بدون ترديد، يكي از نيرومند ترين غرايز انساني، نيروي جنسي است. اين نيرو از ابتداي تولد، به صورت نهفته در وجود آدمي به وديعه نهاده شده است. فرد تا زمان ظهور جوانههاي بلوغ، همچنان دوران آرام و بيتحركي را از نظر جنسي پشت سر ميگذارد، اما به محض شروع دوران نوجواني، آرام آرام بيداري و شكفتگي آن فرا مي رسد و رفته رفته، تمامي وجود نوجوان را در برميگيرد و زير تأثيرات سنگين و شديد خود قرار ميدهد؛ به گونهاي كه نوجوان، خود را در چنگال قوي اين غريزه، تقريباً بيدفاع و ناتوان و آن را خارج از اراده و اقتدار شخصي احساس ميكند.
به همين دليل ظهور و بروز اين غريزه خواه ناخواه با مشكلاتي توأم است. شكوفايي اين غريزه، به تدريج با هزاران تصور و احساس ديگر همراه ميشود و پس از مدتي، تقريباً مالك اصلي وجود آدمي ميگردد.
نوجوان، در ابتدا احساس ناشناخته و مرموزي در وجود خويش مييابد كه آميخته با نوعي محبت و علاقه به ديگران است و چند مرحله را به تدريج طي ميكند:
1ـ در مرحله اول: ابتدا توجه نوجوان به وضع بدن، معطوف ميشود و اين آغاز توجه و علاقه به امور جنسي است.
2ـ در مرحله دوم، توجه و علاقه قلبي با ميل شديد و با عاطفه و محبت، همراه ميشود و به اصطلاح ماهيت عاطفي پيدا ميكند.
3ـ در مرحله سوم، علاقه به جنس مخالف بيشتر مي شود و به طور مقدماتي عشق و علاقه آنها، ممكن است هر كسي را هدف قرار دهد، لذا چندين نفر ممكن است به طور اخص مورد علاقه نوجوان واقع شوند.
4ـ در مرحله چهارم، علاقه معطوف به چند نفر، تغيير جهت داده و به جانب يك نفر از جنس مخالف هدايت ميشود. اين فرد ممكن است قدري مسنتر از خود نوجوان باشد و نوجوان، احتمالاً با اين شيوه ميخواهد مورد پشتيباني يك فرد حامي قرار گيرد.
5ـ در مرحله پنجم، نوجوان، تغيير عقيده داده و متوجه فردي از جنس مخالف ميشود كه تناسب نسبي با او داشته باشد.
برخي از روانشناسان، عشق و علاقه جوانان را بر دو نوع ميدانند: عشق عاطفي (ملكوتي) و عشق شهواني و منظور از عشق ملكوتي را محبت و علاقهاي ميدانند كه جوان به طرف مقابل احساس ميكند و گاهي هم جوانان از آن به "عشق پاك" تعبير ميكنند. در اين مرحله عشق، جنبه جسماني و شهواني ندارد بلكه با نوعي تمجيد و تحسين و احساس فداكاري توأم است و جوان به شدت پرهيز دارد كه اين نوع احساس را با برچسب علاقه جنسي، آلوده كند و از آن، به عشق آسماني ياد ميكند. "موريس و بس" اين نوع گرايشها را "عشق هاي افلاطوني" مينامد و آن را مشتمل بر احساسات محبت آميز ميداند. در مرحله عشق شهواني كه به دنبال عشق عاطفي بروز و ظهور مييابد، جوان بيشتر به مسائل توأم بالذت علاقمند ميشود و چنانچه در طرف مقابل، ويژگيهاي مطلوب را بيابد، به ازدواج ميانديشد.
برخي راهكارها و تدابير پيشنهادي براي حفاظت غريزي جوانان، عبارت است از:
1ـ آشنايي و توجيه نوجوانان و جوانان با تغيير و تحولات غريزي آنان، علاوه بر اين كه وظايف خاص اين سنين را به آنان يادآوري مينمايد، ميتواند در جهت آرامش درونيشان نيز مؤثر باشد.
2ـ چنانچه به نسل جوان، تفهيم نماييم كه هر ميل زماني كه به موقع و صحيح ارضاء شود؛ موجبات سعادت و شادكامي آنان را فراهم مينمايد، توانستهايم در جهت مصونيت اخلاقيشان، گامي مؤثر برداريم.
3ـ برخورداري نوجوانان و جوانان از يك نظام اخلاقي و فكري غني به آنان ياري ميدهد كه بتوانند احساسات خويش را كنترل نموده و بر آنها فايق آيند.
4ـ تقويت اراده و خويشتن داري و آموزش كار مداوم و زندگي سالم، مي تواند جوانان را در مسير مطلوب و بالندهاي قرار دهد. فرهنگ اسلامي، توان لازم را براي ارايه چنين خدماتي داراست.
5ـ ترتيب دادن فرصتهاي بحث و گفتگو با نسل جوان، مانع بدآموزيها و انتقال اطلاعات غلط به آنان ميشود.
با تقويت فرهنگ ساده زيستي و حذف شرايط و تشريفات غير ضروري، راه را براي ازدواج نسل جوان، هموار نماييم و سلامت اخلاقي نسل آينده را بدين گونه تضمين نماييم.
7ـ در معاشرتهاي خانوادگي و روابط دوستانه نوجوان و جوان، مراقبت غير ملموس داشته باشيم و بدانيم كه شكستن حريم در اين روابط مشكل ساز است كه سعدي ميگويد:
پسر چون زده بر گذشتش سنينبه نامحرمان گو فراتر نشين
بر پنبه آتش نشايد فروخت كه تا چشم بر هم زني خانه سوخت.