..

 












 
..

پاسخ به سؤالات و شبهات اعتقادی (محرم و کرونا)

پاسخ به سؤالات و شبهات اعتقادی (محرم و کرونا)


1. با اينکه امام زمان وجود دارد، چرا شيعيان دچار سختي مي شوند و امام زمان کاري نمي کند؟
اعمال ما طبق آنچه در روايات بيان شده به امام زمان عرضه مي شود و ايشان از حال ما با خبر هستند. (1)
و ايشان هميشه به ياد ما هستند و در حال دعا کردن براي ما هستند. (2) اما اين بدين معنا نيست که در هر مشکلي دخالت بکنند، همانطور که پروردگار عالم بنای حل مشکلات را به صورت دخالت مستقیم را ندارند. زيرا  دنيا يک نظمي دارد که بايد طبق آن نظم پيش برود و اگر قرار باشد در هر کاري ورود پيدا بکنند، ديگر اختيار داشتن و امتحانات ما بي معنا مي باشد.البته؛ توفیقات بزرگی که شیعیان علی رغم دشمنی های بی نظیر و ناجوانمردانه در عرصه های مختلف علمی و دیگر جهات به دست آورده اند. وظيفه ي ما اين است که در شرايط سخت و مشکلات علاوه بر فکر، مشورت و تلاش برای حل آنان،  صبر کرده و بدانيم که حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف به ياد ما هستند و ما را فراموش ننموده اند و باید براي فرج حضرتش دعا کنيم که افضل اعمال است و به وسيله ي ظهور ايشان است که مشکلات و حزن و اندوه ما از بين خواهد رفت.  (3)

پی نوشت:
(1) أبي عبد الله عليه السلام قال : تعرض الأعمال على رسول الله صلى الله عليه وآله أعمال العباد كل صباح أبرارها وفجارها فاحذروها ، وهو قول الله تعالى : " اعملوا فسيرى الله عملكم ورسوله " وسكت .
الكافي، الشيخ الكليني، ج1، ص219.
(2) عبد الله بن أبان الزيات وكان مكينا عند الرضا عليه السلام قال : قلت للرضا عليه السلام : ادع الله لي ولأهل بيتي فقال : أو لست أفعل ؟ والله إن أعمالكم لتعرض علي في كل يوم وليلة .
الكافي، الشيخ الكليني، ج1، ص219.
(3) قالصلى الله عليه وآله وسلم : أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج ، ولا يزال شيعتنا في حزن حتى يظهر ولدي الذي بشر به النبي - صلى الله عليه وآله - أنه يملأ الأرض عدلا وقسطا ، كما ملئت ظلما وجورا .
الإمامة والتبصرة، علي ابن بابويه القمي، ص ترجمة المؤلف 21

2. آيا در سوره ي مدثر به ويروس کرونا اشاره شده؟
1.چنين چيزي وجود ندارد و صحيح نمي باشد .
2.افرادي که تفسير به رأي مي کنند بايد بدانند که امام صادق فرموده اند:
کسي که قران را به نظر خويش تفسير بکند، اگر مطابق با واقع باشد اجر و پاداشي براي او نيست و اگر خطا برود هر آيينه از مرز حق و حقيقت بيشتر از فاصله ي آسمان ها و از يکديگر، دور شده است . (1)
3. و در جايي که صحبت از نوزده کرده است، مراد تعداد نگهبانان دوزخ است نه کوويد 19 .
نتیجه اینکه: اشاره ی قرآن کریم در سوره ی مدثر به ویروس کوئید 19، هیچ دلیلی ندارد.

پی نوشت: (1) عن أبي عبد الله عليه السلام قال : من فسر القرآن برأيه إن أصاب لم يوجر ، وإن أخطأ فهو أبعد من السماء.
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج89، ص110.

3. آیا هزینه کردن برای ساخت ضریح هایی از طلا و نقره برای حضرات اهل بیت (علیهم السلام) در شرایطی که بسیاری از شیعیان و حتی غیر شیعیان در مخارج روزمره ی خود مانده اند درست است؟
1:  مردم از اموال شخصی خود می پردازند و از اموال دولتی و عموم مردم نیست.
2: همین مردم که ضریح می سازند همین مردم هم در هر مورد به کمک نیازمندان می شتابند.
3: با عظمت بودن مراقد مقدّسه از شعائر است و عبادت می باشد.
4: در روایت آمده که در صدر اسلام پیشنهاد شد ستار کعبه را که قیمتی بوده بفروش برسد امیرالمؤمنین علیه السلام مانع شدند. و در زمان ما ستار خانه خدا خیلی قیمتی است که قابل وصف نیست، و با تشریفات خاصّی سالی یکبار بافته می شود.
5: این سؤال هر چند به ظاهر بین شیعیان مطرح است اما ریشه وهّابی دارد.همان وهابیانی که قبور ائمه بقیع را تخریب کردند.
6: برای اداره امور زندگی فقرا در شریعت و اسلام زکات و موارد دیگر جعل شده.
7: هر چیزی در جای خود لازم است، شما پارک ها را، میادین ورزش را، ساختمان های ادارات را، جادّه ها را، دانشگاه ها و مدارس را... ملاحظه کنید، که خرج ضریح سیدالشهدا علیه السلام نسبت به یکی از آن ها چیزی نیست.
8: ما در انتظار روزی هستیم که قبور ائمه بقیع علیهم السلام هم با عظمت هر چه تمامتر از اموال شخصی مردم در مقابل چشم و خشم دشمنان ساخته شود ان شاء الله.

4. شما که هميشه پرچم دار توسل بوديد، چرا علمايتان به جاي اينکه بگويند به حرم ها برويد و توسل بکنيد، چرا گفتند گوش به فرمان دکتر ها و وزارت بهداشت باشيد؟
اينکه اهل بيت عليهم السلام شفا مي دهند، صحيح است ولي به اين معنا نمي باشد که هر کسي هر آنچه خواست را به او بدهند، بلکه جهان بر اساس اسباب پيش مي رود و کسي نمي تواند در آن دخالت بکند و امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
خداوند ابا دارند از اينکه امور جهان بدون سبب محقق شود . (1) يکي از اسباب درمان بيماري، رجوع به دکتر و بيمارستان است و با توسل و دعا کردن نيز منافاتي ندارد. همانطور که در زيارت آل ياسين آمده است که " هيچ شأني از شئون ما نيست مگر آنکه شما اهل‌بيت سبب و راه رسيدن به آن هستيد " . (2) پس بايد در مشکلات و مريضي ها علاوه بر رجوع به دکتر، توسل نيز انجام داد .

