مقدمه
فلسفه حکم به نجاست
یکی از ویژگیهای روانی انسان، نفرت و در نتیجه پرهیز از پلیدی هاست که به گونه ای میتواند آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی در پی داشته باشد. درست بر همین اساس، آفریدگار حکیم و دانا، با توجه به آگاهی و احاطه کاملی که نسبت به چند و چون تأثیر برخی باورها، رفتارها، چیزها و انسانها در سلامت جسم، جان و جامعه انسانی و نیز مهمتر از همه در سیر و تکامل الهی انسانها دارد، آنها را «پاک» و یا «پلید» نامیده است، تا باجهت دادن به نیروی فطری گرایش به پاکیها و گریز از پلیدیها و تفکیک باورها، ارزشها و هنجارهای توحیدی از غیرتوحیدی ونیز انسانهای پاک از ناپاک، زندگی انسانها را در جهت هدف آفرینش سوق دهد.
هر جا که اسلام، باوری، ارزشی، رفتاری، چیزی و کسی را پلید (نجس، رجس، قذر) خوانده است، میخواهد بر تأثیرفراوان آن در آلودگی جسم، جان و جامعه، توجه داده و با ایجاد نفرت شدید، مسلمانان را به پرهیز جدّی از آنهاوادارد.
بدون شک یکی از اموری که بنیان سعادت دنیا و آخرت فرد و جامعه را ویران کرده و استعدادهای نهفته در نهاد آدمی را در مسیر انحرافی به تباهی میکشد، اندیشهها و باورهای کفر آلود و شرک آمیز و ارزشها و رفتارهای زائیده از آن است. از این رو، برای پیشگیری از آلوده شدن مؤمنان به این امور و تدبیر برای برچیده شدن آن از صحنة زندگی بشر،خداوند، مشرکان را «نجس» و کافران را «بدترین جنبندگان» نامیده است، تا مؤمنان به شدت از آنان پرهیز کرده و ازبرقراری روابط ولایی با آنان و فرهنگ پذیری از آنها خودداری نمایند.
مفهوم شناسی
پیش از پرداختن به ادله حکم به نجاست کفار لازم به یادآوری است که نجاست در لغت و فقه در چهار معنا استعمال شده است:
1ـ نجاست ذاتی: برخی از چیزها همانند شراب، خون، سگ، خوک و... دارای نجاست ذاتی و به اصطلاح نجس العین هستند و هرگز قابل تطهیر نمی باشند، مگر اینکه دچار استحاله شده و ماهیت خود را از دست بدهند. به عنوان مثال اگر شراب بر اثر برخی فعل و انفعالات شیمیایی تبدیل به شراب شود پاک می گردد.
2ـ نجاست عرضی: برخی از چیزها خود به خود پاک و طاهر هستند، اما در اثر برخورد نجاست به آن، متنجس میشوند که قابل تطهیر خواهد بود. مانند لباس، عضوی از بدن و... که با نجاست برخورد میکند.
3ـ نجاست معنوی: گاهی برخی اندیشه ها، رفتارها و افراد نیز پلید و آلوده خوانده میشوند، اما چون این امور به اصطلاح وجود عینی و خارجی ـ در مقابل وجود ذهنی ـ ندارند، لذا پلیدی آنها را معنوی میخوانند.
4ـ نجاست حکمی: گاهی یک چیز یا کسی ذاتاً پاک است، اما همانند چیزهای نجس باید از آن پرهیز کرد، نجس حکمی میخوانند. چنانکه برخی در مورد کفار به چنین نجاستی قائل هستند.
نجاست مشرکان: اکثریت قاطع فقهای شیعه از دیرباز تاکنون فتوا به «نجاست ذاتی» مشرکان داده اند، حتی شماری ازفقهای متأخر و نیز معاصر که حکم به «طهارت ذاتی» اهل کتاب داده اند، در حکم به نجاست ذاتی مشرکان و بت پرستان تردیدی روا نداشتهاند. بنابراین مشرکان دقیقاً همانند نجس العین هایی چون شراب، خون و... بوده و احکام آنها را دارند.
دلایل عمدة قائلین به نجاست ذاتی مشرکان عبارتند از:
1) «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا»توبه/28
«ای کسانی که ایمان آورداید: مشرکان ناپاکند؛ پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجدالحرام شوند!».
حتی برخی بر آنند که مشرکان از سگ و خوک نیز نجسترند، چرا که در آیه به جای به کار بردن کلمه مشتق «نَجِس» ازمصدر (= نَجَس) برای توصیف آنها استفاده شده است، و این مفید مبالغه است. همانند اینکه برای توصیف عدالت بیش از اندازة کسی مثلاً گفته میشود: «زیدٌ عَدْل» یعنی زید سراپا عدالت است، زید یعنی عدالت، نه اینکه زید عادل است.
2) «کَذَلِکَ یجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ» انعام/125
«این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند، قرار میدهد».
در این استدلال، واژه «رِجْس» به معنای پلیدی و نجاست مصطلح در فقه گرفته شده است.
3. اجماع. دلیل سوم بر نجاست ذاتی مشرکان، اتفاق نظری است که به فقهای شیعه نسبت داده شده است.»
برخی از فقهای متاخر و معاصر، دلایل «نجاست ذاتی» مشرکان را ناتمام دانسته، اما نظر به اتفاق نظری که اکثریت قریب به اتفاق فقهای شیعه دارند، حکم به احتیاط واجب مبنی بر نجاست ذاتی مشرکان کردهاند.روشن است که حکم مربوط به مشرکان شامل تمام غیر مسلمانان، جز اهل کتاب، با هر مذهب و آئینی که باشند می شوند.
نجاست اهل کتاب: اکثریت قریب به اتفاق فقهای شیعه حکم به نجاست اهل کتاب داده اند و برخی دیگر که دلایل آن را مخدوش دانسته اند، سرانجام به خاطر شهرت حکم مذکور، حکم به احتیاط کرده اند: فقهاء در حکم فوق به چهار دلیل استناد کرده اند:
1ـ یکی از دلایل عمده قائلین به نجاست ذاتی اهل کتاب، آیه «انما المشرکون نجس» میباشد و این استدلال در صورتی درست است که مشرک بودن آنان ثابت شود. فقهاء و مفسران مسلمان در مورد اینکه همه فرق اهل کتاب، مشرکند یا نه؟ دو دسته اند:
الف) گروهی همانند شیخ مرتضی انصاری، شیخ یوسف بحرانی، صاحب جواهر، سعید راوندی، شیخ طبرسی، شیخ طوسی و فاضل هندی، با استناد به برخی از آیات قرآن که باورهای شرک آلودی چون اعتقاد یهودیان به بُنُوّت عزیر و باورمسیحیان به بُنوّت عیسی برای خدا و نیز قول به تثلیث و اعتقاد مجوس به ثنویت، حکم به مشرک و در نتیجه نجس بودن آنان میکنند.
ب) گروهی دیگر همانند ابن زهره، صاحب ریاض، مقدس اردبیلی، سید احمدخوانساری، سید محسن حکیم، امام خمینی شهیدصدر و آیةالله خوئی با استناد به برخی آیات دیگر و نیز کتب مقدس اهل کتاب، بر این باورند که همه فرقههای اهل کتاب، مشرک نیستند و باورهای شرک آلود و تبهکاریهای مذکور در قرآن تنها مربوط به بعضی از فرق میباشد و این موضوع نیاز به مطالعه دقیق عقاید آنان دارد. این گروه از فقها برای اثبات نجاست اهل کتاب از دلایل دیگری استفاده مینمایند.
دلیل دوم: دلیل دیگر بر نجاست کفار از جمله اهل کتاب آیه «کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یومنون؛ انعام /125» میباشد که برخی فقهاء مانند علامة حلی، سید مرتضی و ابن ادریس به آن استدلال مینمایند.
دلیل سوم: گروهی از فقهاء که بعضاً دلالت دو دلیل فوق را نیز ناتمام دانسته اند، از راه «عدم قول به فصل» وارد شده اند؛یعنی کسانی که آیه «انما المشرکون نجس» را دال بر نجاست مشرکان میدانند، قائل به نجاست اهل کتاب نیز هستند.بزرگانی چون سید طباطبایی، صاحب جواهر، مقدس اردبیلی از این دستهاند.
دلیل چهارم: مهم ترین دلیل قائلان به نجاست اهل کتاب پس از قرآن و سنت، اجماع فقهاء شیعه است و گروهی ازفقهاء که دلایل فوق را ناتمام میشمارند، برای تضعیف روایات دال بر طهارت اهل کتاب، به اجماع تمسک جسته وآن را قوی ترین دلیل دانستهاند. فقهایی چون سید مرتضی شیخ طوسی در التهذیب، ابن زهره در الغنیة، ابن ادریس، علامه حلی، شیخ انصاری، صاحب جواهر، صاحب ریاض، سید محمد جواد حسینی عاملی، آیةالله حکیم، امام خمینی، شیخ حسن جبلی از کسانی هستند که این اجماع را نقل کردهاند.
فتوا به نجاست اهل کتاب آنچنان در بین فقهاء شیعه شهرت دارد که به قول وحید بهبهانی «فتوای مذکور شعار شیعه است» و «شیعه با این فتوا شناخته میشود»، چرا که فقهای اهل سنت، حکم مذکور را به «نجاست حکمی»تاویل میکنند.
برخی از فقهاء همانند آخوند محمد کاظم خراسانی، سید ابوالقاسم خویی، ناصر مکارم شیرازی، سید علی سیستانی، شیخ جواد تبریزی با نقد ادله قائلین به نجاست ذاتی کفار و تقویت روایاتی که دال بر طهارت ذاتی آنهاست، به خاطر شهرتِ فتوا به نجاست دربین قدما و متاخرین، حکم به احتیاط واجب نمودهاند.
و نیز تنی چند از فقهاء بزرگوار همانند سید محسن حکیم، محمد جواد مغنیه، شهید صدر، سید علی خامنهای، فاضل لنکرانی و حسین نوری همدانی دلایل نجاست را ناتمام دانسته و حکم به طهارت ذاتی داده و نجاست آنان را عرضی دانستهاند.
لازم به یادآوری است که در صورت نجس ذاتی بودن اهل کتاب، آب دهان، غذا و آب نیم خورده و لباس مرطوبی که آنان بر تن میکنند و نیز آب قلیلی که بدان دست میزنند، نجس خواهد بود و نمی توان استفاده کرد، چنانکه ورودشان به مساجد حرام بوده و اگر کسی با دست مرطوب آنان مصافحه نماید باید دستش را تطهیر کند. اما اگر طهارت ذاتی داشته باشند و به نجاست عرضی نیز آلوده نباشند، اجتناب از امور فوق لازم نیست، ولی محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی دیگر بر جای خود باقی است.