تبلیغات
اخبار
بازدید طلاب مؤسسه مجتهده امین از زندان زنان اصفهان
موانع و راهکارهای مأموریت های علمی-تبلیغی طلاب خواهر در کرسی آزاداندیشی حوزه علمیه اصفهان بررسی شد
دوران کودکی
دوشنبه 12 ارديبهشت 1390 نقش الگوي والدين در تربيت فرزند بسيار مهم مي باشد آيا مي توان طبقه بندي رفتار پدر و مادر را بيان نمائيد ؟

آخرين نكته دسته بندي گروه پدر مي باشد. روحياتي كه پدرها مي توانند داشته باشند به اين صورت بيان شده است.

1- منفعل 2- خونگرم و پرهيجان 3- غائب 4- ظالم 5- در گذشته 6- بي تفاوت و اهمالكار.

- پدران منفعل: ابتكار عمل دست بچه هاست و پدران در مقابل بچه ها حالت تسليم دارند و بر آنها مسلط نيستند.

- پدران غايب: آنهايي كه در محيط خانواده حضور ندارند.

- پدران ظالم: آنهايي كه به شدت با بچه ها برخورد مي كنند و آنها را شديدا تنبيه مي كنند.

- پدران در گذشته: پدراني كه به هر دليل در قيد حيات نيستند. اگر مادر ازدواج مجدد كرده بايد پدر خوانده در مورد بچه توجيه شود و يا مادر بايد قبلا بچه براي اين ازدواج آماده كرده باشد. چون گاهي ديده شد كه چنين كاري صورت رفته و در نتيجه به بچه صدمه زيادي وارد آمده است.

رابطه بين زن و شوهر در حضور فرزندان: نبايد حتي اگر خيلي به هم محبت دارند، در مقابل چشم بچه ها بهتر است مبحت زياد را نسبت به هم نشان ندهند، بلكه ابراز محبت در حد اعتدال باشد.

- پدران بي تفاوت و اهمالكار: پدر اصلا وظيفه اي در مقابل بچه احساس نكرده و براي او نه تعداد فرزند مهم است و نه تربيت و چگونگي آنها حائز اهميت مي باشد و پدر در اين جا نقش سايه را دارد.

 

طبقه بندي رفتار مادران:

طبقه بندي گروه مادران از لحاظ شيوه هاي برخورد و نوع شخصيت آنها شامل موارد متعددي مي شود. به تجربه ثابت شده است كه كمبود مهر و محبت مادري بيشتر به كودك لطمه مي زند تا كمبود مهر ومحبت پدري و به عبارت ديگر مي توان بيان كرد كه مادران ايجاد كننده هواي اخلاقي خانواده مي باشند فرزند اگر از پدر محبت نبينداين كمبود را مي تواند به وسيله مادر جبران كند.

 

گروه اول «مادران متعادل و گرم»

مادراني هستند كه شخصيت آنها استحكام لازم را داراست و در محبت كردن به افراط و تفريط نمي لغزند و در حد متعادل محبت را ابراز مي كنند و در هر زمان كه لازم باشد كودك را كنترل كنند، محبت بيش از حد مانع اين كار نمي شود.

اين مادران مي توانند الگوي انضباطي خوبي براي فرزندان باشد. به شرط اين كه شخصيت مادر از يك حالت اعتدال و استحكام برخوردار باشد.

اگر پدر در خانواده به نحوي غايب باشد، مادر مي تواند كمبود پدر را جبران كند به شرط

-                     الف: مادر بر احساسات عاطفي خود مسلط باشد.

-                     ب: الگوي هاي انضباطي متناسب با سن كودك به او عرضه شود.

-                     ج: رويه اي يك دست و مشخص براي تربيت بچه داشته باشد.

مادران متعادل موفق ترين مادران هستند.

 

گروه دوم «مادران مضطرب و نگران»

اين مادران بيش از انداره مشوش هستند و احتمالا گرايش هاي وسواسي دارند اين مادران در مورد بهداشت و طهارت بچه بسيار سختگير هستند.

فشار زيادي كه اين نوع مادران در مورد طهارت و پاكي به بچه وارد مي كنند چند عارضه ممكن است براي كودكانه به وجودآورد.

1-        چون هر بار كه به دستشويي رفته اند كتك خورده اند و يا از طرف مادر تندي ديده اند لذا از رفتن به دستشويي بيزارند و ممكن است خود را ساعتها نگه دارند و تخليه نكنند و اين عمل باعث پيدايش ناراحتي كليوي و عوارض ديگري براي كودك مي شود.