پی نوشت :
(1) عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال : أبى الله أن يجري الأشياء إلا بأسباب ، فجعل لكل شئ سببا
الكافي، الشيخ الكليني، ج1، ص183.
(2) فما شئ منه الا وأنتم له السبب واليه السبيل
المزار، محمد بن جعفر المشهدي، ص568.

5.چرا امام حسین علیه السلام و در ایام محرم، بیماران کرونایی را شفا نمی دهند؟ مگر حسینه ها را دارالشفا نمی گویید؟
نکته ی اول: دارالشفا بودن به معنی شفابخشی بی قید و شرط نیست. اگر این بود نیازی به این همه بیمارستانها و هزینه های درمانی و مراجعه به پزشک نبود.از این رو وقتی شخصی به امام صادق علیه السلام مراجعه می کنند و حضرت متوجه می شوند که فرزند او بیمار است به او توصیه می کند که غذایی به فرزندش بدهد که در رشد گوشت و استخوان او مؤثر است. دعا نیز به تنهایی کافی نیست. در روایات آمده که یکی از پیامبران (علیهم السلام) بیمار شد و گفت: « «طبیب نمی خواهم. خودش[خداوند متعال] بیمار کرده است و خودش شفا می دهد. خداوند به آن پیامبر وحی فرمود: من خوبت نمی کنم تا خودت را درمان کنی و شفا بدست من است.»
نکته ی دوم: لذا در کنار رعایت تمام و کمال مسائل بهداشتی ،طبیعی و عقلانی، باید باور و امید داشته باشیم که نهایتاً شفا به دست خداوند است و حضرات معصومین نیز به اذن خداوند متعال می توانند مجرای شفابخشی حضرت حق باشند.
نکته ی سوم: شفابخشی اهل بیت ، بی قید و شرط نیست. اگر شفابخشی بی قید و شرط بود، هیچ گاه زهر بر بدن امام مجتبی علیه السلام یا حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام اثر نمی کرد. چه زهر آن روز و چه ویروس امروز اثر خود را می گذارند، چه بر بدن امام و چه بر بدن زائر امام. تصور این که چون مضجع شریف آنها دارالشفاء است، مانع تأثیر و شیوع این بیماری شود، تصوری نادرست است. منظور از شفابخشی این بزرگواران این است که در کنار رعایت مسائل بهداشتی و درمانی، گمان نکنیم که همه عوامل این عالم هستی، همین عوامل مادی است و اگر این عوامل مادی به بن بست رسید، ناامید شویم. بلکه در کنار عوامل مادی، عوامل معنوی و الهی نیز در این عالم به اذن و اراده الهی اثرگذار است و علیرغم جدی گرفتن توصیه های بهداشتی؛در بن بست عوامل مادی محصور و ناامید نشویم.

منابع:
- مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 105.
- بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص66، ط دارالاحیاء التراث.
- شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج‏2، ص: 55
- سوره مائده/110

6. با توجه به شیوع ویروس کرونا، شیعیان چگونه به خود اجازه می دهند مراسمات مذهبی و عزاداری امام حسین اقامه کنند؟
حضور در هيئات مذهبي، منافاتي با رعايت مسائل بهداشتي ندارد . يعني مي توان هم هيئت ها را برگزار کرد و هم مسائل بهداشتي را رعايت کرد تا کسي به بيماري کرونا مبتلا نشود و علما نيز همين توصيه را کرده و فرموده اند:
آيت الله شبيري زنجاني: اگر مسئولين امور بهداشتي و پزشکي در اين زمينه رعايت امري را لازم مي‌دانند، رعايت آن براي جلوگيري از انتشار بيماري شرعاً لازم است. در کل نبايد کار‌هايي انجام داد که هرگونه احتمال عُقلايي مبتلا کردن يا مبتلا شدن به اين بيماري در آن وجود داشته باشد، هر چند احتمال ضعيف باشد. به عموم مؤمنان توصيه مي‌شود در کنار مراعات احتياطات بهداشتي، توسل به ساحت مقدس حضرت، ولي عصر (عليه‌السلام) را فراموش نکنند که نفع آن، مجرب است. (1)
پی نوشت: (1) سايت آيت الله شبيري زنجاني

7. آيا بهتر نيست به جای اينکه پول هاي خود را خرج در مراسمات مي کنيد، آن را به افراد بيمار کرونايي بدهيد که در بيمارستان هستند؟
در اسلام همانقدر که به توسل و رفتن به زيارات ائمه معصومين عليهم السلام و هم چنین برپایی مراسم دینی و تعظیم شعائر توصيه شده، به انفاق و بخشش و دستگیری از محتاجان و نیازمندان نيز توصيه شده است. هر کسي طبق آنچه که اعتقاد دارد، هزينه مي کند و اين بدين معنا نيست که اگر کسي به هیئات مذهبي کمک بکند، اجري ندارد و بايد به فقرا فقط کمک کند، بلکه افرادي هستند علاوه بر کمک به فقرا، به هيئات مذهب نيز کمک مي کنند و اساسا افرادی که در هیئت ها حضور دارند فرهنگ انفاق و دستگیری از نیازمندان را می آموزند.جالب توجه این است: افرادی به هزینه های منطقی در عزاداری ها معترضند که خود، سالانه مقدار بسیار زیاديبراي سفرهاي خارج که آمار آن در 7 ماهه ي سال 2017 به بيش از يک ميليون نفر رسيده بود، هزینه می کنند. (1)
خريد وسايل لوکس، هزینه برای برگزاری مسابقات و برنامه های بی هدف و بی فایده و نادیده گرفتن حق نیازمندان و مصرف در مسیر صحیح،  باید مورد اعتراض قرار بگیرد و نه هزینه برای برپایی مراسم دینی که خروجی آن فرزندان تربیت شده و ایجاد امنیت و آرامش در جامعه هست.
پی نوشت:  (1). https://b2n.ir/817564  

8. چرا مسلمانان که ادعاي دين داري دارند بر سر کرونا اتفاق نظر ندارند و همگي دنبال مقصر هستند و روز به روز اختلافات را بيشتر مي کنند؟
اختلاف نظرداشتن در مسائل علمي، بسيار عادي مي باشد و در تمامي اديان و مذاهب نيز وجود دارد، چون اگر اختلافي نبود، الان مسيحيت يا حتي خود بي خدايان نيز چند دسته نبودند . در مورد شيوع ويروس کرونا نيز اختلافات اصلی بین چين و آمريکا مي باشد که هر روز مقصر شيوع اصلي اين بيماري را به گردن ديگري مي اندازند تا بتوانند از زير بار اين فاجعه ي عظيم رهايي پيدا بکنند . و افرادي که به اسم مسلماني سخناني را گفته اند، به فکر تفرقه افکني هستند و خودشان نيز جزو دشمن هستند در ولي به گونه دوستي!

9. شما که بر اين اعتقاد هستيد عزاداري از واجبات است، آيا کساني که در اين ايام عزاداري کرونا بگيرند و فوت بکنند، شهيد محسوب مي شوند؟
مرگى شهادت است که انسان با توجه به خطراتى احتمالى یایقینى فقط به خاطر هدف مقدس و انسانى یا به تعبیر قرآن «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» از آن استقبال کند. و شهادت دو رکن دارد: یکى اینکه در راه خدا باشد، دوم آنکه هدف مقدس باشد.(۱)آنچه که در شهادت ملاک است کشته شدن در راه خدا با هدفی مقدس در مقابل دشمنان اسلام و دین خدا می باشد و این مساله در هر جا اتفاق بیفتد شخص شهید خواهد بود و مجوز یا نامه بنیاد شهیدیا هر ارگان دیگری در این مساله دخالتی ندارد. بله برای نظم دادن به این مساله و حمایت از خانواده افرادی که به شهادت رسیده اند حکومت اسلامی ممکن است بنیادهائی تشکیل دهد و آنها هم قوانینی برای اثبات شهادت در نزد خودشان وضع کنند که لازم است. این معیارها در امور دنیایی، بر اساس ظاهر است و چه مواردی که ممکن است دچار خطا شوند. افرادی را که لایق این عنوان نباشند شهید بنامند و افرادی که لایق هستند، چنین عنوانی را دریافت نکنند. ما دسترسی به باطن این افراد نداریم کما این که همان کسانی هم که در میدان جنگ کشته می شوند ممکن است نیات مختلفی داشته باشند. ولی نزد خداوند این امور به هیچ عنوان ملاک شهادت نیست و خداوند براساس همان اهداف و نیات که خودش علم دارد، مقام می دهد. شهادت در فرهنگ اسلام دو معناي متفاوت دارد:
- معناي خاص.
- معناي گسترده و عام.
معناي خاص، كشته شدن در معركه جنگ در راه خدا است كه احكام خاص در فقه اسلامي دارد، از جمله عدم نياز شهيد به غسل و كفن، بلكه با همان لباس خونين دفن مي شود. معناي وسيع شهادت آن است كه انسان در مسير انجام وظيفه الهي كشته شود، يا بميرد، همان سربازي كه در درگيري با اشرار و يا با منافقان به درجه رفيع شهادت رسيده است. هر كس در حين انجام چنين وظيفه‏اي به هر صورت از دنيا برود، «شهيد» است.

10. جنگ بين امام حسين (س) و يزيد براي قدرت و حکومت بود. چرا ما ايراني ها بايد خودمان را در اين دعوا سياسي گذشته دخالت بدهيم؟
نکته ی اول: هدف امام حسين عليه السلام از قیام، احیاء حق و از بین بردن باطل، امر به معروف و نهی از منکر و زنده نگه داشتن اسلام عزیز بود.و اينکه يزيد و يزيديان شأنيت براي حکومت دارينداشتند و نتيجه ي حکومت داري آن ها نيز مظلوم کشي و نابودی دین و مکتب رسول خدا بود.حضرت در بياني فرمودند :اگر قرار باشد يزيد و يزيديان اين روند را ادامه بدهند بايد فاتحه ي اسلام را خواند . (1)نکته ی دوم: از دلائل قيام حضرت، از بين بردن بدعت هایی بود که در مقابل سنت رسول الله در حال نهادینه شدن بود و در صورت ادامه دار بودن اثری از معارف نبوی باقی نمی ماند. (2)
اباعبدالله الحسین علیه السلام، در وصيت نامه اي که به برادرشان مي نويسند، مي فرمايند:من براي اصلاح امت جدم قيام کردم و براي امر به معروف و نهي از منکر بود . (3)نکته ای که نباید فراموش کنیم این است: خروج در برابر کسي که حتي خود علماي اهل سنت اعتراف به ناصبي بودن وي کرده اند، از واجبات است. (4)
نتیجه اینکه: قیام حسینی در راستای احیاء و حفظ اسلام عزیز بود و هیچ ارتباطی به نزاع های سیاسی و قومی نداشت.
پی نوشت :
(1) وعلى الاسلام السلام إذ قد بليت الأمة براع مثل يزيد
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج44، ص326.
(2) فان السنة قد أميتت
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج44، ص340.
(3) إنما خرجت لطلب الاصلاح في أمة جدي صلى الله عليه وآله أريد أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج44، ص329.
(4) يزيد كان ناصبيا.
سير اعلام النبلاء، ج4، ص37.

11. چرادرشهادت امام حسين مشکي بپوشيم؟مگر در اسلام از پوشیدن لباس مشکی نهی نشده است؟
در اسلام هر چيزي حلال است مگر آنکه دليلي بر حرام بودن آن باشد . (1) در صورتي که براي نپوشيدن لباس مشکي دليلي نيست . و در مقابل احاديثي وجود دارد که در صدر اسلام لباس مشکي مي پوشيدند و پيامبر نيز نهي از آن نمي کردند مانند دختر ام السلمه که در اين باره نوشته اند:در شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا ، دختر ام سلمه هم عزاداري كرد و هم 3 شبانه روز لباس سياه پوشيد. (2)
امام حسن نيز بعد شهادت پدرشان لباس مشکي پوشيده و عمامه ي مشکي بر سر قرار داده بودند . (3)
پس علاوه بر اينکه نهي در اين باره وجود ندارد بلکه با توجه به روايات، دلالت بر جواز آن نيز مي کند .

پی نوشت:
 (1) كلّ شيء لك حلال حتى تعرف أنه حرام
(2) بكت بنت أم سلمة علي حمزه رضي الله عنهما ثلاثة أيام و تسلّبت.
جارالله زمخشری- الفائق في غريب الحديث، ج2، ص192.
(3) عليه ثياب سود وعمامة سوداء
مدينة المعاجز، السيد هاشم البحراني، ج7، ص449.

12. چرا شيعيان که خودشان قاتل امام حسين بودند، براي ايشان عزاداري مي کنند؟
سيد امين از علماي شيعه در اين باره مي نويسند:
منزه است خداوند از اينکه قاتلين امام حسين عليه السلام از شيعيان باشند ؛ بلکه کساني که ايشان را کشتند از اهل طمع بودند که دين نداشتند و بعضي از اشرار نا اهل بودند و بعضي از ايشان به دنبال رؤساي خود رفتند ؛ رؤسايي که دوستي دنيا ايشان را به جنگ حسين بن علي عليه السلام کشانده بود . (1)و خود حضرت وقتي دشمنانشان را مورد خطاب قرار دادند، فرمودند: واي بر شما اي طرفداران خاندان ابو سفيان ؛ اگر دين نداريد و از روز قيامت نمي ترسيد در دنياي خودتان آزاده باشيد ؛ و به اصل خود بازگرديد اگر عرب هستيد–همانطورکهگمانمي کنيد . (2)و در آخر اينکه معاويه شيعيان کوفه را از بين برده بود و شيعه ي آنچناني در آنجا وجود نداشت که بخواهند، چندين هزار نفر مجهز براي جنگ بشوند . (3)
نتیجه اینکه: شیعیان یاران واقعی و اصحاب با وفای اباعبدالله الحسین بودند که در برابر یزید و یزیدیان ایستادند و اسلام عزیز را حفظ کردند.
پی نوشت:  
(1) حاش لله أن يكون الذين قتلوه هم شيعته ، بل الذين قتلوه بعضهم أهل طمع لا يرجع إلى دين ، وبعضهم أجلاف أشرار ، وبعضهم اتبعوا روءساءهم الذين قادهم حب الدنيا إلى قتاله
أعيان الشيعة، ج1، ص585.
 (2) ويلكم يا شيعة آل أبي سفيان ، إن لم يكن لكم دين ، وكنتم لا تخافون يوم المعاد ، فكونوا احراراً في دنياكم هذه ، وارجعوا إلى احسابكم ، إن كنتم عرباً كما تزعمون .
 أعيان الشيعة للسيد الأمين، ج1، ص609.
(3) كتب معاوية نسخة واحدة الى عماله بعد عام المجاعة أن برئت الذمة ممن روى شيئا من فضل ابى تراب واهل بيته فقامت الخطباء في كل كورة وعلى كل منبر يلعنون عليا ويبرءون منه ويقعون فيه وفي أهل بيته وكان أشدّ الناس بلاء حينئذ أهل الكوفة؛ لكثرة من بها من شيعة على عليه السلام، فاستعمل عليهم زياد بن سميّة وضمّ إليه البصرة فكان يتتبّع الشيعة وهو بهم عارف لأنّه كان منهم أيّام على عليه السلام، فقتلهم تحت كلّ حجر ومدر، وأخافهم، وقطع الأيدى والأرجل، وسمل العيون، وصلبهم على جذوع النخل وطرفهم وشرّدهم عن العراق، فلم يبق بها معروف منهم.
شرح نهج البلاغة ، ج11 ، ص 44 و النصايح الكافية ، محمد بن عقيل ، ص 72 .

13. اگر قرار باشد عزاداري بکنيد، بايد يک شب باشد، نه اينکه دو ماه صفر و محرم!
عزاداري براي امام حسين عليه السلام بخاطر مصیبتی که ايشان تحمل کردند اجر بالايي دارد تا حدي که امام صادق عليه السلام فرمودند:به راستي که آسمان و زمين در مصيبت حسين گريه کردند و سرخ شدند. و هيچگاه گريه نکردند؛ مگر بر يحيي بن زکريا و حسين بن علي. (1)اما در مورد مدت عزاداري نيز نهي يافت نشده بلکه آيات قرآني دلالت بر گريه هاي هر روزه و هر ساله ي حضرت يعقوب بر حضرت يوسف سلام الله عليهما دارد که اگر قرار بود اين عمل قبيح باشد، قطعا حضرت يعقوب انجام نميدادند يا خداوند ايشان را نهي مي کردند.(2) و تعداد سال هايي که برای گريه ي اين پدر و فرزند طول کشيده، 80 سال بوده که زمخشري مي نويسد:
گفته شده: چشمان يوسف از زمان فراق يوسف تا ديدار او که هشتاد سال طول کشيد، از اشک خشک نشد. در آن زمان کسي محبوب‌تر از يعقوب در نزد خداوند نبود. از رسول خدانقل شده است که از جبرئيل سؤال کرد: اندوه يعقوب به چه اندازه‌اي رسيده بود؟ فرمود: به اندازه اندوه هفتاد زن جوان مرده . سؤال فرمود: پاداشش چه اندازه بود؟ فرمود: پاداش يک صد شهيد داشت و يک لحظه هم به خداوند گمان بد نبرد.(3)
نتیجه اینکه: با توجه به عظمت مصیبت حسینی و در نظر گرفتن زنده نگه داشتن عبرت های عاشورا مناسب است اهمیت ویژه و زمان قابل توجهی برای عزای حسینی در نظر گرفته شود که محبان حضرت با اختیار و با کمال میل در طول سال این کار را انجام می دهند و البته حضور در این مراسم کاملا اختیاری است و کسی مجبور به حضور در این مراسم نمی شود.
پی نوشت:
(1) وَحَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ النَّحَّاسِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه قَالَ: إِنَّ الْحُسَيْنَ بَكَى‏ لِقَتْلِهِ‏ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَاحْمَرَّتَا وَلَمْ تَبْكِيَا عَلَى أَحَدٍ قَطُّ إِلَّا عَلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا وَالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ.
كامل الزيارات، ص 181.
(2) آيات 83 الي 86 سوره ي يوسف
(3) قيل ما جفت عينا يعقوب من وقت فراق يوسف إلى حين لقائه ثمانين عاماً ، وما على وجه الأرض أكرم على الله من يعقوب . وعن رسول الله صلى الله عليه وسلم :  (555) أنه سأل جبريل عليه السلام : (ما بلغ من وجد يعقوب على يوسف ؟ قال : وجد سبعين ثكلى . قال : (فما كان له من الأجر) ؟ قال : أجر مائة شهيد ، وما ساء ظنه بالله ساعة قط .
الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل، ج2، ص468.

14. چرا باید برای امام حسین علیه‌السلام گریه و عزاداری کنیم؟يا بر سر و صورت خود بزنيم؟
گریه می‌کنیم چون: یعقوب علیه‌السلام، در فراق یوسف چنان گریست که چشمانش سفید شد، (1)
چگونه برای جگرگوشه‌ی برترین پیامبران درحالی‌که شهید شد؛ گریه نکنیم؟!
گریه می‌کنیم چون: هر انسانی با دیدن و شنیدن مصیبت‌های مظلومی، اشک می‌ریزد و ابراز همدردی می‌کند.
گریه می‌کنیم چون: گریه سلاح ما برای حفظ جریان عاشورا است. اگر این گریه‌ها و عزاداری‌ها نبود، نامی و یادی از کربلا در یادها باقی نمی‌ماند.
گریه می‌کنیم چون: گریه‌ی ما عاقلانه است و ما را در این فکر فرومی‌برد که حسین علیه‌السلام که بود؟ چه کرد؟
گریه می‌کنیم چون: گریستنِ ما را اهل‌بیت علیهم‌السلام دوست دارند. (2)

عزاداري و سينه زني با دلايل فراواني ثابت است در حدي که عاشيه خود نيز به سر و صورت مي زده که احمد بن حنبل مي نويسد:
«عباد بن عبد الله بن زبير گويد: از عائشه شنيدم که مي‌گفت: رسول خدا در حالي از دنيا رفت که سرش به سينه من چسپيده و در دامن من بود و به زور او را به خانه خودم نبرده بودم؛ اما از سفاهت و سن کم من بود که رسول خدا در دامن از دنيا رفت، سپس سر آن حضرت را بر بالشي نهادم و سپس برخاستم و همراه با ساير زنان به سينه و همچنين به صورت خودم مي‌زدم.
علماي اهل سنت کلمه «التدم» به سينه و صورت زدن با دست معنا کرده‌اند. که ابو القاسم سهيلي در اين باره مي‌نويسد:
التدام؛يعني زدن صورت با دست. (3)
و همچنين شمس الدين ذهبي در کتاب سير أعلام النبلاء در شرح حال ابونصر زينبي مي‌نويسد:
سمعاني گفته: ابونصر انساني شريف، زاهد، صالح، متدين و عابد بود ... از اسماعيل حافظ در اصفهان شنيدم که مي‌گفت: ابو سعد بغدادي براي ديدن ابو نصر زيني به بغداد رفت؛ اما موفق نشد با او ملاقات کند ، هنگامي که خبر مرگ او را شنيد، لباس‌هايش را پاره کرد و به سر و صورت خود مي‌زد. (4)
نتیجه اینکه: عزاداری و گریه، علاوه بر مطابقت با فطرت انسانی، مستند به قرآن و روایات و سیره ی صحابه ی رسول الله می باشد.
پی نوشت:
(1) حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أَبِى ثنا يَعْقُوبُ قال ثنا أَبِى عَنِ بن إِسْحَاقَ قال حدثني يحيى بن عَبَّادِ بن عبد اللَّهِ بن الزُّبَيْرِ عن أبيه عَبَّادٍ قال سمعت عَائِشَةَ تَقُولُ مَاتَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بين سحري وَنَحْرِى وفي دولتي لم أَظْلِمْ فيه أحد فَمِنْ سفهي وَحَدَاثَةِ سني ان رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قُبِضَ وهو في حجري ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ على وِسَادَةٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مع النِّسَاءِ واضرب وجهي.
مسند أحمد بن حنبل، ج6، ص274.
(2) الالتدام ضرب الخد باليد.
سهیلی- الروض الأنف شرح سيرة سيد ولد آدم المرسلين محمد (ص)، ج4، ص438.
(3) قال السمعاني أبو نصر شريف زاهد صالح دين متعبد... وسمعت إسماعيل الحافظ بأصبهان يقول رحل أبو سعد البغدادي إلى أبي نصر الزينبي فدخل بغداد ولم يلحقه فحين أخبر بموته خرق ثوبه ولطم .
ذهبی- سير أعلام النبلاء، ج18، ص444.

15. اگر امام حسين براي قيام و جنگ عليهيزيد به سمت کوفه رفت، چرا اهل بيت و خانواده ي خودش را با خودش برد؟ ايا اين کار امام حسين عقلاني هست؟
نکته ی اول: امام حسين عليه السلام بخاطر دعوت  کوفيان و اينکه آن ها نقشه اي براي مقابله امام ندارند، به سمت کوفه حرکت کردند و بردن خانواده به جايي که قرار است در آنجا سکونت داشته باشند، امري طبيعي است .
نکته ی دوم: با توجه به تهدیدات دشمن نسبت به حضرت، در صورت ماندن در مدینه جان ان بزرگواران در خطر بوده و لذا باید تدبیری می اندیشیدند. خروج اهل بیت امام حسین علیه السلام در این موقعیت کاملا عقلانی و منطقی قلمداد می شود.
نکته ی سوم: صحنه ی بزرگ عاشورا نیاز به پیام رسان داشت و اینکه نمی بایست این واقعه ی عظیم در کربلا محدود می شد.
حضور خانواده ی ابا عبدالله الحسین و شخص زینب کبری و فرزندان باعث شد، حقانیت حسینی به گوش جهانیان برسد و کربلا در کربلا نماند.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود        سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

16. اگر طبق داستان هاي ديني مردم کوفه حضرت علي (س) را ياري نکردند، پس چرا امام حسين (س) باز هم به اين مردم اعتماد کرد دعوت آنان رو قبول کرد؟
نکته ی اول: امام حسین علیه السلام هیچ گاه به کوفیان اعتماد نکردند بلکه بر اساس مقتضیات زمان و در پاسخ به درخواست آنان برای به دست گرفتن امور، به آنجا سفر کردند.
نکته ی دوم: همه ی کوفیان اهل بی وفایی نبودند و مذمت کوفیان در کلام اهل بیت علیهم السلام ناظر به عهد شکنان و برخی از انان بود.برای تایید به گفتار امير المومنين عليه السلام که در نهج البلاغه فرموده اند نگاهی میاندازیم:اهل کوفه که در ميان انصار يک پايه ي ارزشمند هستند و در ميان اعراب جايگاه ويژه اي دارند . بسياري از اصحاب اهل بيت عليهم السلام کوفي بودند مانند حبيب بن مظاهر، هاني بن عروه و... از ديگر دلايل حرکت حضرت نامه ي مسلم بود که نوشتند و به امام گفتند که مردم کوفه با شما هستند و حضرت حرکت را شروع کردند و بعد از آن بود که مردم کوفه طغيان کرده و جناب مسلم را به شهادت راساندند.
پی نوشت: (1) من عبد الله علي أمير المؤمنين إلى أهل الكوفة جبهة الأنصار ( 1 ) . وسنام العرب
نهج البلاغة، خطب الإمام علي ( ع )، ج3، ص2.

17.چرا امام حسین علیه السلام علی رغم علم به شهادت خود و مسلح به علم غیب، راهی کربلا شدند؟ آیا این عمل خودکشی نیست؟
نکته ي اول: گاهي شرايط به گونه اي است که آدمي، به ناچار براي رسيدن به مقصد و مقصود خويش، هر کاري انجام مي دهد؛ حتي اگر بداند به مرگ او مي انجامد. رزمندگان اسلام که در دوران دفاع مقدس، براي عبور از ميدان مين، بر هم سبقت ميگرفتند، ميدانستند سرانجام داوطلب شدن و سبقت گرفتن براي رفتن به ميدان مين، شهادت آنان است، ليکن چون ميدانستند براي دفاع از نظام اسلامي، چاره اي جز اين نيست، پا در اين ميدان بي بازگشت ميگذاشتند. امام حسينعليه السلام در موقعيتي که اصل اسلام عزيز درخطر بود و نزديک بود که فاتحه ي اسلام خوانده شود، اقدام به اين حرکت بزرگ کرده و به رگ هاي اسلام عزيز، خون تازه اي جريان ساخت.
نکته ي دوم: حضرات معصومين عليهم السلام، مکلف نبودند تا بر اساس علم غيب عمل کنند بلکه مأمور به ظاهر بودند. با توجه به اينکه دنيا نشئه تکليف است و آن پيشوايان نور نيز همانند ساير مردم، مکلّف به تکاليف الهي بودند، مکلّف به استفاده از علوم غيرعادي نبودند و تنها بايد طبق علم عادي رفتار ميکردند. البته در مواردي که خداوند به آنها اجازه ميداد، از علوم غيرعادي براي اعجاز و اثبات حق بودن دعوت يا دعوا استفاده ميکردند. پس استفاده از علوم غيرعادي به اذن خاص الهي بستگي داشت، نه به اراده خودشان. .پيامبر خدا مي فرمايد من بين شما فقط با شاهد و قسمهايتان قضاوت ميکنم.(1)
نکته ی سوم: اهلبيت عليهم السلام، تسليم قضا و قدر الهي بودند و داشتن علم به چيزي، مانع تسليم خدا بودن آنذوات نوراني و تغيير قضا و قدر حتمي خدا نيست.امام حسين عليه السلام مي فرمايدرضايت خدا، رضايت ما اهلبيت است . (2)
نکته ي چهارم: شهادت، فدا کردن جان درراه هدفي والا و بالا است و خودکشي، ضايع کردن جان در برابر مسئلهايناچيز.
نتيجه اينکه: امام حسين عليه السلام بر اساس ظاهر، وظيفهي خود را فداکردن جان خود و اصحاب، براي حفظ اصل
اسلام عزيز ديدند و با اين حرکت عظيم، اسلام را از تحريف و نابودي حفظ فرمودند.
پی نوشت:
(1) إِنَّمَا أَقْضِي بَينَکُمْ بِالْبَينَاتِ وَ الْأَيمَان
الکافي، ج1، ص258.
(2) رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيت
الکافي )ط - الإسلامية(، ج 7 ، ص: 414. 2

18. شيعه ميگويد اشک براي امام حسين علیه السلام همه گناهان انسان را ميبخشد پس ما يک سال گناه و  فقط  محرم عزاداري ميکنيم تا گناهان ما بخشیده شود؟
نکته ی اول: اينگونه نيست که هر کسي هر گناهي کرد با گریه بر حسین بن علی علیه السلام، بخشيده شود.
وقتی روایات در این زمینه را کنار هم قرار می دهیم:  منظور گریه ی با معرفت بر اباعبدالله است و نه فقط ریختن اشک بدون معرفت.
اهل بیت فرموده اند: کسی که مطیع خدا باشد، دوست ما و شخص گنهکار و معصیت کار دشمن ماست.لذا اشک بدون معرفت باعث بخشش گناه نمی شود.این اشک با معرفت است که هم شخص را در مسیر اهل بیت حفظ می کند و هم انان را به توبه و جبران سوق.
پس آنچه باعث بخشش گناه می شود: توبه و استغفار حقیقی است و اشک با معرفت بر ابا عبدالله علیه السلام زمینه ساز چنین موقعیتی است.

19. چرا اينقدري که براي امام حسين علیه السلام عزاداري ميکنيم و مراسم ميگيريم برای بقيه ي اهل بيت (س) اينکار رو انجام نمي‌دهيم؟ آيا بقيهي معصومين مهم نيستند؟
به نکاتي مي توان اشاره کرد از جمله :
۱- اوج مظلوميت  که البته همه معصومين مظلوم بودند و دشمنان به آنان ستم ها روا داشته ولى جناياتى که در حادثه کربلا شکل گرفت سابقه ندارد . (۱)
2- نقش امام حسين عليه السلام در احياى دين که همه امامان عليه السلام حاملان و پاسداران دين بودند اما نقش امام حسين عليه السلام در برهه و مقطعى که زندگى مى کند، در حفظ و احياى دين آن قدر اهميت دارد که جز با کشته شدن و ريخته شدن خون امام حسين عليه السلام ، دين نمى توانست زنده بماند.
نقش امام حسين عليه السلام در حفظ دين به حدّى است که گفته شده است
اسلام با پيامبر(ص) به وجود آمد و با حسين باقى ماند. (2)
۳- سفارش و سيره معصومان عليه السلام که معصومان عليهم السلام به جهت نقشى که احيا و زنده نگهداشتن نام و ياد و قيام حسين در حفظ دين و ارزش هاى دين داشت، هم خود عزادارى مى کردند و هم ديگران را به برگزارى عزادارى سفارش مى نمودند.
پی نوشت :
(1) برّرسى تاريخ عاشورا، ص۱۵۲.
(2) إنّ الاسلام محمدى الحدوث، حسينى البقاء .
فرهنگ عاشورا، ص۱۴۹.

20. چرا شيعه ها فقط گريه ميکنند به دنبال ناراحت کردن مردم هستند؟ چرا دين شيعه فقط دين عزاداري و گريه است؟
در مذهب شيعيان هميشه گريه و عزاداري نيست بلکه مذهبي است که عزاداري را به عنوان يکي از شعائر و گريه را به عنوان پله اي براي رسيدن به اهداف بالاتر قبول دارد.در دين اسلام در رابطه با فرح و شاديرواياتي بیان شده است و  اهمیتی زیادی به آن داده شده است.
رسول الله صلي الله عليه واله فرمودند:بهترين و يکي از محبوبترين اعمال نزد خداوند شادي و خنده بر لب شخصي وارد بکند. (1)
البته در شادي ها بايد حدود الهی مراعات شود و مواظب باشيم که در شوخي ها به کسي بي احترامي نکنيم همانطور که پيامبر اکرم مي فرمايند:من شوخي و مزاح ميکنم ولي جز حرف حق، چيزي نمي گويم. (2)
گريه فقط مختص شيعيان نيست بلکه اگر کسي احساس عاطفه داشته باشد، از برخي امور احساس تاثر کرده و گريه مي کند مانند سيل و طوفان در چين و ژاپن و انفجار کارخانه و کشته شدن چندين تن که باعث به گريه افتادن تعدادي از مردم شد. در حالي که نه شيعه بودند و نه مسلمان . در مورد گريه بر امام حسين عليه السلام، گريه بخاطر مظلوميت آن حضرت مي باشد و همچنين براي محبت است براي اينکه نشان بدهيم تابع ايشان هستيم . و در بيانات امام رضا عليه السلام است که خطاب به ريان بن شبيب فرمودند:
اگر خواستي براي چيزي گريه کني براي ابا عبدالله گريه کن چون ايشان با به بدترين شکل به شهادت رساندند . (3)
پی نوشت:
(1) قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : إن أحب الأعمال إلى الله عز وجل إدخال السرور على المؤمنين .
الكافي، الشيخ الكليني، ج2، ص189.
(2) أن رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) كان يقول : إني لأمزح ولا أقول إلا حقا .
مكارم الأخلاق، الشيخ الطبرسي، ص21.
(3) يا بن شبيب ، إن كنت باكيا لشئ ، فابك للحسين بن علي بن أبي طالب ( عليه السلام ) ، فإنه ذبح كما يذبح الكبش .
الأمالي، الشيخ الصدوق، ص192.

 21. آیا امام حسین(علیه السلام) از ترس جانشان به كوفه رفتند؟
 نکته اول:
یکی از اهداف حرکت حسینی بازگشت مردم به شریعت اسلامی بود . ابن ابی الحدید مینویسد. امام حسین فرمودند: إنما أردت القيام بحدودك و الأداء لشرعك‏؛من برای قیام حدود و اداء شرع اسلام حرکتم را انجام دادم . (شرح نهج،ج20،ص299)   درنامهای به بزرگان بصره فرمود: ِ إِنِّي أَدْعُوكُمْ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى نَبِيِّهِ فَإِنَّ السُّنَّةَ قَدْ أُمِيتَتْ فَإِنْ تُجِيبُوا دَعْوَتِي وَ تُطِيعُوا أَمْرِي أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ؛ من شما را به خداوند و رسولش دعوت میکنم.سنت رسول الله از بین رفته است اگر مرا اجابت کنید شما را به مسیر صحیح و درست هدایت میکنم.(مثیر الاحزان،27)
نکته دوم:
گفتگوهای امام حسین با دوستان و دشمنانش نشان میدهد،از ترس جانش به سمت کوفه حرکت نکرده است.بلکه اگر از چنین  علتی وود داشت، باید در مسیر دیگری غیر از کوفه قدم میگذارد.به چند نمونه اشاره میشود.
الف) امام حسین در پاسخ ابن زبیر که گفت:در حجاز بمانید برای شما بهتر است ،پاسخ فرمودند:شیعیان برای من نامه نوشتند که به کوفه بیا و من با طلب خیر از خداوند به آن مسیر میروم . ( بلاذری،انساب الاشراف،ج5،ص301)
ب) عبدالله بن عباس به ایشان توصیه کرد به یمن بروند .چون در آنجا اولا: کشور بزرگی است و پیدا کردن امام براییزید مشکل است،ثانیا :شیعیان فراوانی دارد. حضرت حسین علیه السلام در پاسخ او فرمودند:اگرچه ناصح مشفقی هستی اما من باید به عراق بروم.  (الفتوح،ج5،ص66)

22. این صحبت که امام حسین علیه السلام در جنگ با ایرانیان حضور داشته اند، صحیح است؟
در منابع معتبر اوليه تاريخي و همچنين منابع متأخر از حضور امام علي علیه‌السلام در فتح ايران هيچ گزارشي وجود ندارد، اما درباره حضور امام حسن و امام حسين علیهماالسلام برخي از منابع مانند طبري (1) و بلاذري (2) به حضور ايشان در فتح ايران اشاره‌کرده‌اند؛ اما اين گزارش‌ها از جهات مختلف مخدوش است ازجمله اينکه:
1. در تاريخ خليفه بن خیاط و يعقوبي که هر دو مقدم بر طبري هستند اسمي از حضور امام حسن و امام حسين علیهماالسلام در فتح ايران نيامده است.
2. از اين گزارش‌ها به دست می‌آید که فتح ايران(آغاز جنگ از زمان ابوبکر و اوج آن در زمان خلیفه دوم بود) در زمان عثمان انجام‌شده است و زمان عثمان زماني بوده که حضرت علي علیه‌السلام در بسياري از موارد تقيه نمی‌کردند و در حد مشاوره نيز به عثمان کمک نمی‌کردند تا چه رسد به اعزام فرزندان خودشان به جنگ‌ها.
3. در جنگ صفين وقتي امام حسن علیه‌السلام به ميدان رفت امام علي فرمودند: از طرف من جلوي اين جوان را بگيريد تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن اين دو (امام حسن علیه‌السلام و امام حسين علیه‌السلام) به ميدان نبرد دريغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو، نسل رسول خدا صلی‌الله عليه واله و سلم قطع شود. (3)
چگونه امکان دارد با چنين اکراهي حضرت حاضرشده باشند فرزندانشان فرسنگ‌ها دورتر براي جنگ بروند آن‌هم در زمان عثمان!
4. بلاذری به حضور حسنین علیهماالسلام در فتح ایران با تعبیر «یقال» (گفته می‌شود) اشاره‌کرده است. به کار بردن فعل مجهول نشانگر عدم اعتماد نویسنده به این گزارش است.(4)
5. ناقل روایت طبری، علی بن مجاهد است که هر فردی ضعیف و کذاب بوده و اعتباری در نقل آن نیست. (5)
درنتیجه دليل معتبر و موجهي بر حضور اهل‌بیت در فتح ايران وجود ندارد و گزارش‌های موجود نیز ضعيف هستند.
پی نوشت ها:
1. طبري، تاريخ ‏الطبري، ج‏4، ص 269.
2. بلاذري، فتوح‏ البلدان، ص 326.
3. طبري، تاريخ طبري، ج 4 ص 440؛ ابن صباغ مالکي، الفصول المهمه، ص 82، ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه ج 1 ص 244.
4. بلاذری، همان.
5. الجرح و التعدیل، ابوحاتم رازی، ج ۶، ص ۲۰۵

23. آیا دوست داشتن اهل البیت علیهم السلام کافیست؟

از جمله اموری که از زمان خلقت حضرت آدم تا به امروز توانسته است انسان را همچنان متعبد نگاه دارد پذیرش ولایت الهی بر روی زمین است و این ولایت در زمانهای متعدد مصادیق متفاوتی داشته است.
اگر بخواهیم در مسیر سعادت ثابت قدم باشیم باید به اساس اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر امر ولایت توجه نماییم.گاهی احساس می شود درک و شناخت دشمنان نسبت به پایه و اساس بودن ولایت در امر دینداری،  بیشتر از دوستان است لذا برنامه ریزی آنها در جهت تخریب امر ولایت با اشکال و انحاء مختلف بسیار مشهود است.
نکته مهم و قابل توجه این است که امتدادپذیرش پیامبری وجود مقدس پیغمبر اسلام، پذیرش وجود مقدس اهل البیت علیهم السلام است.لازم است دقت کنیم که حب به اهل البیت بسیار ممدوح و راهگشاست اما حب به ولایت اهل البیت علیهم السلام اساس کار است و باید بین حب شخص و حب ولایت شخص تفاوت قائل شویم. همه ما به نوعی عاشق ائمه معصومین علیهم السلام هستیم و محبت آن ذوات نورانی را در قلب خویش می پرورانیم.اما ملاک اصلی در تشخیص محب حقیقی و محب ظاهری، پذیرش ولایت است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:  لِكُلِّ شَىْء اساسٌ و اساسُ الاسلامِ حُبُّنا اهلَ البيتِ.
و هر چیزی را اساس و پایه ای است و پایه اسلام محبت ما اهل بیت است محبت اهل البیت علیهم السلام مصادیق گوناگونی دارد. شادی در ایام ولادت و عزاداری در ایام شهادتشان، متوسل شدن به آنها برای رفع مشکلات، رفتن به زیارت و تبعیت از دستورات آنها و سلام و صلوات فرستادن روزانه بر روح مطهر آن بزرگواران می تواند در تقویت این محبت تاثیرگذار باشد. تقویت محبت اهل البیت پایه و اساس اسلام است پس اگر بخواهیم دینداری خویش را تثبیت کنیم باید حضور اهل البیت را در متن زندگی خود پررنگ نماییم.پابرجا ماندن هر ساختمانی منوط به محکم بودن پایه های آن است و پایه و اساس اسلام حب به اهل البیت است بنابراین بدون وجود این محبت ساختمان دینداری از پایه ای محکم برخوردار نخواهد بود و دیریا زود فرو می ریزد.
پی نوشت:
اصول کافی ج: 3 ص: 77 روایت2

24. آیا زمینه‌ساز واقعه‌ی عاشورا و کینه‌توزی یزید و یزیدیان، جریان دختری به نام «أُرینب» است که امام حسین علیه‌السلام مانع رسیدن یزید به ایشان شد؟
نکته اول: دلایل زمینه‌ساز کربلا و عاشورا در منابع معتبر شیعی و سنی به‌اندازه کافی بحث شده و جایی برای قبول جریانات ساختگی باقی نمی‌گذارد.
نکته دوم: منبع قابل‌ذکر برای این جریان ساختگی، الامامه و السیاسه، نوشته ابن قتیبه دینوری، از مصادر اهل سنت می باشد که این نقل بدون ذکر سند و مُرسَل بوده، لذا اعتباری ندارد.(1)
نکته سوم: در متن این جریان ساختگی، اموری به امام حسین علیه‌السلام نسبت داده می‌شود (مانند سه بار طلاق در یک مجلس) که با فقه مسلم شیعه که برگرفته از معارف آل الله علیهم‌السلام است در تعارض و قابل‌پذیرش نیست.
نتیجه اینکه این جریان ساختگی و مردود است.
پی‌نوشت:
1. الامامه والسياسه، ج 1، ص 167


 
 
امتیاز دهی
 
 

ادامه اخبار


تعداد بازديد اين صفحه: 815
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما