اين كتاب، به بررسي ذهنيتي مي پردازد كه بر مبناي اصل " اصل باور به مسئوليت شخصي (به تعبير برايان بري)، خود قربانيان(victims) را مقصر تمام نابرابريهاي كلان ، چه در تندرستي و چه در ثروت و درآمد، مي داند. نويسنده ميان شايسته سالاري(به عنوان امري مذموم) و برابري فرصتها(به عنوان امري پسنديده)، تمايز روشني قائل مي شود و معتقد است كه برابري فرصتها، اگردرست تفسير شود، از دامنة نابرابري هايي كه در عرف مشروع انگاشته مي شوند، مي كاهد. پريشاني ها و بدبختي هايي كه با يك طبقه همراه است(در اينجا نويسنده مثالهايي را از بريتانيا و آمريكا نقل مي كند) نشان مي دهد كه "مجموعه گزينه ها"يي كه پيش روي طبقات مختلف قرار دارد، يكسان نيستند. بنابراين از ديد برايان بري، مسئول دانستن آنان در قبال نتايج انتخابشان، بسيار بيدادگرانه است. اگرچه او اصول اساسي برابري فرصتها را به پرسش نمي گيرد، نقدي بنيان شكن بر ايدئولوژيهايي كه به اين نام شكل گرفته اند، ايراد مي كند.