2-        در آينده اين كودكان احتمالا نمي توانند در روابط جنسي خود نقش سالم و متعادي را ايفا نمايند. ممكن است اين كودكان در روابط جنسي سرد مزاج باشند.

3-        ممكن است كودك در آينده وسواسي شود. گاهي افراد وسواسي ميل شديدي به جمع آوري اشياء (حوله، كتاب، پول، اشيا و لوازم التحرير) پيدا مي كند. علت اين كار اين است كه فرد آرامش ندارد.

مي شود اين حرص و ولع را با روش اشباع بر طرف كرد.

اضطراب و نگراني مادران مضطرب اثراتي سويي را در روحيه فرزندان بر جاي مي گذارد. البته نقش شوهران و سرپرستان خانواده در اين مورد مهم و حساس است. اين شوهران بايد به همسران خود بيش از اندازه محبت كنند تا آرامش خاطري به آنها داده شود.

توهين و تحقير راه علاج اين نوع مادران نيست بلكه بايد ضمن محبت و حمايت نسبتب ه همسر مضطرب محيط آرام و صميمي در منزل ايجاد كرد. شخصيت متين و آرام شوهر عامل مهمي در ايجاد محيط آرام به شمار مي رود.

يكي از عوامل تشويش و اضطراب براي زن كارهاي پايان ناپذير منزل است كه شوهر مي تواند با كمك كردن به همسر در كارهاي خانه تا حدي اين اضطراب و تشويق را بر طرف كند.

پيامبر فرمود هر فردي كه به هسمرش در خانه كمك كند خداوند او را در يكي از اين سه گروه قرار مي دهد.

1- يا او را در زمره صديقين قرار مي دهد. 2- يا او را در زمره شهدا قرار مي دهد. 3- يا در زمره مرداني كه خداوند خير دنيا و آخرت را به آنان عطا مي كند.

 

گروه سوم «مادران با حمايت فوق العاده»

مثال: بچه كاردستي درست مي كند. در بين كار ي ماند و نمي داند چه بكند به مادر مراجعه مي كند در اين جا مادر دو نوع بر خورد مي تواند بكند.

1-        بعضي مادران كاردستي را مي گيرند و خود انجام مي دهند و كامل مي كنند بدون اين كه زحمتي به بچه بدهند كودك خوشحال مي شود ولي هيچ گاه به شكوفايي و خلاقيت نمي‌رسد.

2-        برخي مادران بچه را راهنمايي مي كنند تا خودش كار را انجام دهد. به جاي اين كه كار را از بچه بگيرد و خودش انجام دهد شيوه كار را به بچه ياد مي دهد.

مادراني كه به صورت اول عمل مي كنند بچه را متكي به خود (مادر) بار مي آورند.

علاوه بر اين كه بچه داراي شخصيت اتكايي مي شود هيچ گاه به رشد شخصيت و خالقتي نمي رسد. مادران با حمايت فوق العاده در تربيت كودك موفق نيستند زيرا حمايت فوق اعلاده مادر مانع رشد شخصيت و خلاقيت بچه مي شود و د رالگوهاي انضباطي و رفتاري او اختلال به وجود مي آورد.

 

گروه چهارم «مادران عصبي»

به اين گوره مادران نوروتيك هم مي گويند.

در قبال مسائل زندگي ومحيط خود بسيار حساسيت نشان ميدهند عكس العمل هاي آنه متناسب با عمل انجام شده نيست.

دستگاه اعصاب مركزي اين مادران دچار ضعف شديد شده است اين مادران گرفته و منقبض هستند و در ساعت اوليه روز انرژي خود را از دست مي دهند. مساعدت و همياري مساعد نسبت به اين گونه زنان و كاهش دادن بار مسووليتها و فشارهاي روحي عامل بسيا موثري در جهت بهبود آنان مي باشد.

1-                  براي درمان اين گوره قرص هاي خواب آور و آرام بخش كه عضلات را شل مي كند و از حالت انقباض خارج مي كند،  از سوي روانپزشكان توصيه مي شود.

2-                  قدم زدن در محيط آرام و هواي سالم راه مفيدي است براي درمان.

3-                  بيماران عصبي مي توانند به تدريج بدن خود را به دوش آب سرد عادت دهند و لازم  است كه قبلا دوش آب ولرم بگيرند البته سر را نبايد زير آب سرد قرار داد.

 

گروه پنجم «مادران تبعيض گر و ظالم»

يك دسته از اين مادران آنهايي هستند كه به علتي بين فرزندان خود تبعيض قائل مي شوند.

مثلا به علت زيبايي هوش نمرات بهتر يكي را بيش از ديگري دوست دارند حالت ديگر اين كه بچه را به مسير انحراف سوق مي دهند (مثلا وسيله مبادله مواد مخدر قرار مي دهند) حالت ديگر اين كه مادراني كه دختر را به زور به فردي كه دختر مايل نيست شوهر مي دهند. بچه ها تبعيض و بي عدالتي را زود مي فهمند و تاثير سوء روي آنها مي گذارند.

بعضي اوقات درست نيست كه بچه ها را حتي در يك موضوع درسي با هم مقايسه كنيم چون ممكن است مثلاً يكي بهره هوشي بيشتري داشته باشد، و ديگري از بهره هوشي عادي برخوردار باشد. بلكه هر كس را بايد نسبت به گذشته خودش ارزشيابي كرد.

در آيات قرآن هم خداوند هر فرد را به اندازه وسع و توانايي خودش او را مكلف مي كند.

 

گروه ششم «مادران غائب»

يك گروه از اين مادران، مادران كارمند هستند.

مادران كارمند خود دو دسته هستند.

يك دسته مادران كارمنديكه وقتي به منزل مي آيند، عنايت و توجه كافي را به بچه ها دارند و ضمن اينكه از بابت نبودن ساعاتي در منزله رشوه به بچه نمي دهند كمبود محبت بچه ها را جبران مي كنند.

دسته دوم مادران كارمند آنهايي هستند كه نه تنها چند ساعتي را در منزل نيستند بلكه ساعاتي هم كه در منزل هستند از نظر روحي در كنار بچه نيستند با بچه احساس و عاطفه مشترك ندارند و نيازهاي روحي او را ارضاء نمي كنند و حوصله و تمايل براي گفتگو با كودك ندارند. اين مادران لطمات شديدي به روحيه بچه مي زنند مخصوصاً در سه سال اول تولد، بچه نبايد دور از مادر باشد. نكته مهم، بايد ديد مادراني كه غايب هستند در ساعاتي كه در منزل حضور دارند چه مي كنند.

آيا جبران غيبت خود را مي كنند و يا باز هم از نظر روحي و عاطفي غايب هستند و فقط حضور فيزيكي دارند؟ آيادر خانه مادر است يا باز هم كارمندي خسته است؟

 

گروه هفتم «مادران انفعالي»

به اين گروه، مادران شيفته هم مي گويند. مادراني هستند كه بچه ها آنها را كنترل مي كنند، به جاي اينكه آنها بچه ها را كنترل نمايند. مادران شيفته يا منفعل هيچ گونه تاثير تربيتي روي فرزند ندارند بلكه بطور دلخواه در اختيار فرزندان و خواسته هاي آنها قرار مي گيرند.

بچه ها در اين قبيل خانواده ها طغيانگر مي شوند چون حد و مرز آزادي در اين خانواده ها براي فرزندان مشخص نيست.

اين وضعيت بدترين ضربه را به بچه مي زند. بچه هايي كه در خانواده انفعالي بزرگ مي شوند در زندگي زناشويي هم آدمهاي موفق نيستندطغيانگري را بصورت ظلم و ستم نسبت به همسر و فرزندان اعمال مي كنند.

لذا يكي از عواملي كه بزهكاري را تشويق و ترغيب مي كند حالت انفعالي در برابر خواسته‌هاي كودك است.

 

گروه هشتم «مادران غافل»

اين مادران متوجه دوران رشد و تربيت فرزندان نيستند. نمي دانند كه دختر آنها كي و در چه زماني بالغ مي شود و براي بلوغ دخترش چه بايد بكند و به او چه بگويد؟

در حاليكه در اسلام بزرگترين عيد زندگي انسان روز بلوغ است. هم چنين پدران غافلي هستند كه از بلوغ پسران خود بي خبرند.

فرزندان در چنين خانواده اي معناي تكليف و بلوغ را نمي دانند و ممكن است خود را خيلي ارزان بفروشند و يا به آساني به سوي انحراف و گناه كشيده شوند. (1)

1- كتاب با فرزند خود چگونه رفتار كنيم   نوشته محمدرضا شرفي
 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 6615
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما