه ايمان اعم از اعتقاد، اقرار زباني و عمل صالح است و در حقيقت داراي سه جزء است. مرحوم علامه مجلسي معتقد است، عمل جزء ايمان است و لذا بابي را تحت عنوان «ان العمل جزء الايمان» در بحارالانوار گشوده است و در آن روايات فراواني را با همين مضمون جمع آوري نموده است. از جمله از حضرت رضا(ع) نقل نموده كه: «الايمان عقد بالقلب، لفظ باللسان، عمل بالجوارح، لايكون الايمان الا هكذا؛ ايمان پيوندي است قلبي، گفتاري است با زبان وعمل با اعضاء بدن است. ايمان نيست مگر بدين صورت» (بحارالانوار، ج 69).

در روايت ديگري از حضرت اميرالمؤمنين(ع) آمده است: ايمان تصديق قلبي، اقرار زباني و عمل بدني است.

نظريه ديگري هم در زمينه ايمان وجود دارد و آن قول مشهور عالمان ديني است مبني بر اين كه ايمان صرف اعتقاد قلبي است وامور ديگر همچون اقرار به زبان و همچنين التزام عملي نسبت به احكام دين، شرط لازم آن و رعايت اخلاق دين، شرط كمال آن است.

در فرهنگ قرآن كريم هر جا سخن از «ايمان» آورده شده در كنارش «عمل صالح» نيز ذكر گرديده است به گونه اي كه گويي ايمان و عمل دو امر جداناپذير در رشد و تعالي انسان هستند و به راستي هم چنين است، زيرا ايمان و عمل صالح مكمل يكديگراند و تأثير متقابل بر هم دارند. ايمان اگر در اعماق جان نفوذ كند، حتما شعاع آن در اعمال انسان ظاهر مي شود و عمل را صالح خواهد نمود. ايمان چراغ پرفروغي است كه در قلب انسان روشن مي شود و آثاري در چشم، گوش، زبان و دست و پاي او آشكار مي گردد. اصولا ايمان همچون ريشه است و عمل صالح ثمره و ميوه آن، وجود ميوه شيرين دليل بر سلامت ريشه است و وجود ريشه سالم سبب پرورش ميوه هاي مفيد.

اميرالمؤمنين علي(ع) در اين زمينه فرموده است: «فبالايمان يستدل علي الصالحات و بالصالحات يستدل علي الايمان؛ به وسيله ايمان به اعمال شايسته استدلال مي شود و به سبب اعمال صالح مي توان بر وجود ايمان استدلال نمود (بحارالانوار، ج 32، ص 240).

در زمينه آنچه كه ايمان به آن تعلق مي گيرد نيز ميان عالمان و متكلمان اسلامي اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت اعتقاد به توحيد، نبوت و معاد را براي ايمان داشتن كافي مي دانند، ولي شيعه دو اصل عدل و امامت را نيز بر آن مي افزايد. از نظر شيعيان ايمان مرتبه بالاتري از اسلام است. انسان با اعتقاد به سه اصل توحيد، نبوت و معاد، مسلمان مي شود و از كفر و الحاد نجات مي يابد؛ ولي نجات كامل در گرو ايمان است و مؤمن واقعي به كسي اطلاق مي شود كه به دو اصل عدالت و امامت چهارده معصوم(ع) باور عميق و قلبي داشته باشد. باور داشتني كه به محبت عميق و پيروي عملي از آنها بيانجامد.

امامت از ديدگاه شيعه ادامه همان وظايف نبوت است. پيامبر اكرم(ص) هم دين را تبيين مي نمود و هم با تشكيل حكومت، احكام و قوانين اجتماعي آن را در جامعه جاري مي ساخت. امام معصوم(ع) نيز همين دو وظيفه را پس از پيامبر بر عهده دارد. امام نيز موظف است دين را تفسير نموده و به عنوان حاكم اسلامي آن را در جامعه اجراء نمايد، بنابراين مقام امامت مقامي است كه در كنار نبوت مطرح است و ادامه همان است، از آن رو اگر كسي معتقد باشد كه اعتقاد به نبوت از اصول دين است، نمي تواند موضوع امامت را يك امر فرعي و از فروعات احكام فقهي قلمداد نمايد و اين اشتباهي بوده است كه اهل سنت مرتكب شده اند (الهيات، ج 4، ص 9).

بحث ارزش عمل و ضرورت عملي ساختن باورهاي ديني و اخلاقي با بحث اصالت عمل متفاوت است. اصالت عمل ديدگاه مادي افراطي اي است كه پراكسيس ها و پراگماتيست ها در مورد عمل انسان مطرح نموده اند.

اينها معتقداند كه انسان يعني عمل و عمل است كه ملاك حقيقت است و هويت حقيقي انسان را شكل مي دهد. آنها هيچگونه اصالتي براي انديشه، بنيت، ايمان و عشق و توجهات معنوي در ساخت هويت انسان قائل نيستند. پراگماتيست ها معتقدند هر عملي صرفا با اين دليل كه براي ما نافع است و سود و ثمره دارد، داراي ارزش اخلاقي و حقيقي است چه از روي ايمان باشد يا نباشد و چه با نيت صحيح انجام شود و يا نشود؛ ولي از نظر اسلام به انگيزه، نيت و هدف عمل همانند خود عمل توجه شده است. درست است كه عمل سازنده انسان است ولي عمل برخاسته از روي ايمان، نيت خالص الهي و انگيزه سالم؛ زيرا در اين مكتب آنچه حائز اهميت است در درجه اول آثاري است كه عمل بر نفس انسان مي گذارد و نه صرفا سود مادي و فايده هاي خارجي و بيروني آن، بنابراين اسلام براي عمل ارزش فراوان قايل است؛ ولي عملي را سودمند و با ارزش مي داند كه تأثير مثبت بر نفس انسان مي گذارد؛ يعني عملي كه داراي حسن فاعلي و فعلي باشد، حسن فاعلي؛ يعني عملي كه برخاسته از ايمان و نيت خالص است و حسن فعلي؛ يعني عملي كه مطابق با شريعت مي باشد.

براي آگاهي بيشتر ر.ك: به سوي خودسازي، مصباح يزدي، ص 304.
 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 14082
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما