تمايلات جنسي مخصوص دوران بلوغ و پس از آن نيست، بلكه مدتها پيشتر از آن بصورت احساسي ويژه و با تحريكاتي گوناگون در رفتار آدمي حضور دارد، طوري كه طفل بدون آنكه قصدي براي بزهكاري و فساد داشته باشد تحت تأثير آن است و از آن نوعي احساس لذت ميكند.
بسياري از كودكان همانگونه كه خواهيم ديد تظاهرات و فعاليتهاي جنسي دارند كه در آغاز كار داراي صورت تقليدي و مواردي ناشي از بد آموزيها اغواء و اغفال است و چون اغلب والدين چنان فرض و تصوري را درباره كودكي خرسال ندارند از آن غافل ميمانند و روزي از آن سر در ميآورند كه كار از كار گذشته است.
ميل جنسي كودكان نيز سرق معمول از طريق دستگاه تناسلي كامياب ميشود گر چه برخي از روانكاوان صورتهاي ديگري را هم در اين مورد ذكر كردهاند. نوع و كيفيت آن در خردسالان بسي متفاوت با بزرگ سالان است ولي در هر حال يك لغزش است كه زمينه را براي انحرافات بعدي هم فراهم ميآورد، اين ميل گاهي ميتواند از طريق تماشاي بدنهاي عريان و نشان دادن بدنهاي خود نيز ارضاگردد كه در اين مورد سخنهائي خواهيم داشت.
آغاز بروز اين تمايل:
برخي از تحقيقات تجربي نشان ميدهند كه كودكان از همان آغاز توليد آماد براي احساس لذات بدني هستند واظهار نظر ديگران كه بسيار اعجاب انگيز مينمايد اين است كه برخي از كودكان قبل از تولد و لحظه تولد چنان حاالتي را در خوددارند و مثلاً در دستگاه تناسلي چنين و چناناند و ...
ولي درهمه حال اين نكته مسلم است كه طفل بهمراه تولد دارايذغريزه است و اين زمنيه ممكن است در اثر سهل انگارها موجب رشد بي جساب و يا سبب كندي و توقف شود در دوران سه ساله اول زندگي اين تمايل اغلب متوجه خود طفل و گرازشهاي مربوط در اين رابطه است و لي بعدها و بتدريج گرايشها متوجه ديگران خواهد شد.
بررسيهاي تجربي نشان ميدهند كه تمايل جنسي دركودكان با آنچه كه در جوانان است كاملاً متفاوت ميباشد. اعتقاد پارهاي از صاحبنظران اين است كه كودكان رفتارهائي دارند كه ممكن است بحساب نوعي تجليات جنسي در آيد و حتي عدهاي از روانشناسان ذكر آن را بنام رفتار جنسي موهن بحساب ميآورند.
سير آن در مراحل مختلف زندگي (تا 6 سالگي)
بررسيها در زمينه سير حيات جنسي در كودكان نشان ميدهد كه آنان در هر مرحلهاي از زندگي حالت ويژه وضعي مخصوص دارندك مثلاً در سنين قبل از سه سالگي حيات جنسي شان بصورت بازي با آلت تناسلي و دستكاري با خود است كه اين امر در مواردي ميتواند صورت انحراف جنسي داشته وكودك جداً گرفتار ومبتلا باشد.
در سنين 3-4 سالگي زندگي جنسي كودك تا حدودي قابل فهم و مشاهده است و به اشكال مختلف خود را نشان ميدهد. البته او در اين زمينه اصراري دارد به محرمانه داشتن بدن خود و نميخواهد لخت و عريان باشد و از اينكه ديگران او را عريان ببينند احساس شرم ميكند و براي والدين هم ضروري است اين حالت را در او تقويت كنند تا بي پروائي جنسي نكشد.
در سنين 5- 6 سالگي هورمونهاي جنسي رشد ضعيفي دارند و در حاليكه فعاليت ديگر غدد بيشتر است وضع و حال جنسي كودك به گونهاي است كه بايد گفت نيكو شناخته شده نيست و بدين نظر نميتوان در آن رابطه اظهارنظري قطعي كرد مگر آنگاه كه خود طفل از خود سخن گويد. البته گاهي آنها كلماتي ركيك در اين رابطه دارند كه نشان دهنده وضع دروني آنهاست و يا حاكي از اعمال ممنوعه و يا رغبت به آن امر است كه در چنان صورتي پدر و مادر بايد هشيار باشند و رفتار او را زير نظر گيرند.
سير آن سن 12 سالگي
كودكان 7 ساله از نظر روحيه در وضع و موقعيتي هستند كه به كاوش و كنجكاوي و بازيهاي جنسي كمتر علاقه نشان ميدهند پسران را در اين سن ميبينيم كه نسبت به دختران ابراز علاقهاي دارند ولي اين ابراز علاقه صرفاً جنبه دوستي دارد نه جنسي بنابراين جاي نگراني براي اين امر نيست. التبه اين سخن دوستي دارد نه جنسي بنابراين جاي نگراني براي اين امر نيست. البته اين سخن دليل نميشود كه بستر آنها را از هم جدا نكنيم و يا آنها آزاد باشند بهر گونهاي كه مايل بودند در محيط مختلط بسر ببرند.
دستكاري با خود كه در سنين قبل وجود داشت در اين سن تدريجاً به بوته فراموشي سپرده ميشود مگر آنكه بصورت عادت در آمده باشد ولي ذهن آنها فراموشي سپرده ميشود مگر آنكه بصورت عادت در آمده باشد ولي ذهن آنها همچنان مشغول بررسي و شناخت نياي خويشتن است حتي كودكان 7 تا 8 ساله ممكن است در عرصهاي به تماشاي دنياي متفاوت خود بپردازند بدون اينكه در اين امر جنبه تحريكي در ميان باشد ولي اين ديدنها از نظر ما مجاز نيست از آن بابت كه سابقهاي ذهني براي روزگار آينده او خواهد شد بدين معني آنچه را كه او امروز ميبيند فردا در سن رشد از آن سر درآورده و ديدههاي امروز برايش معني دار ميشود.
روانكاوان دوران 7 – 12 را دوران اختفاي جنسي نام گذاردند و ميگويند بيشتر اوقات كودكان صرف كشف و بررسي پديدهها و دنياي ويژه خود وديگران ميشود شايد اين امر بدان خاطر باشد كه سن 7 سالگي سن پيدايش تفكر منطقي و رشد آن تا پايان دوره كودكي است. اين كشفها و دريافتها بنفسه خطري پديد نميآورند ولي براي دنياي آينده او ممكن است خطرآفرين و يا سعادت آفرين باشند بهمين نظر ضروري است جهت و معني پيدا كنند و تحت كنترلها و ارشادها باشند.
رفتار شهواني كودكان:
در سير رشد جنسي كودكان دو مرحله اساسي ديده ميشود: يكي مرحله خود دوستي كه تقريباً سراسر دوران كودكي او را در بر ميگيرد و ديگري مرحله دگردوستي كه كمي قبل از آغاز نوجواني شده و هيجان ادامه پيدا ميكند و البته سرانجام و فرجام آن در صورت جهت پاكي و هدايت تشكيل خانواده است.
حالات وتمايلات اين مراحل در قالب بازي خود را متجلي ميسازند باظهار روانكاوان اصولاً اگر كودك را بحال خود واگذارند بسياري آز آنها تن به بازيهاي جنسي ميدهند و آنچنان به آن سرگرم ميشوند كه گوئي كاري ديگر ندارند. پسران معمولاً به آن دسته بازيهاي جنسي ميپردازند كه مبناي خشونت و عصبيت آنها را در آينده فراهم ميسازد در حاليكه مسأله در رابطه با دختران از لطافت بيشتري برخوردار است و علاقه ملايم شان به اين امر به گونهاي قابل بررسي است. شكوفائي اين رفتار وشكل يافتن اين گرايش بعدها در پسران بصورت تعدي و در دختران بصورت تسليم است.
رفتار جنسي كودكان نشان دهنده نيازي اكتشافي شان در اين رابطه است و هم تمايل آنها به بزگ مآب شدن آنها در مواردي كه محل خلوتي پيدا كنند. ميكوشند با يكديگر بازيهاي نامناسبي داشته باشند، همديگر را بيابند و ببينند و حتي با تقليد از بزرگسالان به داشن روابط بپردازند كه اين امر سبب لغزشهاي بعدي است.
درحدود سنين نوجواني كودكان عروسي بازي ميكنند و بر اين اساس اداي دوران گذشته والدين و آينده زندگي خود را در ميآورند حتي آنچه را كه در اين رابطه شنيدهاند ميكوشند عملي نمايند و ملاحظه وضع آنها نشان ميدهد ذهن شان تا چه ميزان پر از خرافات و احياناً آلوگي ناشي از بد آموزي هاست.
نگاه هاي معني دار:
كودكان از سنين تميز نه حتماً براي لذت جنسي بلكه گاهي هم باري كشف و فهميدن به بدنهاي عريان نگاه هاي معني داري مياندازند و يا به عكسها و تصاوير جنسي با علاقهاي وافر مينگرند و ميخواهند از جوانب و ابعاد قضيه نيكو سر در آورند.
واقعيت امر اين ات كه بسياري از كودكان خردسال، حتي آنها كه در سنين تميزند از ديدن بدن ديگران قصد لذتي ندارد و حتي ميتوان گفت معني چنين لذتي را نميفهمند. ولي ضمناً بايد افزود كه اين مسأله عموميت ندارد. بررسيهاي روانكاوان نشان داده شده است كه در اثر ديدنها براي برخي از آنان لذتي حاصل ميشود كه شبيه همان لذت جنسي است و ما در اين رابطه گاهي شاهد نگاههاي دزدانه، شوخي هاي زشت و خندههاي تحريك كننده آنهائيم.
كودك در يك محيط متنوع گاهي نگاههاي زيركانه و مخفي دارد زماني خود را به خواب ميزند تا از واقعهاي سر در آورد، درمواردي به تماشاي خود و ديگران مشغول ميشود و حتي دوست دارد شاهد روابط ديگران باشد كه اينها همه يا مستقلاً حكايت از انحرا ف دارند و يا مقدمهآي براي انحرفات ميباشند.
مقدمه تحول
بهر ميزان كه كودك رشد ميكند بزرگتر و بيشتر با ديگران معاشر و مأنوس ميشود مرموزتر ميگردد و افزايش آگاهيها، ديدهها و شنيدهها نسبت به اين مسائل او را احساس ميكنند طوري كه ميتوان گفت از حدود 10 سالگي كودك نسبت به وقايع و روابط غريزي بي تفاوت نيست.
حال اگر نظام تربيت به گونهاي باشد كه در رابطه با اينگونه مسائل بيداري و حساسيت جديدي پديد نيايد و شرم و حياي مورد لوزم در خانه حكومت كند مسألهاي پديد نخواهد آمد خطر در آن آگاه است كه پدر و مادر و اطرافيان مراقب گفت و شنودها و راه و روشهاي خود نباشند.
از حدود 10 سالگي در دختران و يكي دو سال بعد در پسران تحولاتي پديد ميآيد كه ميتواند مقدمهاي براي بيداريهاي بعدي غريزه و بلوغ باشد. اين تحول پديد آمدني است و لازم نيست اولياء و مربيان بر آنها دل بسوزانند و با آموزشهاي خود آن را تسريع كنند.
احساسات و علائق جنسي تدريجاً بيدار ميشوند خواستهها و تمنياتي در آنها پديد ميآيد كه با نوع آن در كودكان متفاوت است. لذائذي را كه در دو سال قبل براي آنها جاذبه ميآفريدند اينك تغيير يافته و صورت ديگري پيدا ميكنند كه البته شرط مراقبت والدين خطر آفرين نيستند.
مواضع لازم:
در رابطه با اين وضع و تحولي كه در كودك پديد آمده والدين و مربيان را ضروري است مواضعي انديشيده و مستحكم در رابطه با او داشته باشند. با همه احترامي كه به شخصيت كودكان داريم مراقبيم احساسات آنها تحت ضابطه درآيد و بي بند بار نباشند. نامناسبي پديد نيايد كه كودك خود را در آن ببازد و يا شرف و عفت اسلامي خود را لكه دار سازد.
روابط والدين و فرزندان در خانه بايد تحت كنترل باشد و روابط آنها كه در سنين نوجواني و بلوغ هستند نيز با كودكان تحت نظر قرار گيرد. شوخيهاي زشت و ركيك عبارات و كلمات نابهنجار او مورد بازخواست و پيشگيري باشد و والدين و مربيان بكوشند عدم رضايت خود را در اين گونه حالات و رفتارها مخفي ندارند و جداً اعلام كنند كه انتظار شنيدن چنين سخنها و يا مشاهده چنين رفتاري را از او ندارند.
در آغاز نوجواني احتياج شديدي در آنها پيدا ميشود و در رابطه با مورد علاقه بودن و مورد قبول شدن كه اين خود ميتواند موجبي و سببي گردد براي تن دادن او به فسادها و لذتا تا آنجا كه ممكن است بايد حياي عاقلانه در او تقويت شود وعزت نفس دراو رشد يابد تا احساس نيازي نكند كه تن به تسليم دهد. هم چنين رشد منطق و تقويت ايمان و اراده ميتواند عاملي براي ضبط نفس و حفظ كنترل او باشد.